English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
Other Matches
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact report گزارش اخذ تماس
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
break off قطع تماس با دشمن
de bounce جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touches دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point وسیله تماس نقطه اخذ تماس
contact ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
shadower یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
interrogator responder دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
disengagement جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator گزارش زایی گزارش گیری
visualreport گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
approach march راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
collision course interception تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
contacting تماس
line of contact خط تماس
tangent تماس
impinging تماس
contacts تماس
contingence تماس
impacts تماس
tangents تماس
impact تماس
taction تماس
tangency تماس
ding تماس
contact line خط تماس
contact تماس
contacted تماس
recitetion گزارش شز
report گزارش
account گزارش
reports گزارش
report generator گزارش زا
reported گزارش
reportage گزارش
finishes تماس انتهایی
skim تماس اندک
skimmed تماس اندک
point of contact نقطه تماس
point contact تماس نقطهای
movement to contact حرکت به تماس
line to line fault تماس خطوط
skims تماس اندک
interactional points نقاط تماس
angle of contact زاویه تماس
area contact سطح تماس
contiguity برخورد تماس
contact point قطب تماس
contact patrol گشتی تماس
corps a corps تماس بدنی
contact party گروه تماس
contact lost تماس قطع شد
contact flange فلانژ تماس
contact diameter قطر تماس
finish تماس انتهایی
contact area سطح تماس
contact area منطقه تماس
going on نزدیکی تماس
contact ratio نسبت تماس
contact angle زاویه تماس
communicator شخص در تماس
contact surface سطح تماس
contact pressure فشار تماس
Keep in touch! <idiom> در تماس باش!
tuch تماس دادن با
to bring into contact تماس دادن
shock hazard خطر تماس
zone of contact ناحیه تماس
to be in contact تماس داشتن
to be in rapport تماس داشتن
action گزارش وضع
viva report گزارش شفاهی
visualreport گزارش بصری
expertise گزارش اهل فن
logs گزارش سفرهواپیما
actions گزارش وضع
log گزارش سفرهواپیما
wrap up گزارش خلاصه
error report گزارش خطا
reports گزارش دادن
to give forth گزارش دادن
returned گزارش رسمی
returned گزارش دادن
reports گزارش دادن به
reports گزارش دیدبانی
return گزارش رسمی
return گزارش دادن
flash report گزارش انی
final report گزارش نهایی
edit line خط گزارش وضعیت
turn in <idiom> گزارش دادن
accident reporting گزارش حادثه
commentary گزارش رویداد
commentaries گزارش رویداد
journals گزارش روزانه
journal گزارش روزانه
an incomprehensive report گزارش کوتاه
command report گزارش فرماندهی
story روایت گزارش
bruit گزارش سروصدا
blue bell گزارش بدرفتاری
blue bell گزارش جنایت
blue bark گزارش حرکت
press report گزارش خبری
annual report گزارش سالیانه
annual report گزارش سالانه
detailed report گزارش مشروح
returning گزارش دادن
report file فایل گزارش
rpg مولدبرنامه گزارش
management report گزارش مدیریت
internal report گزارش داخلی
minute گزارش وقایع
school report گزارش اموزشگاه
account اهمیت گزارش
report گزارش دادن
situation report گزارش وضعیت
status report گزارش وضعیت
subemit a report گزارش دادن
reportable گزارش دادنی
report writer نویسنده گزارش
report generator مولد گزارش
report progarm generator مولدبرنامه گزارش
quarterly report گزارش سه ماهه
viva voting گزارش شفاهی
report progarm generator تولیدبرنامه گزارش
report program برنامه گزارش
report writer گزارش نویسی
periodic report گزارش دورهای
submit a report گزارش دادن
report generation تولید گزارش
returning گزارش رسمی
returns گزارش رسمی
survey report گزارش بازرسی
returns گزارش دادن
technical report گزارش فنی
hot report گزارش مهم
reported گزارش دادن به
report گزارش دیدبانی
report گزارش دادن به
reported گزارش دادن
reported گزارش دیدبانی
phoning پاسخ به تماس در تلفن
touch sensitive panel صفحه حساس به تماس
to keep in touch with any one باکسی تماس داشتن
youch sensitive screen صفحه حساس به تماس
phone پاسخ به تماس در تلفن
touch panel صفحه حساس به تماس
phones پاسخ به تماس در تلفن
grazing point نقطه تماس با مانع
flat تماس دو لبه اسکیت
osculatory وابسته به بوسه یا تماس
action on the blade تماس با شمشیر حریف
phoned پاسخ به تماس در تلفن
osculation تماس اشتراک صفات
telebrief تماس مستقیم تلفنی
movement to contact حرکت به اخذ تماس
contact backlash دنده کور تماس
contact behavior رفتار تماس جویانه
flattest تماس دو لبه اسکیت
synapse محل تماس دوعصب
contact print چاپ به طریقه تماس
contacting تماس یافتن تماسی
contacts تماس یافتن تماسی
tuch سر زدن تماس داشتن
touch sensitive tablet تابلو حساس به تماس
contacted تماس یافتن تماسی
contact تماس یافتن تماسی
get in touch with someone <idiom> باکسی تماس گرفتن
galvanism تماس برق بابدن
contact fire انفجار در اثر تماس
look in on <idiom> تماس حاصل کردن
progress report گزارش پیشرفت کار
bill گزارش جریان دعوی
hearings رسیدگی بمحاکمه گزارش
bills گزارش جریان دعوی
call-ups دستور ارسال گزارش
snap report گزارش فوری یا انی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com