Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English
Persian
filler
گووه پرکننده برای اتصال کام و زبانه
fillers
گووه پرکننده برای اتصال کام و زبانه
Other Matches
binder filler
گووه پرکننده
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
tenon and mortise joint
اتصال کام و زبانه
joint, tongue and groove
اتصال کام و زبانه
rabbet
اتصال فاق و زبانه
tongue and groove joint
اتصال کام و زبانه
calked joint
اتصال فاق و زبانه
rabbet
[for window or door]
اتصال کام و زبانه لبه
[ پنجره یا در]
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
wiring
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
point of presence
شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
wedged
گووه
wedging
گووه
wedge
گووه
wedges
گووه
drifting key
گووه رانش
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible
همساز برای اتصال
switches
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switch
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switched
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
coupler
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
punch down block
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
asynchronous
اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
Do the trains connect?
[خط]
قطارها به هم اتصال دارند؟
[برای عوض کردن قطار]
filler
پرکننده
filling
پرکننده
fillings
پرکننده
expletive
پرکننده
expletives
پرکننده
padding
پرکننده
fillers
پرکننده
expletory
پرکننده
AT Attachment
واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا -CD ROM به کامپیوتر
AUI connector
اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه
Advanced Technology Attachment
واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
multistation access unit
buH مرکزی برای اتصال کابلهای شبکه Token Ring
fits units with ... connection
مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ...
[الکترونیک مهندسی برق]
wads
ماده پرکننده
jointing material
مواد پرکننده
filler
ماده پرکننده
fillers
ماده پرکننده
wad
ماده پرکننده
modular
با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر
small computer systems interface
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
scsi
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
buffering
استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
brouter
وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند
landline
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
grout
ملاط پرکننده اتصالات
intrusion mortar
ملاط پرکننده درزها
resonant charging choke
چوک پرکننده همنوا
layer
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
three pin plug
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
IEC connector
استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
layers
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
piggyback
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
piggybacks
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
interfaces
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
Cambridge ring
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
electronics
استانداردی که سیگنالهای واسط رامعرفی میکند. نرخ ارسال و نیرو برای اتصال ترمینال ها به مودم ها
interface
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
isolation
مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
serial
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
departmental LAN
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
serials
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
splices
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
cross member
عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
splice
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
jointer
[بست فلزی برای اتصال سنگ ها در سنگ چینی]
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
introduce
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
communication
پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
ieee
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
thick Ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
STT
نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
edge card
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
EtherTalk
درسیستم Apple Macintosh گونههای مختلف شبکه اترنت استاندارد برای اتصال دستگاهها بهم و تغییری در Apple Talk کندتر است
ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
secure transaction technology
سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
ethernet
شبکه سریع کد از فیبر نوری برای اتصال یک گره به دیگر در توپولوژی point to point نقط ه به نقط ه
an fitting
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
Winsock
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
bolting
زبانه
door stop
زبانه در
tang
زبانه
beads
زبانه
dog clutch
زبانه
bolts
زبانه
bolt
زبانه
monolingual
یک زبانه
jetties
زبانه
bold
زبانه
key
زبانه
bolder
زبانه
boldest
زبانه
tongues
زبانه
jetty
زبانه
bolted
زبانه
languet
زبانه
two tongued
زبانه
fingers
زبانه
tenon
زبانه
finger
زبانه
spits
زبانه
bead
زبانه
spit
زبانه
double-margin door
دو در با یک زبانه
batten
زبانه
prongs
زبانه
prong
زبانه
battens
زبانه
reed of a pipe
زبانه نی
broach
زبانه مته
bolting
زبانه قفل
cog
زبانه تیر
bolts
زبانه قفل
glands
زبانه زائده
gland
زبانه زائده
two bolt lock
قفل دو زبانه
corner-bead
زبانه ی نبش
solar prominences
زبانه خورشیدی
bolt
زبانه قفل
bolted
زبانه قفل
tongue and groove
فاق و زبانه
mortise
مادگی زبانه
lick
زبانه کشیدن
flare
زبانه کشیده
mortice
مادگی زبانه
key bolt
زبانه کلید
clappers
زبانه زنگ
groove and tongue
کام و زبانه
flares
زبانه کشیده
groove and tongue
فاق و زبانه
tragus
زبانه گوش
heptaglot
هفت زبانه
tangy
زبانه دار
tangiest
زبانه دار
mortise and tenon
کام و زبانه
slit and tongue
کام و زبانه
clapper
زبانه زنگ
flames
زبانه اتش
tongue and groove
زبانه و فاق
licks
زبانه کشیدن
key pattern
زبانه یونانی
pentaglot
پنج زبانه
tangier
زبانه دار
flame
زبانه اتش
licked
زبانه کشیدن
key bit
زبانه کلید
he was inflamed with anger
اتش خشمش زبانه زد
mortice
کام جای زبانه
tang
زبانه دار کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com