English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
cornice گچ بری بالای دیوار زیر سقف
cornices گچ بری بالای دیوار زیر سقف
Search result with all words
cornice گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
cornices گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
chimney-breast [بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
Other Matches
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
adjacent نزدیک دیوار به دیوار
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
outreach بالای سر
above بالای
at the top of در بالای
above بالای سر
over- بالای سر
over- بالای
up بالای
upped بالای
atop of بالای
into the bargain بالای ان
oer بالای
overhead بالای سر
overhead در بالای سر
over بالای
over بالای سر
atop of در بالای
upping بالای
crow's nest بالای بلندی
fan light پنجره بالای در
crowns بالای هرچیزی
crown بالای هرچیزی
upstream بالای رودخانه
overhead cover حفاظ بالای سر
plunging fire اتش بالای سر
overhead forehand فورهند از بالای سر
overhead backhand بک هند از بالای سر
fanlights پنجره بالای در
fanlight پنجره بالای در
knap بالای تپه
roof tree کش بالای شیروانی
aloft در بالای زمین
up the street بالای خیابان
mean high water اب بالای میانگین
oer بالای سر روی سر
on بالای در باره
over the horizon از بالای افق
mantel board در بالای بخاری
pressure above the atmosphere فشار بالای جو
ridge pole کش بالای شیروانی
over the horizon بالای افق
It passed over my head. از بالای سرم رد شد
run over <idiom> حرکت از بالای
above the earth بالای زمین
ridge piece کش بالای شیروانی
ridge tree کش بالای شیروانی
rooftop بالای بام
uptown بالای شهر
in بالای روی
in- بالای روی
rooftops بالای بام
overhead stroke ضربه از بالای سر
pulpit بالای منبر رفتن
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
spike over the block ابشار از بالای دفاع
headlines در بالای صفحه ریسمان
trucked کلاهک بالای دکل
aboveground در بالای سطح زمین
pulpits بالای منبر رفتن
high rate of interest نرخ بالای بهره
referees داور بالای والیبال
refereeing داور بالای والیبال
refereed داور بالای والیبال
referee داور بالای والیبال
bartizan کنگره بالای برج
bed moulding گچبری بالای کتیبه
chimney-head [بالای دودکش کوره ای]
tree house خانه بالای درخت
superlunary واقع بر بالای ماه
aloft سطوح بالا در بالای
intercepting ditch ابرو بالای خاکبرداری
head water بالای رودخانه بالارود
headline در بالای صفحه ریسمان
rain water head طشتک بالای ناودان
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
truck کلاهک بالای دکل
overwrite بالای محلی نوشتن
exoatmosphere ترکش اتمی بالای جو
trucking کلاهک بالای دکل
overhead pass پاس با دو دست از بالای سر
trucks کلاهک بالای دکل
penthouses اطاقک بالای بام
on station پروازهواپیما بالای هدف
penthouse اطاقک بالای بام
flews قسمت اویخته لب بالای سگ
upper class وابسته به طبقات بالای اجتماع
black will take no other hue بالای سیاهی رنگی نیست
dome light چراغ بالای طاق خودرو
tape نوار پهن بالای تور
ascender قسمت بالای حروف کوچک
lunette نعل اسب پنجره بالای در
up stream بالارود در قسمت بالای نهر
upstaging وابسته به عقب یا بالای صحنه
upper classes وابسته به طبقات بالای اجتماع
upstages وابسته به عقب یا بالای صحنه
foretoppsail بادبان بالای شراع صدر
high frequency region of a spectrum ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
fleche میل بالای مناره مارپیچ
eyebrows گچ بری هلالی بالای پنجره
eyebrow گچ بری هلالی بالای پنجره
epigastrium فوق المعده بالای شکم
crossbar چوب افقی بالای مانع
gatehouses اطاق یازندان بالای دروازه
taped نوار پهن بالای تور
upper edge of the net نوار بالای تور والیبال
gatehouse اطاق یازندان بالای دروازه
upstaged وابسته به عقب یا بالای صحنه
tapes نوار پهن بالای تور
high beam نور بالای چراغ اتومبیل
crossbars چوب افقی بالای مانع
to crset a hill به بالای تپه ایی رسیدن
parhelic circle هاله روشن بالای افق
headers کلمات در بالای صفحه متن
stratopause لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
header کلمات در بالای صفحه متن
bar چوب افقی بالای مانع
bars چوب افقی بالای مانع
roof garden تفریح گاه بالای بام
head دستشویی قایق بالای بادبان
on station اماده باش بالای هدف
top ضربه به بالای توپ بیلیارد
letterheads عنوان چاپی بالای کاغذ
space above property فضای قسمت بالای ملک
Hertfordshire spike [میل بالای مناره مارپیچ]
letterhead عنوان چاپی بالای کاغذ
cimborio [برجک نورگیر بالای بام]
choir-loft [بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
partitions دیوار
fence دیوار
bulkheads دیوار
face wall دیوار بر
counter-scrap دیوار
alignment frontage بر دیوار
fences دیوار
walls have ears دیوار
f. with the woll دیوار
enclosure wall دیوار بر
curtains دیوار
partition دیوار
bulkhead دیوار
wall دیوار
wellhead سر دیوار
bulwark دیوار
bulwarks دیوار
cope سر دیوار
coping سر دیوار
walls دیوار
wall-to-wall از دیوار به دیوار
gable سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
aerospace فضای هوایی بالای منطقه عملیات
crotched گویی که در مربع بالای میزبیلیارد است
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
net cord کابل یا سیم بالای تور والیبال
intercepting ditch جوی کوهی ابروی بالای کند
trochanter برامدگی در بالای تنه استخوان ران
ullage حجم بالای سطح مایع تانک
smash ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
smashes ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
warp beam چوب افقی بالای دار [قالی]
minimum clearance حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
gables سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
slope soaring بلند شدن به هوا از بالای تپه
midnight sun خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
My bedroom is just above. اطاق خواب من درست بالای اینجاست
deck house اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
dais سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
overarm بالا اوردن بازو تا بالای شانه
specification درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
on target بالای اماج زمان روی هدف
outside passenger مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
barge-board [تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
vinculum خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
cartop حمل قایق کوچک بالای اتومبیل
calipash قسمت بالای کاسه لاک پشت
styloipodium گرده بالای میوه گیاهان چتری
bearing wall دیوار باربر
side wall دیوار پهلویی
bearing wall دیوار بارگیر
shear wall دیوار برشی
the pictures on the wall ی روی دیوار
seawall دیوار یا سد دریایی
sidewall دیوار پهلویی
common wall دیوار مشترک
retaining wall دیوار حائل
retaining wall دیوار ضامن
rear wall دیوار پشت
weephole ابرو دیوار
clay wall دیوار چینه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com