English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (3 milliseconds)
English Persian
menu item یک انتخاب در فهرست انتخاب
Search result with all words
menu صورت غذا فهرست انتخاب
menu فهرست انتخاب
menus صورت غذا فهرست انتخاب
menus فهرست انتخاب
display menu فهرست انتخاب نمایشی
main menu فهرست انتخاب اصلی
picking list فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
Other Matches
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
checked جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
options حق انتخاب
drafts انتخاب
draft انتخاب
drafted انتخاب
franc حق انتخاب
franchises حق انتخاب
excerption انتخاب
option انتخاب
selections انتخاب
franchise حق انتخاب
delegacy انتخاب
option حق انتخاب
options انتخاب
suffrage حق انتخاب
francs حق انتخاب
selecting انتخاب
choicest انتخاب
choices انتخاب
choicer انتخاب
choice انتخاب
election انتخاب
selection انتخاب
reelection تجدید انتخاب
self service با انتخاب ازاد
scracity and choice کمیابی و انتخاب
screen انتخاب کردن
preselection انتخاب مقدماتی
selective انتخاب کننده
selective مبنی بر انتخاب
choosy انتخاب کننده
self-service با انتخاب ازاد
route selection انتخاب مسیر
economic choice انتخاب اقتصادی
selects انتخاب کردن
selected انتخاب کردن
select انتخاب کردن
project selection انتخاب پروژه
choosing انتخاب کردن
chooses انتخاب کردن
impluse stepping انتخاب شماره
pickup انتخاب رشد
opting انتخاب کردن
opted انتخاب کردن
opt انتخاب کردن
impluse selection انتخاب ایمپولز
natural selection انتخاب طبیعی
icon راهنمای انتخاب
icons راهنمای انتخاب
outvoter انتخاب کننده
ikons راهنمای انتخاب
selectors انتخاب کننده
mischoose بد انتخاب کردن
mischoice انتخاب غلط
selector انتخاب کننده
pitch upon انتخاب کردن
impluse action انتخاب شماره
choose انتخاب کردن
chose انتخاب کرده
eligible شایسته انتخاب
picked انتخاب شده
faulty selection انتخاب غلط
freedom of choice ازادی انتخاب
freedom to choose ازادی در انتخاب
elective دارای حق انتخاب
get in انتخاب شدن
electives دارای حق انتخاب
sifts انتخاب کردن
sifted انتخاب کردن
sift انتخاب کردن
to make a choice of انتخاب کردن
opts انتخاب کردن
electors انتخاب کننده
eligible قابل انتخاب
circuit switching انتخاب مدار
breaks انتخاب شود
break انتخاب شود
options شق انتخاب شده
option شق انتخاب شده
pick out <idiom> انتخاب کردن
cream of the crop <idiom> انتخاب عانی
elector انتخاب کننده
elected انتخاب شده
elects انتخاب کردن
check boxes چهارگوشهای انتخاب
chip select انتخاب تراشه
re election انتخاب مجدد
re election تجدید انتخاب
re-election انتخاب مجدد
re-election تجدید انتخاب
choice of technology انتخاب تکنولوژی
choiceless محروم از حق انتخاب
chooser انتخاب کننده
elect انتخاب کردن
electing انتخاب کردن
choosey انتخاب کننده
single انتخاب کردن
screened انتخاب کردن
social selection انتخاب اجتماعی
dialled انتخاب کردن
hit انتخاب یک کلید
hits انتخاب یک کلید
hitting انتخاب یک کلید
selectively انتخاب کننده
seller's option انتخاب فروشنده
dialed انتخاب کردن
dial انتخاب کردن
selectivity حسن انتخاب
selection switch گزینه انتخاب
election انتخاب نماینده
selection of position انتخاب موضع
screens انتخاب کردن
selective قابل انتخاب
screening, screenings انتخاب کردن
dials انتخاب کردن
switched line خط انتخاب شده
selectively مبنی بر انتخاب
cs انتخاب تراشه
cooptation انتخاب درونی
to have one's pick انتخاب کردن
selectively قابل انتخاب
the polls انتخاب گاه
direct selection انتخاب مستقیم
consumer's choice انتخاب مصرف کننده
selections عمل یا فرآیند انتخاب
constituents انتخاب کننده موکل
constituent انتخاب کننده موکل
presidential انتخاب رئیس جمهور
configure انتخاب سخت افزار
option عملی که انتخاب میشود
destine قبلا انتخاب کردن
selection عمل یا فرآیند انتخاب
default option انتخاب قرار دادی
electress خانم انتخاب کننده
ineligbility ناشایستگی برای انتخاب
consumer choice انتخاب مصرف کننده
options عملی که انتخاب میشود
keystroke عمل انتخاب کلید
ineligible نا شایسته برای انتخاب
automatic message switching انتخاب خودکار پیام
selector channel کانال انتخاب کننده
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
electorates هیئت انتخاب کنندگان
Whichever she chooses . هر کدام را که انتخاب کند
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
hit the nail on the head <idiom> یافتن انتخاب صحیح
preelection promises وعدههای پیش از انتخاب
user defined تعریف یا انتخاب کاربر
selector switch گزینه انتخاب کننده
electorate هیئت انتخاب کنندگان
target designation سیستن انتخاب هدف
target designation روش انتخاب هدف
reelect تجدید انتخاب کردن
probabilism انتخاب وجه احتمالی
preselect انتخاب کردن مقدماتی
compilations جمع اوری و انتخاب
compilation جمع اوری و انتخاب
preselect قبلا انتخاب کردن
preelection وابسته به پیش از انتخاب
eligibility شایستگی برای انتخاب
presidential election انتخاب رئیس جمهور
pick out انتخاب کردن دریافتن
theory of consumer's choice نظریه انتخاب مصرف کننده
selection دسته یا هیات انتخاب شده
clicks انتخاب شده حرکت کند
clicked انتخاب شده حرکت کند
click انتخاب شده حرکت کند
associated document وقتی فایل را انتخاب می کنید
elect انتخاب کردن برگزیده منتخب
associated file وقتی فایل را انتخاب می کنید
suffragist طرفداران دادن حق رای یا حق انتخاب
disfranchise از حق رای یا انتخاب محروم کردن
electing انتخاب کردن برگزیده منتخب
port به آن وصل است را انتخاب کند
wale تیر افقی انتخاب کردن
preselection انتخاب از قبل [دستگاه سازی]
selections دسته یا هیات انتخاب شده
to pitch upon something چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
elects انتخاب کردن برگزیده منتخب
to ballot for بارای پنهان انتخاب کردن
chap انتخاب کردن شکاف دادن
selectable آنچه قابل انتخاب باشد
capped انتخاب برای تیم ملی
filter انتخاب کلمه چند بیتی
qualifier انتخاب شده برای دوربرد
electronic یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
action در حقیقت آن منو انتخاب میشود
qualifiers انتخاب شده برای دوربرد
actions در حقیقت آن منو انتخاب میشود
filters انتخاب کلمه چند بیتی
mix selector دستگاه انتخاب مخلوطهای بتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com