English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
English Persian
wiring harness یک دسته سیم به هم بسته
Search result with all words
harness بند بسته دسته سیم
harnessed بند بسته دسته سیم
harnessing بند بسته دسته سیم
dizen دسته یا بسته کتان وکنف کتان را اماده کردن
packed in dozens دو جین دو جین دسته شده دو جین دو جین بسته شده
kepse motife [ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
Other Matches
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
nosegay دسته گل یایک دسته علف
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
trooping دسته دسته شدن
trooped دسته دسته شدن
group دسته دسته کردن
groups دسته دسته کردن
windrow دسته دسته کردن
regiments دسته دسته کردن
assort دسته دسته کردن
distribute دسته دسته کردن
scores of people دسته دسته مردم
shoals of people دسته دسته مردم
sects دسته دسته مذهبی
streams of people دسته دسته مردم
classify دسته دسته کردن
sort دسته دسته کردن
they came in bands دسته دسته امدند
assort دسته دسته شدن
regiment دسته دسته کردن
troop دسته دسته شدن
sorted دسته دسته کردن
sect دسته دسته مذهبی
sorts دسته دسته کردن
in detail مفصلا دسته دسته
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundle متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling متمرکز کردن دسته کردن دسته
packages بسته
pack box بسته
ice bound یخ بسته
barred بسته
solid بسته
solids بسته
imperforate بسته
closed بسته
fronted صف بسته
clotty بسته
grumous بسته
packed بسته ای
kits بسته
shut بسته
kit بسته
interdependent به هم بسته
parcel بسته
parcels بسته
shutting بسته
shuts بسته
pent بسته
stack بسته
pinioned کت بسته
stacked بسته
stacks بسته
connected بسته
bunged up بسته
bagful یک بسته
fardel بسته
bundle بسته
strikebound بسته
crossed chaque چک بسته
curdy بسته
shook بسته
packs بسته
crossed cheque چک بسته
pack بسته
jellied بسته
packets بسته
logical یچ بسته
package بسته
trusser بسته
uncrossed بسته
datagram یچ بسته
packaged بسته
packet بسته
bundling بسته
corked بسته
bundles بسته
clotted بسته
closed circuit مدار بسته
dunnage بسته بندی
dog دفاع بسته
shuts بسته شدن
blindfolded چشم بسته
shut بسته شدن
program package بسته برنامه
closed universe جهان بسته
kits بسته لوازم
closed traverse پیمایش بسته
closed society جامعه بسته
shutting بسته شدن
closed محرمانه بسته
closed subroutine زیرروال بسته
closed circuits مدار بسته
kit بسته لوازم
closed system نظام بسته
closed system سیستم بسته
young ice یخ تازه بسته
closure بسته شدن
closed shop سیستم بسته
closed system سازگان بسته
unopened بسته - بازنشده
tongue tied زبان بسته
package holiday گشت بسته ای
coagulum خون بسته
blindfold چشم بسته
tongue-tied زبان بسته
shutt down بسته شدن
coil of rope بسته طناب
closed shops سیستم بسته
to shut down بسته شدن
congealable بسته شدنی
all-expense tour گشت بسته ای
packet بسته کوچک
survival pack بسته نجات
package tour گشت بسته ای
shut in personality شخصیت بسته
shut down بسته شدن
armful یک بغل یک بسته
dogs دفاع بسته
dogging دفاع بسته
closures بسته شدن
clogging بسته شدن
finite universe جهان بسته
packets بسته کوچک
armfuls یک بغل یک بسته
closed variation واریاسیون بسته
disk pack گرده بسته
blindfolds چشم بسته
disk pack بسته دیسک
disk pack گروه بسته
set in بسته شدن
cruor خون بسته
blindfolding چشم بسته
closed area منطقه بسته
box trail سهم بسته
bound electron الکترون بسته
large n سر بسته همینطوری
lappermilk شیر بسته
pack بسته کردن
lamblkin زبان بسته
dumb زبان بسته
dumber زبان بسته
dumbest زبان بسته
bound charge بار بسته
lockfast محکم بسته
close column ستون بسته
on the rope بهم بسته
packing بسته بندی
occlusion بسته شدگی
mare clausum دریای بسته
assumed بخود بسته
packaged بسته بندی
case numbers شماره بسته ها
barred <adj.> <past-p.> بسته شده
barricaded <adj.> <past-p.> بسته شده
blocked <adj.> <past-p.> بسته شده
right round bracket پرانتز بسته
blocked opening درگاه بسته
blind fold با چشم بسته
icebound یخ بند یخ بسته
grume خون بسته
homogamy زناشویی بسته
van کامیون سر بسته
vans کامیون سر بسته
as the case may be بسته بمورد
application package بسته کاربردی
right parenthesis ) پرانتز بسته
internal drainage ابریز بسته
closed <adj.> <past-p.> بسته شده
disabled <adj.> <past-p.> بسته شده
locked <adj.> <past-p.> بسته شده
package بسته بندی
it is a question of money موضوع بسته به
ironbound با اهن بسته
shook بسته کردن
iron bound با اهن بسته
investment foundry ریخته گی بسته
packaging بسته بندی
investment castings ریخته گی بسته
aleatory بسته به بخت
flat pack بسته مسطح
closed fist مشت بسته
closed file فایل بسته
closed file ستون بسته
post بسته پستی
closed economy اقتصاد بسته
packages بسته بندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com