English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
flight یک رشته پلکان سلسله
Other Matches
trained رشته سلسله
system سلسله رشته
systems سلسله رشته
trains رشته سلسله
ghat رشته سلسله
train رشته سلسله
null رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
chains سلسله سلسله مراتب
chain سلسله سلسله مراتب
ghaut سلسله سلسله کوه
thready رشته رشته باصدای باریک
command channels سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
threads رشته رشته شدن
fibrillation رشته رشته سازی
fiberize رشته رشته کردن
thread رشته رشته شدن
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
stepping پلکان
staircase پلکان
stiles پلکان
ramps پلکان
ramp پلکان
stairways پلکان
ghaut پلکان
ghat پلکان
step پلکان
stile پلکان
staircases پلکان
stairway پلکان
stairs with a platform پلکان با پاگرد
straight stairs پلکان راست
labyrinths پلکان مارپیچ
fire escape پلکان اطمینان
fire escapes پلکان اطمینان
spiral stairs پلکان مارپیچ
moving stairway پلکان خودرو
moving staircase پلکان خودرو
doorstep پلکان جلو در
doorsteps پلکان جلو در
gangways پلکان متحرک
escalator : پلکان متحرک
escalator پلکان متحرک
escalators : پلکان متحرک
escalators پلکان خودرو
escalators پلکان متحرک
balustrade نرده پلکان
two throw ladder پلکان مضاعف
banister نردهء پلکان
escalator پلکان خودرو
moving stairway پلکان متحرک
bannisters نردهء پلکان
moving staircase پلکان متحرک
escalator پلکان متحرک
bannister نردهء پلکان
gangway پلکان متحرک
escalator پلکان خودرو
labyrinth پلکان مارپیچ
labyrinths پلکان مارپیچی
service stairs پلکان سرویس
secondary stairs پلکان فرعی
backstair پلکان پشت
labyrinth پلکان مارپیچی
corkscrew staircase پلکان مارپیچ
spindle stairs پلکان مارپیچی
ladder پلکان قایق
helical stairs پلکان پیچی
ladders پلکان قایق
service stairs پلکان خدمت
wreaths نرده پلکان مارپیچی
perron پلکان جلو عمارت
escalators پلکان های متحرک
moving stairways پلکان های خودرو
pitches جای شیب پلکان
newels ستون پلکان مارپیچ
pitch جای شیب پلکان
newel تیرمیان پلکان مارپیچ
newels تیرمیان پلکان مارپیچ
newel ستون پلکان مارپیچ
moving staircases پلکان های متحرک
echelons بصورت پلکان در اوردن
wreath نرده پلکان مارپیچی
staircase illusion خطای ادراکی پلکان
cochlea پلکان پرپیچ وخم
bridgeboard نرده پلکان چوبی
moving stairways پلکان های متحرک
bridgheboard نرده پلکان چوبی
moving stairs {pl} پلکان های خودرو
moving staircases پلکان های خودرو
echellon بصورت پلکان دراوردن
echelon بصورت پلکان در اوردن
moving stairs {pl} پلکان های متحرک
escalators پلکان های خودرو
method for turning the steps روش دور دادن پلکان
maze پیچ وخم پلکان مارپیچ
side wall of stairs جان پناه کناره پلکان
mazes پیچ وخم پلکان مارپیچ
catena سلسله
runs سلسله
nexus سلسله
chain سلسله
chains سلسله
system سلسله
ranges سلسله
gradation سلسله
systems سلسله
kingdom سلسله
range سلسله
gradations سلسله
trains سلسله
trained سلسله
strips سر سلسله
ranged سلسله
dynasties سلسله
genealogies سلسله
run سلسله
genealogy سلسله
train سلسله
dynasty سلسله
curtail [نرده ی پلکان پیچکی در راه پله ها]
capacole چرخش بطرف چپ وراست پلکان مارپیچ
phylon اجداد سلسله
unit system سلسله احاد
hierachy سلسله مراتب
ghat سلسله کوه
coneatenation تسلسل سلسله
nervous system سلسله عصب
range سلسله ردیف
nervous systems سلسله عصب
phylum اجداد سلسله
the vascular system سلسله اوندهاومجراها
pecking order سلسله مراتب
ommiades سلسله امیه
ommiad سلسله امیه
pulse train سلسله تپش ها
chain سلسله کوه
chain of command سلسله مراتب
ranges سلسله ردیف
chains سلسله کوه
ranged سلسله ردیف
rank سلسله مقام
ranked سلسله مقام
ranks سلسله مقام
protomartyr سر سلسله شهدا
sequences سلسله مراتب
hierarchy سلسله مراتب
sequence سلسله مراتب
string ردیف سلسله
hierarchies سلسله مراتب
series سلسله ردیف
mountain ranges سلسله جبال
channels سلسله مراتب
channelled سلسله مراتب
channeling سلسله مراتب
channel سلسله مراتب
channeled سلسله مراتب
heavenly hierarchy سلسله مراتب فرشتگان
cryptochannel سلسله مراتب رمز
hierarchism اصول سلسله مراتب
data hierarchy سلسله مراتب داده ها
the nervous system سلسله پیهای نباتی
thearchy سلسله مراتب خدایان
military channel سلسله مراتب نظامی
hierachical structure ساختار سلسله مراتبی
achamenidae سلسله هخامنشی هخامنشیان
control hierarchy سلسله مراتب کنترل
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
occupational hierarchy سلسله مراتب شغلی
hierarchical model مدل سلسله مراتبی
memory hierarchy سلسله مراتب حافظه
hierarchical network شبکه سلسله مراتبی
hierarchy of needs سلسله مراتب نیازها
response hierarchy سلسله مراتب پاسخ
request mast از طریق سلسله مراتب
neural وابسته به سلسله اعصاب
newel تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
ziggurat برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
ledger board تخته افقی روی نرده پلکان یانرده ایوان
zikkurat برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zikyrat برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
newels تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
ohms واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
pecking order سلسله مراتب دانه چینی
dynastical وابسته بیک سلسله پادشاهان
algebraic hierarchy parenthese پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
hierarchies ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierarchy ساختار دادهای سلسله مراتبی
novus actus intervenieus قطع سلسله علیت در خسارات
argumentum یک سلسله دلایل قابل قبول
ohm واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
dynast عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
hierarchic وابسته به سلسله مراتب وریاست
campaign سلسله عملیات کوره بلند
campaigned سلسله عملیات کوره بلند
hierachical file system سیستم فایل سلسله مراتبی
campaigning سلسله عملیات کوره بلند
echelons ستون طبقه سلسله مراتب
campaigns سلسله عملیات کوره بلند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com