Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
zero
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeroes
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeros
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
Other Matches
logical
معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
logical
معادل وضعیت منط قی درست یا یک
highs
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
highest
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
hard
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
bit map
ارایهای از بیت ها که وضعیت خاموش یا روشن بودن انها در ارتباط با ارایهای از چیزهای دیگر است نقشه بیت
flash
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdown
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
inverse
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
races
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
NAND function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
crooked
نادرست
spurious
نادرست
false
نادرست
unfairly
نادرست
wrongful
نادرست
out of order
نادرست
sinister
کج نادرست
out of a
نادرست
in error
<adj.>
نادرست
out of trim
نادرست
unfair
نادرست
phony
نادرست
phoney
نادرست
phoneys
نادرست
imprecise
نادرست
inconsequent
نادرست
foul
نادرست
dishonest
نادرست
unsafe
نادرست
impure
نادرست
phonies
نادرست
trumped-up
نادرست
amiss
نادرست
erroneous
نادرست
trumped up
نادرست
inexact
نادرست
infirmly
نادرست
inconsecutive
نادرست
false
<adj.>
نادرست
fouled
نادرست
inaccurate
نادرست
false code
کد نادرست
fouls
نادرست
foulest
نادرست
fouler
نادرست
wrong answers
پاسخهای نادرست
wrong information
اطلاعات نادرست
foul bill of lading
بارنامه نادرست
error
عقیده نادرست
vicious
بدطینت نادرست
false code
رمز نادرست
improper
نامناسب نادرست
inexactly
بطور نادرست
fallacy of composition
تعمیم نادرست
errors
عقیده نادرست
wrongfully
بطور نادرست
misinformation
خبر نادرست
foul play
کار نادرست
heterography
املای نادرست
jackleg
ناشی نادرست
unsound
ناخوش نادرست
inaccurately
بطور نادرست
distractor
گزینه نادرست
paralogism
قیاس نادرست
mispronunciations
تلفظ نادرست
false information
اطلاعات نادرست
chucks
پرتاب نادرست
chucked
پرتاب نادرست
false information
خبر نادرست
chuck
پرتاب نادرست
untrue
نادرست خائن
mistranslation
ترجمه نادرست
missatement
گفته نادرست
misconstruction
تعبیر نادرست
inaccurate
نادرست یا غلط
misconstruction
تفسیر نادرست
mispronounciation
تلفظ نادرست
misconstructions
تعبیر نادرست
miscue
ضربه نادرست
false
ساختگی نادرست
misconstructions
تفسیر نادرست
mispronunciation
تلفظ نادرست
by indirection
با وسائل نادرست
equivalents
معادل
tantamount
معادل
equivalent
معادل
ntamount
معادل
equipollent
معادل
true false questions
پرسشهای درست- نادرست
suggestio falsi
افهار و اعلام نادرست
incorrect
نادرست یا به همراه خطا
malfunctions
نادرست عمل کردن
lies
سخن نادرست گفتن
sigmatism
تلفظ نادرست حرف " س "
unfair trade practice
اعمال تجاری نادرست
wild cat
بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
malfunctioned
نادرست عمل کردن
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
paralpgize
قیاس نادرست ساختن
lied
سخن نادرست گفتن
lie
سخن نادرست گفتن
prismatic spectacles
عینک نادرست نما
foozle
بدساختن ضربت نادرست
malfunction
نادرست عمل کردن
mininformation
اطلاع یا خبر نادرست
misallocation of resources
تخصیص نادرست منابع
deception
معادل cheat
modifying
معادل adapt
deceptions
معادل cheat
kilo
معادل هزار
kilos
معادل هزار
equivalence gate
دریچه معادل
modify
معادل adapt
order of the day
معادل agenda
assessor
معادل assesor
equivalent circuit
مدار معادل
expilation
معادل robbery
b
معادل با بایتها
memorials
معادل memorandum
t equivalent circuit
مدار معادل " T "
memorial
معادل memorandum
equivalent weight
وزن معادل
counterclaim
معادل set-off
equivalent service rounds
گلوله معادل
modifies
معادل adapt
parity
معادل بودن
redemption
معادل ransom
equivalent area
سطح معادل
equal
دقیقاگ معادل
writing obligatory
معادل bond
grade equivalent
معادل کلاسی
reformist
معادل reformer
reformists
معادل reformer
ration in kind
معادل جیره
date labourer
معادل daysman
menace
معادل blackmail
menaced
معادل blackmail
menaces
معادل blackmail
equivalence
معادل بودن
equaled
دقیقاگ معادل
equaling
دقیقاگ معادل
reinsurance
معادل re-assurance
egalitaire
معادل equalitarianism
equals
دقیقاگ معادل
equalling
دقیقاگ معادل
equalizing
معادل کردن .
equalizes
معادل کردن .
equalized
معادل کردن .
equalize
معادل کردن .
equalising
معادل کردن .
equalises
معادل کردن .
equalised
معادل کردن .
equalled
دقیقاگ معادل
silent
خاموش
extinguished
خاموش
mumchance
خاموش
soundless
خاموش
on/off
خاموش
on/off light
خاموش
off
خاموش
hist
خاموش
h!
خاموش
quiescent
خاموش
whist
خاموش
uncommunicative
خاموش
on-off button
خاموش
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
false starts
اغاز نادرست خطا در شروع
mal
خطا نادرست و متقلبانه را می رساند
false start
اغاز نادرست خطا در شروع
wide of the mark
<idiom>
از هدف به دور بردن ،نادرست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com