English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (6 milliseconds)
English Persian
crown ether اتر تاجی
Other Matches
ether عنصراسمانی اتر
ether فلک فار
ether اتر
ether مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
ether جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
ether اثیر
petrolum ether اتر نفت
enol ether اترانولی
ethyl ether اتیل اتر
petrolum ether لیگرویین
ether extract ماده الی محلول دراثر
absolute ether اثر مطلق
ether catalyzed addition افزایش با کاتالیزگری اتر
crown saw اره استوانهای
crown ستیغ سره
crown ستیغ نیمرخ مهره طاق
crown فرق سر
crown راس قله
crown تحدب
crown تاج قهرمانی
crown کلید طاق
crown تاج دندان
crown بالای هرچیزی
crown تاج گذاری کردن پوشاندن
crown کوژی
crown تاج
crown حد کمال
the crown of the teeth قسمت بیرونی دندان
the crown of the head فرق سر
southern crown اکلیل جنوبی
piston crown تاج پیستون
crown-tile سفال تیزه
olive crown تاج زیتون
mural crown ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
heir to the crown ولی عهد
half crown سکه معادل دوشلیلینگ وشش پنس
crown-steps لاریز [برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
the crown of the teeth دندان بیرونی
Crown Princess همسر ولیعهد
Crown Princess ولیعهد
crown-post تیرک عمودی
crown moulding گچ بری تاجی شکل
crown glass شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
crown cornice کتیبه اصلی
crown cornice قرنیز اصلی
crown-steeple منارک برج
crown-strut [شمع پشتبند عمودی]
crown jewels جواهرآلاتسلطنتی
crown court دادگاهیدر انگلستانو ولز
feather crown پرتاجیشکل
crown tine نوکشاخ
crown block قرقرهراس
Crown Princesses ولیعهد
Crown Princesses همسر ولیعهد
crown-plate بالشتک
crown debt طلب دولتی بستانکاری دولتی
crown knot گره تاج
crown imperial گل سرنگون
crown glass شیشه گردیاچرخی
crown gear چرخ دنده محدب
crown debt وام بدولت
crown colony بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
counsel for the crown وکیل عمومی
counsel for the crown دادیار
Crown Prince نایب السلطنه
Crown Princes نایب السلطنه
Crown Princes ولیعهد
crown land خالصه
crown law قانون جزائی
crown of arch مهره طاق
crown wheel چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
crown tree شمع
crown top تاج
crown top کلاهک
crown stopper سر بطری پهن
crown section برش در کلید قوس
Crown Prince ولیعهد
crown of arch کلید طاق
crown of the caves way قسمت میان سنگ فرش)
crown paper کاغذی که 38/10سانتیمتردر50/80سانتیمترباشد
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
law officers of the crown وکیل عمومی دادیار
law officers of the crown دادستان
downstream profile at crown نیمرخ کلید در پایین دست
downstream profile at crown نیمرخ پایاب در کلید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com