Dictiornary-Farsi | extra bed | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 86 (9 milliseconds)

English	Persian
extra bed	تخت خواب اضافه


Search result with all words

extra	زیادی
extra	زائد
extra	فوق العاده اضافی
extra	بزرگ
extra	یدکی
extra	خارجی
extra	بسیار خیلی
extra	علاوه
extra	اضافه
extra	کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra	موضوعی که زیادی است
extra	اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-	زیادی
extra-	زائد
extra-	فوق العاده اضافی
extra-	بزرگ
extra-	یدکی
extra-	خارجی
extra-	بسیار خیلی
extra-	علاوه
extra-	اضافه
extra-	کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra-	موضوعی که زیادی است
extra-	اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra atmospheric	متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
extra charge	هزینه فوق العاده
extra cosmical	بیرون ازگیتی
extra cosmical	خارج ازعالم
extra cost	هزینه اضافی
extra cover	بازیگر بل گیر
extra cover	پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra cranial	بیرون ازجمجمه
extra cranial	ازجمجمه بیرون
extra current	جریان اضافی
extra duty	خدمت اضافی
extra duty	وفیفه اضافی ماموریت اضافی
extra equipment	تجهیزات اضافی
extra equipment	متعلقات ویژه
extra essential	غیراصلی
extra essential	غیرضروری
extra good time	وقت معافیت از زندان
extra good time	معافی مشروط از زندان
extra legal	غیرقانونی
extra official	غیر رسمی
extra official	بیرون ازوفایف اداری
extra period	وقت اضافی
extra time	وقت اضافی
extra physical	بیرون ازقواعدطبیعی
extra premium	پاداش اضافی
extra professional	بیرون ازپیشه یاحرفه
extra professional	خارج حرفهای
extra regular	خارج ازقاعده
extra regular	بیقاعده
extra scientific	ماورای علم
extra special	فوق العاده
extra special	ویژه
extra special	مخصوص
extra special flexible wire rope	طناب فولادی ویژه
extra spectral	خارج طیفی
extra terrestrial	بیرون از
extra terrestrial	زمین
extra-curricular	فوق برنامه
extra-curricular	زنا
extra-curricular	فعالیت جنسی خارج از ازدواج
extra-marital	خارج از زناشویی
extra-mural	فرادانشگاهی
extra-mural	میان دانشگاهی
extra-mural	فرا شهری
extra-mural	فرا -
extra-mural	فرا دیواری
extra-mural	ویژهی دانشجویان پاره وقت
We have two books extra.	دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
Do you have an extra pen to lend me?	یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
I crossed out the extra expenses .	هزینه های اضافی را قلم زدم
Could you put an extra bed in the room?	آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
natives Olivenöl extra	روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
extra-group	ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
extra tuition	تدریس خصوصی
extra expenses	هزینه های اضافی
extra expenses	هزینه نهایی
extra <adj.>	ویژه
extra <adj.>	خاص
extra <adj.>	علاوه
extra <adj.>	اضافه
to go the extra mile for someone <idiom>	[برای کسی ] کار تراشیدن [اصطلاح]
Partial phrase not found.

extra bed

تخت خواب اضافه