Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 193 (2 milliseconds)
English	Persian
extra equipment	تجهیزات اضافی
extra equipment	متعلقات ویژه
Other Matches
extra-	علاوه
extra-	بسیار خیلی
extra-	خارجی
extra-	یدکی
extra-	بزرگ
extra-	فوق العاده اضافی
extra-	زائد
extra	اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-	اضافه
extra-	کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra <adj.>	ویژه
extra <adj.>	خاص
extra <adj.>	علاوه
extra <adj.>	اضافه
extra-	زیادی
extra-	اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-	موضوعی که زیادی است
extra	کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra	اضافه
extra	موضوعی که زیادی است
extra	بزرگ
extra	زیادی
extra	زائد
extra	فوق العاده اضافی
extra	یدکی
extra	خارجی
extra	بسیار خیلی
extra	علاوه
extra cranial	ازجمجمه بیرون
extra current	جریان اضافی
extra cost	هزینه اضافی
extra cover	بازیگر بل گیر
extra cover	پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra cranial	بیرون ازجمجمه
extra terrestrial	زمین
extra cosmical	بیرون ازگیتی
extra charge	هزینه فوق العاده
extra atmospheric	متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
extra-mural	فرا شهری
extra-mural	میان دانشگاهی
extra-mural	فرادانشگاهی
extra-marital	خارج از زناشویی
extra-curricular	فعالیت جنسی خارج از ازدواج
extra-curricular	زنا
extra-curricular	فوق برنامه
extra premium	پاداش اضافی
extra duty	خدمت اضافی
extra duty	وفیفه اضافی ماموریت اضافی
extra official	غیر رسمی
extra official	بیرون ازوفایف اداری
extra regular	خارج ازقاعده
extra professional	خارج حرفهای
extra professional	بیرون ازپیشه یاحرفه
extra physical	بیرون ازقواعدطبیعی
extra time	وقت اضافی
extra regular	بیقاعده
extra legal	غیرقانونی
extra essential	غیرضروری
extra terrestrial	بیرون از
extra spectral	خارج طیفی
extra special	مخصوص
extra special	ویژه
extra special	فوق العاده
extra scientific	ماورای علم
extra essential	غیراصلی
extra period	وقت اضافی
extra-mural	فرا -
extra tuition	تدریس خصوصی
extra expenses	هزینه های اضافی
extra expenses	هزینه نهایی
extra bed	تخت خواب اضافه
to go the extra mile for someone <idiom>	[برای کسی ] کار تراشیدن [اصطلاح]
extra-group	ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
extra-mural	فرا دیواری
extra-mural	ویژهی دانشجویان پاره وقت
We have two books extra.	دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
extra cosmical	خارج ازعالم
equipment	اثاثیه
equipment	خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
equipment	ساز وبرگ
equipment	دستگاه
equipment	تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
equipment	ساز و برگ
equipment	تجهیز
equipment	اثاثه
equipment	لوازم
equipment	وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
equipment	تجهیزات
Do you have an extra pen to lend me?	یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
I crossed out the extra expenses .	هزینه های اضافی را قلم زدم
natives Olivenöl extra	روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
extra good time	وقت معافیت از زندان
extra good time	معافی مشروط از زندان
table of equipment	جدول ساز و برگ
standby equipment	تجهیزات جانشینی
sonic equipment	وسایل اوازی
sonic equipment	وسایل اوایی
sampling equipment	دستگاه نمونه گیر
radar equipment	تجهیزات رادار
protective equipment	تجهیزات حفافتی
peripheral equipment	تجهیزات جنبی
pool equipment	وسایل تعمیرگاه
pool equipment	وسایل پارک موتوری
technical equipment	تجهیزات فنی
telephone equipment	دستگاه تلفن
ventilating equipment	تجهیزات تهویه
x ray equipment	تجهیزات اشعه رونتگن
equipment compartment	کوپهتجهیزات
two way telephone equipment	تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
equipment rack	پایهوسایل
equipment lock	قفلتجهیزات
camping equipment	لوازم مخصوصاردو
transfer equipment	تجهیزات
test equipment	دستگاه ازمایش لامپ
test equipment	وسایل ازمایش
telephone equipment	تجهیزات تلفن
output equipment	تجهیزات خروجی
control equipment	ابزار وارسی ابزار پایش
equipment compatibility	همسازی تجهیزاتی
equipment failure	خرابی تجهیزاتی
equipment logbook	دفتر تجهیزات
equipment reserve	ذخیره تجهیزاتی
equipment logbook	دفترچه خدمتی تجهیزات
auxiliary equipment	وسایل یدکی
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
garage equipment	تجهیزات گاراژ
equipment bay	محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
equipment bag	ساک دستی بازیگر
auxiliary equipment	وسایل کمکی
control equipment	ابزار نظارت
check out equipment	وسایل بازدید محل
cryptoancillary equipment	وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
check out equipment	وسایل ازمایشگاهی
deadlined equipment	لوازم و تجهیزات از کار افتاده
auxiliary equipment	تجهیزات جانبی
auxiliary equipment	وسائل کمکی
electric equipment	تجهیزات الکتریکی
handling equipment	تجهیزات بار
ancillary equipment	وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
accessory equipment	تجهیزات یدکی
accessory equipment	وسایل یدکی
nitriting equipment	تجهیزات ازت دهی
ancillary equipment	تجهیزات اضافی
ancillary equipment	equipment peripheral
mechanical equipment	تجهیزات مکانیکی
machine equipment	تجهیزات ماشین
authentication equipment	وسایل تعیین نشانی
ancillary equipment	وسیله جانبی
authentication equipment	وسایل تعیین معرف
ancillary equipment	تجهیزات جانبی
honing equipment	تجهیزات سنگ زنی
ancillary equipment	تجهیزات پیرامونی
Could you put an extra bed in the room?	آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
concrete vibrating equipment	ویبراتور بتن
error of measuring equipment	خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
I expended all my capital on equipment.	تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
mobile lubricating equipment	تجهیزات روغنکاری متحرک
airborne intercept equipment	وسایل استراق سمع هوابرد
aircraft mission equipment	وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment	تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
automobile radio equipment	رادیوی اتومبیل
core blowing equipment	تجهیزات دمیدن هسته
heat treating equipment	تاسیسات عملیات حرارتی
t parameter equipment circuit	مدار معادل به صورت " T "
image conversion equipment	دستگاه مبدل تصویر
induction melting equipment	تجهیزات ذوب القائی
mobile equipment pool	بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
producer durable equipment	تجهیزات با دوام تولیدی
precision measuring equipment	تجهیزات سنجش دقیق
mold making equipment	تجهیزات قالب سازی
peripheral equipment operator	متصدی تجهیزات جانبی
oil reclamation equipment	تجهیزات احیا روغن
original equipment manufacturer	شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
paint spraying equipment	تجهیزات رنگ پاشی
fired process equipment	دستگاه خشک کن شعلهای
original equipment manufacturer	سازنده تجهیزات اصلی
technical equipment compartment	قسمتوسایلتخصصی
ground airport equipment	تجهیزاتزمینیهواپیما
crushing and grinding equipment	دستگاههای خرد کننده
data communications equipment	تجهیزات ارتباطات داده ها
data terminal equipment	تجهیزات ترمینال داده
digital equipment corporation	سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
dust collection equipment	وسایل گردگیری
emergency brake equipment	تجهیزات ترمز اضطراری
extra special flexible wire rope	طناب فولادی ویژه
heating/air conditioning equipment	تهویه
heating/air conditioning equipment	وسائلگرمادهی
high frequency heating equipment	تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
high tension bridge equipment	دستگاه ازمایش فشار قوی
table of organization and equipment (toe	جدول سازمان و تجهیزات
aviation life support equipment	وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com