Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
free swimming
شناور
free swimming
قادر به شنا
Other Matches
swimming
شنا
swimming
شناگری
swimming
دوران
swimming things
لباس شنا
[حمام]
swimming pool
گرمابه
[با استخر]
swimming bath
تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
swimming costume
لباس شنا
underneath swimming
شنای زیرابی
swimming trunks
مایو
swimming trunks
شلوار شنا
swimming with water
غرق اب
swimming baths
استخرشنا
swimming bath
شناگاه
swimming costumes
لباس شنا
swimming pool
استخر شنا
swimming pools
استخر شنا
swimming with water
پرازاب
swimming things
لوازم شنا
[حمام]
swimming capability
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
swimming bell
اندام شنا
swimming pool
حمام
[با استخر]
How deep is the swimming pool ?
گودی این استخر چقدر است ؟
It is splendid weather for swimming.
این هوا برای شنا جان میدهد
indoor swimming pool
استخر سر پوشیده
swimming bath
[British E]
[old-fashioned]
حمام
[با استخر]
swimming bath
[British E]
[old-fashioned]
گرمابه
[با استخر]
All members are entitled to use the swimming pool.
همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
free
<adj.>
دست و دلباز
free for all
داد وبیداد
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free for all
زدوخوردهمگانی
You are free to go now.
اکنون آزادید بروید.
having free will
فاعل مختار
free
بازیگر ازاد
having free will
ازادکار
free will
اختیار
free will
طیب خاطر
free will
ازادی اراده
free will
اختیاری
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
free
موجود در دیسک یا حافظه
i did that of my own free will
به میل خود
free will
اراده ازاد
free-for-all
مسابقه بین این اسبها
free
ترخیص کردن میدانی
free
بطور مجانی ازادکردن
free
رها
free
مجاز منفصل
free
روا
free-for-all
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free
رایگان سخاوتمندانه
free
مجانی
free
اختیاری مختار
free
مستقل
free
مطلق
free
ازاد
free
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
حرکت قایق در جلو باد
free
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
i did that of my own free will
این کار را کردم
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free
فاقد
free
تحویل
free
بخشودن
free
جایز
free
ازادکردن
We went swimming in the moonlight (by moonlight ) .
درزیر نور ماه ( مهتاب ) شنا کردیم
free tower
برج ازاد
free world
جهان ازاد
free thought
ازادی فکر لامذهب
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
leave someone free to
مخیر گذاشتن کسی
mean free path
مسافت ازاد متوسط
free throw
پاس بدون مانع
free trader
تجارت ازاد
free throw
پرتاب بدون مانع برای یار
free tower
برج پرش ازاد
free world
کشورهای غیرکمونیست
free throw
پنالتی
free throw
پرتاب ازاد
obsolescence free
دستگاه متروک
free trader
بدون گمرک
free turbine
توربین ازاد
heart free
مبرا از عشق
heart free
ازاد ازقید عشق
guns free
توپها اتش باختیار
free zone
منطقه ازاد تجاری
free zone
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone
منطقه ازاد
free with ones money
ولخرج
free wheeling
خلاصی
free wheeling
حالت خلاصی
free wheeling
بازی بدون نقشه قبلی
free wheel
حرکت بدون رکاب زدن
free WAIS
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free vortex
گرداب ازاد
free volume
حجم ازاد
free verse
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
mean free path
مسافت ازاد میانگین
free of expense
مجانی
free person
حر
free play
بازی ازاد
free play
ازاد
free play
لق
free play
بدون محدودیت
free position
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical
رادیکال ازاد
free recall
یاداوری ازاد
free redical
بنیان ازاد
free rocket
موشک ازاد
free rocket
موشک غیر هدایت شونده
free oscillation
نوسان ازاد
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
free of expense
بیخرج
free of particular average
معاف از خسارات جزئی
free of tax
بدون مالیات
free on boand
فوب
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay
تحویل دراسکله
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail
تحویل در راه اهن
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail
تحویل کالا روی قطار
free rotation
چرخش ازاد
free safety
مدافع در منطقه ضعف
free spool
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream
جریان ازاد
free support
تکیه گاه ازاد
free surface
سطح اب ازاد
free surface
مخازن ازاد اب
free surface
سطح ازاد
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker
وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers
ازاد فکران
free thinkers
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking
ازادی از قیود مذهب
free spokenness
ساده گویی
free spokenness
رک گویی
free sample
نمونه مجانی
free silver
مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space
فضای ازاد
free space
فضای خالی
free spillweir
سرریز ازاد
free spoken
رک گو
free spoken
ساده گو
free spoken
بی پرده
free spoken
بی محابا
free thought
وارستگی از مذهب
post free
بدون نیاز به تمبر زدن
free rider
آدم انگل
tax-free
<adj.>
معاف از مالیات
tax-free
<adj.>
بدون مالیات
Free Classicism
[سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
free from taxes
<adj.>
بدون مالیات
free rider
آدم لاشخور
free rider
آدم مفت خور
barrier-free
بدون حائل
free from taxes
<adj.>
معاف از مالیات
Free Gothic
احیای سبک گوتیک
Free style
[سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
Free Tudor
[سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
trouble-free
<adj.>
بدون زحمت
problem-free
<adj.>
بدون زحمت
parallax-free
<adj.>
بدون اختلاف منظر
problem-free
<adj.>
بدون دردسر
trouble-free
<adj.>
بدون دردسر
free-handed,
<adj.>
دست و دلباز
postage-free
<adj.>
حمل رایگان
free shipping
<adj.>
حمل رایگان
postage-free
<adj.>
ارسال رایگان
free shipping
<adj.>
ارسال رایگان
postage-free
<adj.>
ارسال مجانی
free shipping
<adj.>
ارسال مجانی
parallax-free
<adj.>
بدون اختلاف در رویت
running free
خلاص کار کردن
free-range
خانگی
free-standing
خودایستا
free-standing
غیرمتصل
free-standing
مجزا
free-standing
مستقل
free-standing
آزاد
fat-free
بدونچربی
free house
مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
free kick
ضربهآزاددرفوتبال
free-range
آزادچر
weapons free
جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
to set free
ازادکردن
running free
بادبانی با باد پاشنه
sailing free
باد ازاد
set free
ازاد کردن
setting free
عتق
setting free
ازاد کردن برده
stimulus free
محرک- نابسته
tax free
بخشوده از مالیات
tax free
معاف از مالیات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com