English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
roll housing پایه دستگاه نورد
Other Matches
housing محفظه
housing چارچوب قسمت ساکن دستگاه
housing بدنه
housing استاتور
housing ایجاد مسکن
housing پوشش سخت
housing خانه سازی
housing مسکن
housing خانه ها
housing تهیه جا
spring housing محلارتجائی
magnet housing بدنه اهنربا
housing economics اقتصاد مسکن
troop housing کوی سربازان
housing project تهیهمسکن
housing development محوطهایکهبهتازگیدرآنخانهتاسیسشدهاست
housing association انجمنخانهیابیبهقیمتنازلتر
gear housing پوششچرخدنده
fan housing محلقرارگرفتنخنککننده
engine housing جایگاهموتور
clutch housing جایگاهکلاج
housing estates محوطهی خانه سازی
housing estate محوطهی خانه سازی
troop housing کوی درجه داران یا افراد
drop worm housing پوسته حلزونی سقوطی
exhaust valve housing حوضینگ شیر خروجی
insulated bearing housing پوسته یاطاقان عایق شده
double housing planner دستگاه رنده با دو قسمت ساکن
front axle housing پوسته اکسل جلو
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
front sight housing چشمیهدفگیر
hand brake gear housing دستهترمزموتورکابین
roll out سر خوردن هواپیما
roll up رویهم جمع شدن
roll up انباشتن
to roll by اسان رفتن
to roll by غلتیدن
to roll by صاف رفتن
to roll on اسان رفتن
to roll on غلتیدن
to roll on صاف کردن
roll in <idiom> باقیمت بالایی رسیدن
roll up جمع اوری کردن تاسیسات
roll up پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
roll out ازتختخواب بیرون امدن گسترده شدن
roll out از حافظه جمع کردن
roll on/roll off بارگیری- تخلیه
roll on roll off سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
roll on roll off روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
roll on roll off روش بارگیری مستقیم ناو
roll in در حافظه پهن کردن
roll out دویدن هواپیما روی باند
roll out معرفی یک کالای تجارتی به بازار
roll up جمع کردن
roll up اندوختن
roll up چرخیدن
roll around <idiom> برگشتن
roll غلتش ناو
roll گردکردن
roll غلتک زدن
roll غل دادن
roll غلتاندن غلت دادن
roll نورد
roll غلتک
roll چرخش گردش
roll چیز پیچیده
roll فهرست پیچیدن
roll ثبت
roll طاقه
roll صورت
roll بدوران انداختن
roll غلتیدن
roll غلت خوردن گشتن
roll غلطیدن ناو
roll انحراف به چپ یا راست
roll دوران حول محور طولی غلطش
roll ناوش
roll ناویدن
roll چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
roll چرخش توپ والیبال
roll فهرست
roll نورد کردن
roll غلطیدن
roll تلاطم داشتن
roll تردادن
roll تراندن
roll توپ
roll لوله
roll-on/roll-off بارگیری- تخلیه
roll طومار
roll stand مقام نورد
roll up one's sleeves <idiom> سخت تلاش کردن
To roll up ones sleeves. آستینهارابالازدن
To call the roll. Roll-call. حاضر غایب کردن
To roll up the map. , نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
toilet roll دستمالتوالت
spring roll مربوطبهغذایچینی
sausage roll نوعیغذاباسوسیس
roll scroll متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
roll reversal حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
roll-call حاضر و غایب کردن
roll pass کالیبر نورد
roll pass رخده نورد
to roll one's eyes <idiom> نشان دادن بی میلی [بی علاقگی] به انجام کاری [اصطلاح مجازی]
hip-roll تیر چوبی نبش
edge-roll ابزار سه ربع گرد
angle-roll ابزار گرد
to call the roll حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
sheet roll نورد ورق
shoulder roll چرخیدن روی شانه ها
pancake roll گوشتو...درستمیشود
rock'n'roll رقص راک اندرول
rock'n'roll رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll رقص راک اندرول
rock and roll رقص بحنبان وبچرخان
universal roll نورد یونیورسال
universal roll برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
western roll غلطیدن افقی از روی میله
wire roll نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
drum roll ضربات مداوم
drum roll تندزنی
roll film فیلملولهای
to be on the pay roll مواجب یا مزد گرفتن
straightening roll غلطک مستقیم کنی
striking off the roll اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
swing roll چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
the roll of a ship غلت کشتی
pancake roll کلوچهایکهباسبزیجاتچینی
the roll of the sea غلت یا موج اب دریا
to be on the pay roll جزوکارمندان یا مزدوران بودن
roll-calls حاضر و غایب کردن
roll of honour صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
roll of honour لیست افتخار
crushing roll غلتکسنگشکن
roll paper کاغذ لولهای
blooming roll نورد شمشه
dummy roll غلطک کور
dummy roll نورد کور
eastern roll شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
back up roll غلطک پشت بند
giant roll تاب
grooved roll غلطک شیاردار
grooved roll نورد شیاردار
hot roll نورد کردن داغ
idle roll غلطک کور
backing roll غلطک پشت بند
jack roll چرخ چاه
jelly roll رولت
jelly roll نان شیرینی ژله دار ولوله کرده
pay roll لیست حقوق
bead roll صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
drag roll غلطک کششی
blooming roll دستگاه نوردشمشه
bottom roll غلطک ماتریسی
break down roll پیش نورد
roughing roll پیش نورد
breaking down roll نورد شکست
call the roll حضور و غیاب کردن
call the roll حاضر و غایب کردن
bed roll خاموت انکادره
chest roll چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
chilled roll نورد سخت کننده
cogging roll دستگاه نورد اولیه شمش
cold roll نورد کردن در حالت سرد
cross roll نورد عرضی
bed roll رختخواب پیچ
pay roll لیست پرداخت حقوق
plate roll غستگاه نورد صفحه
roll back عمل تنزل دادن
roll back به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
roll back کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
roll back عقبگرد
roll call حاضر و غایب
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
roll forward , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
roll call حضور و غیاب
roll call نامیدن افراد
roll call حضور و غیاب سازمانی
roll forward تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
roll call حاضر و غایب کردن افراد
roll of thunder غرش رعد
roll kitchen اشپزخانه متحرک
roll back عقب کشی
roll back قیمت جنسی یاکالایی را بسطح اولیه پایین اوردن
muster roll دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
period of roll دوره تناوب
roll call شیپورجمع
period of roll زمان تناوب چرخش
pick and roll ایجاد سد و چرخش
muster roll دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
pilger roll غلطک زائر
roll axis محور غلطش
roll back عقب کشیدن
roll over credit اعتبار گردان
roll out the red carpet <idiom> برای خوشآمد فرش زیرپای مهمان پهن کردن
roll out the red carpet <idiom> حسابی پذیرایی کردن
center disc roll نورد دیسکی
roll piercing process روش نورد مایل
roll piercing process فرایند نوردمایل
center disc roll غلطک دیسکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com