English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (8 milliseconds)
English Persian
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
Other Matches
He just stepped out. او [مرد] همین الان رفت به بیرون.
stepped-up تسریع شده
stepped up تسریع شده
stepped up تشدیدشده
stepped-up تشدیدشده
stepped پله دار
goose-stepped رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
stepped up separation حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
goose-stepped قدم اهسته
stepped thread کولاس پیچی ناقص
She stepped on my foot . پایم را لگه کرد
stepped thread پیچ ناقص کولاس
stepped platform صفحه پله دار
stepped motor دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
stepped flashing درزپوش پلکانی
stepped fall ابشار پلکانی
stepped drop شیبشکن پلکانی
The professor stepped into the classroom. استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
lines شعبه
lines لاین
lines رشته
outside lines خطوط حمله
lines اتصال فیزیکی به ارسال داده
by-lines خط دوم یافرعی
by-lines خط فرعی راه اهن
by-lines کار یاشغل اضافی وزائد
lines پوشاندن
lines طرز
lines حدود رویه
lines رسن
lines لجام
lines : خط کشیدن
lines ریسمان
lines رشته بند
lines استرکردن
lines ردیف
lines ترازکردن
lines سطر
lines خط انداختن در
lines اراستن
lines بخط کردن
lines : خط
lines خط دار کردن
lines دهنه
lines طناب سیم
lines محصول
lines خط زدن
lines نسب
lines رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines لوله منفردی در سیستم سیالات
lines جبهه جنگ
lines سیم
lines در سمت
lines خط
lines طناب خط
lines خط صف
lines صفی در خط
lines جاده
retrace lines خطهای بازگشتی
return lines خطهای بازگشتی
passage of lines عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
passage of lines عبور از خط
papillary lines خطهای برجسته انگشتها
open lines خطوط باز شطرنج
front lines خطوط جلو جبهه
ghost lines نوارهای فسفردار
grid lines خطوط شبکه
guide lines دستورالعملها
guide lines خط مشیها
hard lines بدبختی
inside lines خطوط حمله شمشیربازی
isostatic lines خطوط ایزواستاتیک
lines man سرباز صف
lines of communication خطوط مواصلاتی
lines of force خطوط قوا
lines of force خطوط نیرو
marriage lines گواهی نامه عروسی
front lines خطوط مقدم
side lines محوطه بیرون از خط کناری
spectral lines خطوط طیفی
suspension lines خطوطآویزان
picket lines خط نرده ها
picket lines خط پرچین
read between the lines <idiom> پیدا کردن مفهوم ضمنی
curvature lines خطوط منحنی
curvature lines خطوط مدور
lazy lines سفیدک [رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
picket lines خط دستکها
striped lines خطوط راه راه [همچون نقش محرمات]
lines of longitude خطوططولجغرافیایی
fuel lines خطوطسوخت
lines of latitude خطوطعرضجغرافیایی
plumb lines خط عمودی
stream lines خطوط جریان
symmetry lines خطوط تقارن
to read between the lines معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
two parallel lines دو خط موازی
voltage between lines ولتاژ بین خطوط
hot lines تلفن قرمز
hot lines خط تلفنی بیست و چهار ساعته
load lines علایم بارگیری
front lines خط مقدم جبهه
picket lines صف کارگران اعتصابی
power lines خط جریان قوی
party lines خط خصوصی تلفن
party lines خط مشترک
party lines مرز مشترک
party lines خط دستهای
clothes lines ضبه زدن و انداختن حریف
main lines نهر اصلی
main lines نهر مادر
main lines کانال اصلی
main lines خط اصلی
punch-lines لب مطلب
punch-lines جمله اساسی واصلی
branch lines شاخه
branch lines خط فرعی
production lines خط تولید
assembly lines تیمار خط
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines خط مونتاژ
assembly lines خط کلی
assembly lines خط تولید
plumb lines شاقول
plumb lines ریسمان شاغول
plumb lines خط قائم
absorption lines طیف جذبی
absorption lines خطوط دراشامی
active lines خطهای فعال
dark lines خطوط تاریک
dedicated lines خطوط اختصاصی
drawing lines خط کشی
hard lines سختی
equipotential lines خطوط هم پتانسیل
extension lines خطوط دنباله
floating lines خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
floating lines خطوط مواج عکس هوایی
flow lines خطوط جریان
flying lines لولههای متحرک
frapping lines طناب تعادل کمکی ناو
cotidal lines خطوط مدیکسان
fraunhofer lines خطوط فرانهوفر
adjacent lines خطهای مجاور
balmer lines خطوط بالمر
boundry lines خطوط اطراف زمین والیبال
buttock lines نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
contour lines خطوط میزان منحنی
contour lines منحنی تراز
contour lines خط هم ارتفاع
cotidal lines خطوط هم مد
equal cost lines خطوط هزینه برابر
emission spectrum lines خطوط نشری
microwave transmission lines خطوط انتقال ریزموج
magnetic lines of force خطوط نیروی مغناطیسی
magnetic lines of force خطوط قوای مغناطیسی
chisel marking fine lines پرداز
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com