| Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| There they were in all their finery. |
آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند. |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| They were all dreesd in black. |
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند |
| They were dressed all in black. |
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند |
| They were all alike. |
همه آنها یکی بودند. |
| His sculptures blend into nature as if they belonged there. |
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند. |
| The singer and his staff commandeered the entire backstage area. |
خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند. |
| tabled |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
| table |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
| tabling |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
| hazard |
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است |
| hazarded |
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است |
| hazarding |
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است |
| hazards |
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است |
| tables |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
| ping |
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها |
| pinging |
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها |
| pings |
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها |
| pinged |
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها |
| port |
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد |
| inverts |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
| inverting |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
| invert |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
| coincidence function |
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند |
| salami technique |
کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است |
| groupware |
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است |
| unaadorned |
بی زیور |
| trangam |
زیور |
| parure |
زیور |
| parure |
زر و زیور |
| finery |
زیور |
| freestanding |
بی زیور |
ornament |
زیور |
| jollity |
عیاشی زیور |
| manager |
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند |
| managers |
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند |
| regenerates |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
| regenerating |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
| regenerate |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
| regenerated |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
adorn |
بازر و زیور آراستن |
| adornments |
پیراستگی زیور و پیرایه |
| jewel |
سنگ گرانبها زیور |
| jewels |
سنگ گرانبها زیور |
| trinkums |
زیور الات بدلی |
adornment |
پیراستگی زیور و پیرایه |
| adorns |
بازر و زیور اراستن |
| dandify |
جلف بودن زیور زدن |
| finery |
زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات |
| lost cluster |
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست |
| that woman was in keeping |
ان زن رانشانده بودند |
| they were filfty at the outsid |
پنجاه تن بودند |
| we were |
ایشان بودند ما بودیم |
| beta software |
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد |
| terminates |
تمام شدن تمام کردن |
| terminate |
تمام شدن تمام کردن |
| terminated |
تمام شدن تمام کردن |
| he was meant for a soldier |
او برای سربازی در نظرگرفته بودند |
| they attended the king |
ایشان درخدمت پادشاه بودند |
| Those who attended the meeting. |
کسانیکه در جلسه حاضر بودند |
| Burglars have broken in. |
دزد ها [با زور] آمده بودند تو. |
| at that [at that provocation] <adv.> |
در آنجا |
| as a result <adv.> |
در آنجا |
| consequently <adv.> |
در آنجا |
| subsequently <adv.> |
در آنجا |
| thereat <adv.> |
در آنجا |
| thereupon <adv.> |
در آنجا |
| the price was not reasonable |
بهای گزافی بران گذاشته بودند |
| The jewels were laid out beautifully. |
جواهرات رابطرز زیبایی چیده بودند |
| As far as I know . So far as I know. |
تا آنجا که من می دانم |
| She did not show any interest in my problems, let alone help me. |
مشکلاتم برای او [زن] بی اهمیت بودند گذشته از کمک به من. |
| The waves were mountain - high . |
موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند ) |
| The soldier had been blinded in the war . |
چشم های سرباز درجنگ کور شده بودند |
| The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France. |
بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند. |
| the room was seated for 00 |
جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند |
| therianthropic |
وابست به موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانور بودند |
| the boxes were nested |
جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند |
| The situation there is bad. |
وضعیت در آنجا بد است. |
| so far as I'm concerned |
تا آنجا که به من مربوط می شود |
| as far as I'm concerned <adv.> |
تا آنجا که به من مربوط می شود |
| To the best of my ability. For all I am worth . As far as in my lies |
تا آنجا که تیغم ببرد |
| According to my lights . |
تا آنجا که عقلم قد می دهد |
| In so far as their taste would go . |
تا آنجا که سلیقه شا ؟ قد می داد |
| Have you been there recently (lately) |
تازگیها آنجا رفته ای ؟ |
| As far as I am concerened. |
تا آنجا که به من مربوط می شود |
| Since the day he set foot there . |
از روزیکه به آنجا پا نهاد |
| The people wondered how the contraption worked. |
مردم در شگفت بودند که این ابتکار چگونه کار می کرد. |
| reveal |
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد |
to be too poor to afford a telephone line |
بیش از اندازه تهیدست بودند که بتوانند یک خط تلفن تهیه بکنند. |
| reveals |
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد |
| revealed |
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد |
| anti federalist |
اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند |
| Come as quickly as possible. |
تا آنجا که می شود زود بیا |
| Nobody was there but me. |
هیچکسی غیر از من آنجا نبود. |
| CERN |
یس که www اولین آنجا اختراع شد |
| I happened to be there when …. |
اتفاقا" من آنجا بودم وقتیکه … |
| It took us four days to get there . |
چهار روزکشید تا آنجا رسیدیم |
| Left out of one place and driven away from another. <proverb> |
از آنجا مانده از اینجا رانده . |
| I wI'll get there somehow. |
یکجوری خودم را آنجا می رسانم |
| self- |
حلقهای که هر محل یا دستیابی ثبات را در حین اجرا به محلی که بودند بر می گرداند |
| minuteman |
داوطلبانی که متعهد بودند بمحض احضار حاضر بخدمت نظام شوند |
| factory |
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند |
| Not that I remember . |
تا آنجا که من یاددارم خیر ( اینطور نبوده ) |
| lover's lane <idiom> |
جای دنجی که عشاق به آنجا می روند |
| factories |
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند |
| We were there just to make up numbers. |
ما آنجا فقط سیاهی لشگه بودیم |
| If it ( ever ) comes to that . |
اگر چنانچه کا ربه آنجا بکشد |
| It is improper to go there uninvited. |
ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست |
| Can I get there on foot? |
آیا میتوانم تا آنجا پیاده بروم؟ |
| to let it get to that point |
اجازه دادن که به آنجا [موقعیتی] برسد |
| to turn around |
برگشتن [به جایی که از آنجا آمده اند] |
| to turn back |
برگشتن [به جایی که از آنجا آمده اند] |
He has always lived there. |
او همیشه آنجا زندگی کرده است. |
| blast |
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند |
| blasts |
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند |
| The prisoners of the terrorist militia were detained under inhumane conditions. |
زندانیان گروه شبه نظامی تروریستی در شرایط غیرانسانی بازداشت شده بودند. |
| eyestrings |
ضمائم چشمی که سابقا معتقد بودند هنگام کوری ومرگ از هم گسیخته می گردد |
almonry |
[قسمتی از ساختمان که خیرات و صدقات را در آنجا می دادند.] |
| Nothing has changed there. |
آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است. |
| fall back |
شروع مجدد یک برنامه پس از رفع خطا از نقط های که توابع فراخوانده شده بودند |
| Hotel accommodation is rather expensive there. |
قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است. |
Nothing on earth will induce him to go there again. |
اگر کلاهش هم آنجا بیافتد دیگر پا نمی گذارد. |
| You can't get there other than by foot. |
به جز پیاده جوری دیگر نمی شود به آنجا رفت. |
| nutant |
سرازیر اویخته زیور اویخته |
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? |
میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟ |
| physiocrats |
اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است |
| puritans |
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند |
| puritan |
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند |
| Where the carcass is there the ravens will collect together. <proverb> |
هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند. |
| window |
فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند |
| switching |
نقط های در شبکه ارتباطی که پیام از خط وط و مدارهای مختلف در آنجا تنظیم می شوند |
| stopping |
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی |
| stopped |
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی |
| stop |
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی |
| main |
مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند |
| trap |
نقط ه توقف انتخابی که اجرا برنامه در آنجا متوقف میشود وثباتها بررسی می شوند |
| stops |
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی |
| adobe type manager |
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است |
| raster |
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط |
| asynchronous |
ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند |
| to lock somebody [yourself] out [of something] |
در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده] |
| lap |
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور |
| lapped |
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور |
| beneficial occupancy |
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام |
| on their part <adv.> |
از طرف آنها |
| themselves [for their part] <adv.> |
از طرف آنها |
| for their part <adv.> |
از طرف آنها |
| voices |
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد. |
| voice |
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد. |
| voicing |
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد. |
| full track |
تمام شنی خودرو تمام شنی |
| panorama |
تمام نما اینه تمام نما |
| panoramas |
تمام نما اینه تمام نما |
| to make every effort |
تک و پوی زدن [به هر دری زدن] تا آنجا که امکان پذیر باشد |
| monrovia powers |
اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد |
channel |
یچ کردن بین آنها |
| channeling |
یچ کردن بین آنها |
| I need them urgently. |
من آنها را فوری میخواهم. |
| channelled |
یچ کردن بین آنها |
| channels |
یچ کردن بین آنها |
| Send them in two at a time . |
آنها رادو تا دوتابفرست تو |
| in such a way as to enable them |
به طوری که آنها بتوانند |
| I need them tonight. |
من آنها را امشب میخواهم. |
| Ask each and every one of them . |
ازیک یک آنها بپرسید |
| I need them today. |
من آنها را امروز میخواهم. |
| channeled |
یچ کردن بین آنها |
| rules |
وعملیات روی آنها |
| station |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
| stations |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
| stationed |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
| description |
لیست داده ها و خصوصیات آنها |
| They held me culpable for the accident. |
آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند. |
| keep these separate from those. |
اینها را از آنها جدا نگاهدار |
| They gave me permission by way of an exception ... |
آنها به من استثنأ اجازه دادند ... |
| BCC |
و لیست آنها را نشان نمیدهد |
| They cannot hold a candle to him . |
سگش می ارزد بهمه آنها |
| When will they be ready? |
چه وقت آنها حاضر میشود؟ |
| I need them before friday. |
من آنها را قبل از جمعه میخواهم. |
| descriptions |
لیست داده ها و خصوصیات آنها |
| They became estranged . They fell out . |
میانه آنها بهم خورد |
| logical |
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها |
| edict of emancipation |
فرمانی که به تاریخ سوم مارس 1681 به وسیله الکساندر دوم امپراطور روسیه صادر و به موجب ان به "سرفها" یعنی ثلث جمعیت روسیه که فاقدازادی واقعی بودند |
| Their names are as follows . |
اسامی آنها بقرار زیر است |
| They were all either kI'lled ou taken prisoners . |
همگی آنها کشته یا گرفتا رشدند |
| catalogue |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
| cataloging |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
| microcomputing |
مربوط به ریز کامپیوتر و استفاده آنها |
| catalogued |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
| catalogues |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
| cataloguing |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
| list |
لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه |
| cataloged |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
| catalogs |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
double vault |
[دو طاق با فضای خالی بین آنها] |
| downsize |
که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند. |
| schematic |
نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها |
| Bantu |
وابسته به مردم بانتو و زبانها و فرهنگهای آنها |
| chronological order |
ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها |
| I cant see much difference in them. |
فرق زیادی بین آنها نمی بینم |
| hash |
لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها |
| Nothing was said between them. |
هیچ کلمه ای بین آنها رد و بدل نشد. |
| They are openly seeking his being sacked. |
آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند. |