Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
illegal
آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
Other Matches
declaratory statute
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
All is not gold that glitters.
<proverb>
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
statue law
قانون یا قوانین
lightweights
آنچه سنگین نیست
unwanted
آنچه لازم نیست
used
آنچه جدید نیست
lightweight
آنچه سنگین نیست
hidden
آنچه قابل دیدن نیست
comparable
آنچه قابل مقایسه نیست
irretrievable
آنچه قابل بازگشت نیست
illegal
مخالف قانون
contrary to the law
مخالف قانون
unallowable digit
ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
wronging
مخالف اخلاق یا قانون
wrongs
مخالف اخلاق یا قانون
wrong
مخالف اخلاق یا قانون
peripheral
آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است
representative government
حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
antinomy
تناقض دو قانون یا دو اصل افهار مخالف
statutory
قانون مدون قانونی
selectable
آنچه قابل انتخاب باشد
expandable
آنچه قابل گسترش باشد
preformatted
آنچه فرمت شده باشد
we make it a rule to
قانون ما اینست که ...قانونی داریم که .....
forbids
ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
forbid
ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
unauthorized
آنچه باید مجوز داشته باشد
contents
محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
easy to use
آنچه قابل فهم و انجام باشد
optional
آنچه قابل انتخاب شدن باشد
liberty civil
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
laws
قانون مدنی تعقیب قانونی کردن
law
قانون مدنی تعقیب قانونی کردن
extra
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extras
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
manageable
آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
out law
کسی که از حقوق و حمایت قانونی بهره مند نیست
No-one is above the law.
هیچکس برتر از قانون نیست.
figure
آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
figuring
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figures
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
computer readable
آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
declaratory statute
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
ignorance of law is no excuse
جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
property in action
مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
long life itemes
اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
fractional reserve banking
بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
privacy
قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست
rule of reason
تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
fix
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
customs of war
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
readable
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
estoppel
اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
Roman law
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
authentication
به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
wind aided
اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced.
زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
breaking
هتک حرز و ورود غیر قانونی به ملک غیر به هر شکل و به هر وسیلهای که باشد
tenant by sufference
هر گاه کسی ملکی رابا عنوان و سمت قانونی درتصرف داشته باشد و پس اززوال سمت
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
grand larceny
سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
declaratory judgment
حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
estate in remainder
ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
twelve tables
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
minimim wage law
قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
approval by acclamation
تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
logical
واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
antisocial
مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
defective
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
huygen's principle
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
to lay down a rule
قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
winchester disk
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
Whatsoever
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
forced sale
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
step frame
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
automatic release date
تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
law of procedure
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
transparently
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
canons
قانون کلی قانون شرع
penal statute
قانون جزایی قانون مجازات
canon
قانون کلی قانون شرع
say's law
قانون سی . براساس این قانون
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
legitimating
عذر قانونی قانونی
legitimate
عذر قانونی قانونی
legitimated
عذر قانونی قانونی
legitimates
عذر قانونی قانونی
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
authorized stoppage
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
it is past all hope
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
marginal productivity law
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
walras law
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
pandect
قوانین
regulations
قوانین
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
the law does not apply to him
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
rules of the roads
قوانین راه
hague rules
قوانین لاهه
joule's laws
قوانین ژول
promulgation of the laws
انتشار قوانین
rules of chess
قوانین شطرنج
murphy's laws
قوانین مورفی
rules of the roads
قوانین دریانوردی
gas laws
قوانین گازها
infraction of rules
نقض قوانین
rules of engagement
قوانین درگیری
permissive legislation
قوانین مخیره
doctorine
قوانین اصلی
mendelian laws
قوانین مندل
succession law
قوانین وراثت
interpertation of laws
تفسیر قوانین
rules committee
کمیته قوانین
labor laws
قوانین کار
forest laws
قوانین جنگل
radiation laws
قوانین تابش
administrative law
قوانین اداری
hovering acts
قوانین ضد قاچاق
admiralty law
قوانین دریایی
zipf's laws
قوانین زیف
written laws
قوانین مدون
code
مجموعه قوانین
kepler laws
قوانین کپلر
inland rules
قوانین داخلی
kepler's laws
قوانین کپلر
remedial statutes
قوانین اصلاحی
korte's laws
قوانین کرت
explanation of laws
شرح قوانین
codification
وضع قوانین
maritime law
قوانین دریایی
competition rules
قوانین رقابت
company law
قوانین شرکت
conflict of laws
تعارض قوانین
codex
مجموعه قوانین
newton's laws of motion
قوانین نیوتون
gunnery
قوانین تیراندازی
codification
تدوین قوانین
conflict of lows
تعارض قوانین
statute book
قوانین موضوعه
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
s factor
ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
punitive article
قوانین جزایی ارتش
rules of football
قوانین یا قواعد فوتبال
sanctioned laws
قوانین یا مقررات مصوبه
physical
که قوانین نرخ بیت
codification
گرد اوری قوانین
newton's laws of motion
قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion
قوانین حرکت نیوتن
gunnery
قوانین تیر توپخانه
law enforcement
اجرای قوانین
[حقوقی]
child labor laws
قوانین کار کودکان
under these rules
بموجب این قوانین
codification
جمع وتدوین قوانین
company law
قوانین مربوط به شرکتها
laws versus tendencies
قوانین در مقابل تمایلات
military justice
قوانین جزایی ارتش
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
enterprise
اقدام به اجرای قوانین کردن
provision
قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
rules of procedure
قوانین مربوط به روش جاری
message
قوانین از پیش تعریف شده که کد
grammar
قوانین استفاده صحیح از زمان
laws of motion of capitalism
قوانین حرکت سرمایه داری
grammars
قوانین استفاده صحیح از زمان
De Morgan's laws
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
De Morgan's laws
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
copyrights
محدود شده با قوانین کپی
valid
درست , طبق مجموعهای قوانین
copyright
محدود شده با قوانین کپی
adjective laws
قوانین مربوط باصول محاکمات
enterprises
اقدام به اجرای قوانین کردن
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
encode
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com