Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
noise
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noises
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
Other Matches
degradation
کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
time jitter
اختلال زمانی
time flutter
اختلال زمانی
interference
اختلال در سیگنال
background
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
backgrounds
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
babbled
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbles
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babble
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
inducing
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
signal
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signalled
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
quantize
اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
signaled
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
voltage
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
voltages
خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
interference
اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
hits
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hit
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
fluttered
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
mastered
سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
answered
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
masters
سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
answering
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answer
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
master
سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
answers
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
scans
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scan
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scanned
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
hold
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
holds
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
flickered
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
times
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
time
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
timed
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
asynchronous
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
tdm
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
composite video
سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
DSR
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
disruptive pattern
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
manifest
اشکار اشکار ساختن
manifests
اشکار اشکار ساختن
manifesting
اشکار اشکار ساختن
manifested
اشکار اشکار ساختن
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
auctioneering device
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
modulator
مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
uptime
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ADPCM
استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی
DCD
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
noises
سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noise
سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
adaptive channel allocation
استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
sample size
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
coincidence circuit
یک مدارالکترونیکی که تنهادرصورت دریافت سیگنال درهمه ورودیها بصورت همزمان یا بسیار نزدیک بهم دارای سیگنال خروجی خواهدبود
ppm
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
quadruplex
چهار سیگنال ترکیب شده در یک سیگنال
carriers
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
asynchronous
ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
sensitivities
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivity
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
bras
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bra
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
modem
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
codec
وسیلهای که سیگنال ارسال شده را کد گذاری میکند یا سیگنال دریافت شده را از کد خارج میکند
wireless network
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
plain
اشکار
plains
اشکار
evident
اشکار
plainer
اشکار
semblable
اشکار
open and shut
اشکار
open-and-shut
اشکار
overt
اشکار
patents
اشکار
patenting
اشکار
patented
اشکار
patent
اشکار
inevidence
اشکار
uncovered
اشکار
burning disgrace
اشکار
conspicuous
اشکار
flagrant
اشکار
crying
اشکار
opened
اشکار
explicit
اشکار
open
اشکار
clears
:اشکار
clearest
:اشکار
obvious
اشکار
plainest
اشکار
inapparent
نا اشکار
clear
:اشکار
opens
اشکار
out
اشکار
apparent
اشکار
out-
اشکار
clearer
:اشکار
outed
اشکار
disturbances
اختلال
disturbance
اختلال
derangement
اختلال
neuremia
اختلال پی ها
distribance
اختلال
impairment
اختلال
line noise
اختلال
line hit
اختلال خط
disorder
اختلال
noises
اختلال
noise
اختلال
impariment
اختلال
tribulations
اختلال
perturbation
اختلال
tribulation
اختلال
irregularity
اختلال
perturbations
اختلال
disorders
اختلال
bare
ساده اشکار
bared
ساده اشکار
barer
ساده اشکار
bares
ساده اشکار
detect
اشکار کردن
barest
ساده اشکار
baring
ساده اشکار
explicit behavior
رفتار اشکار
overt behavior
رفتار اشکار
explicit cost
هزینه اشکار
detected
اشکار کردن
undisguised
اشکار بی تلبیس
detecting
اشکار کردن
patently
بطور اشکار
detects
اشکار کردن
notoriously
بطور اشکار
it will manifest it self
اشکار خواهد شد
roundly
بی پرده اشکار
reveals
اشکار کردن
revealed
اشکار کردن
visible
مرئی اشکار
frequency demodulation
اشکار ساختن
reveal
اشکار کردن
kithe
اشکار ساختن
evident to any one
نزدهمه اشکار
display
اشکار کردن
displayed
اشکار کردن
displaying
اشکار کردن
displays
اشکار کردن
detection
اشکار سازی
flagrantly
باوقاحت اشکار
self explanatory
واضح اشکار
self-explanatory
واضح اشکار
amende honorable
عذرخواهی اشکار
manifestation
اشکار سازی
explicit
اشکار صاف
manifestations
اشکار سازی
avowals
افهار اشکار
avowal
افهار اشکار
signal
اشکار مشخص
signaled
اشکار مشخص
transpicuous
فرا اشکار
decrypt
اشکار ساختن
known
اشکار ساختن
axiom
حقیقت اشکار
axioms
حقیقت اشکار
open
ازاد اشکار
opened
ازاد اشکار
decryption
اشکار سازی
opens
ازاد اشکار
unfold
اشکار کردن
conspicuous defect
عیب اشکار
unfolded
اشکار کردن
signalled
اشکار مشخص
unfolds
اشکار کردن
unfolding
اشکار کردن
to make known
اشکار ساختن
transpicuous
روشن اشکار
visible balance
تراز اشکار
manifester
اشکار کننده
revealer
اشکار کننده
manifest need
نیاز اشکار
manifestative
اشکار سازنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com