English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (22 milliseconds)
English Persian
put ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
puts ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
putting ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
Other Matches
variables شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
local متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
locals متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
hold forth ارائه دادن
put in ارائه دادن
giving ارائه دادن
produce ارائه دادن
gives ارائه دادن
produced ارائه دادن
give ارائه دادن
bring forward ارائه دادن
misrepresentation بد ارائه دادن
produces ارائه دادن
tender ارائه دادن
present ارائه دادن
tenderest ارائه دادن
presenting ارائه دادن
tendered ارائه دادن
tendering ارائه دادن
knuckle under <idiom> ارائه دادن
presents ارائه دادن
presented ارائه دادن
forthcoming اماده ارائه دادن
submits ارائه دادن پیشنهادکردن
submitted ارائه دادن پیشنهادکردن
put ارائه یا توضیح دادن
submitting ارائه دادن پیشنهادکردن
to produce testimony مدرک ارائه دادن
puts ارائه یا توضیح دادن
putting ارائه یا توضیح دادن
submit ارائه دادن پیشنهادکردن
renders ارائه دادن ترجمه کردن
exhibited ارائه دادن ابراز کردن
exhibits ارائه دادن ابراز کردن
render ارائه دادن ترجمه کردن
to put in منصوب کردن ارائه دادن
propounds پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounding پیشنهاد کردن ارائه دادن
propound پیشنهاد کردن ارائه دادن
rendered ارائه دادن ترجمه کردن
exhibiting ارائه دادن ابراز کردن
propone پیشنهاد کردن ارائه دادن
allege دلیل اوردن ارائه دادن
alleging دلیل اوردن ارائه دادن
alleges دلیل اوردن ارائه دادن
exhibit ارائه دادن ابراز کردن
porrect منبسط کردن ارائه دادن
submitting واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submits واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produce اقامه کردن ارائه دادن سند
submitted واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produced اقامه کردن ارائه دادن سند
produces اقامه کردن ارائه دادن سند
submit واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
blue-eyed boy دراصطلاح"تافتهجدابافته"
To submit something to someone. چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
quintus پنجمی دراصطلاح دانشگاهها
projects ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
phonetician متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
reliance on a document استناد به مدرک خاصی
referring to a document استناد به مدرک خاصی
particularity بستگی بعقاید خاصی
particularism دلبستگی بمرام خاصی
laymen خارج از حرفه یا فن خاصی
layman خارج از حرفه یا فن خاصی
dead [چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
interspecific واقع در بین دستههای خاصی
meanest معنی ومفهوم خاصی داشتن
intonate با لحن خاصی تلفظ کردن
meaner معنی ومفهوم خاصی داشتن
mean معنی ومفهوم خاصی داشتن
attitudinize حالت خاصی بخود گرفتن
special administration اداره قسمت خاصی از ترکه
stylize به روش یا سبک خاصی دراوردن
laic شخص که علم خاصی را نداند
interspecies واقع در بین دستههای خاصی
intonate بااهنگ خاصی ادا کردن
dialect نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
dialects نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
stockist فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockists فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
selectively آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selective آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
specifying جنبه خاصی قائل شدن برای
blocks اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
specify جنبه خاصی قائل شدن برای
blinds آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
block اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blinded آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
facies منطقه مناسب رشدحیوان یانبات خاصی
specifies جنبه خاصی قائل شدن برای
blind آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
for no p reason بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
blocked اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
doctrinaire کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
sig علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
attachment وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
dedicated کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
dd name برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
dedicated برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
toneme لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
code سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
doped قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
representation ارائه
productions ارائه
exposal ارائه
k display ارائه کی
p display ارائه پی
k scan ارائه کی
j display ارائه جی
offering ارائه
exposures ارائه
b display ارائه ب
production ارائه
ppi scan ارائه پی پی ای
adductor ارائه
g scan ارائه جی
shew ارائه
g display ارائه جی
j scan ارائه جی
representations ارائه
f scan ارائه اف
displays ارائه
f display ارائه اف
presentment ارائه
range bearing display ارائه بی
b scan ارائه ب
exhibition ارائه
n scan ارائه ان
exhibitions ارائه
n display ارائه ان
presentation ارائه
h scan ارائه اچ
c display ارائه سی
c scan ارائه سی
h display ارائه اچ
displaying ارائه
displayed ارائه
display ارائه
exposure ارائه
d scan ارائه دی
p scan ارائه پی
d display ارائه دی
l display ارائه ال
l scan ارائه ال
m display ارائه ام
m scan ارائه ام
presentations ارائه
locals که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
demarche عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
local که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
engine بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
integral وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
case law رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
represent ارائه کردن
profert ارائه سند
represented ارائه کردن
shows ارائه نمایش
represents ارائه کردن
showed ارائه نمایش
presentability قابلیت ارائه
showing ارائه اشکارسازی
showings ارائه اشکارسازی
productions ارائه ساخت
presentations ارائه عرضه
presentation ارائه عرضه
offers پیشکش ارائه
show ارائه نمایش
renderer ارائه دهنده
renderable قابل ارائه
offered پیشکش ارائه
offer پیشکش ارائه
misrepresentation بد ارائه نمودن
production ارائه ساخت
posing قراردادن
pose قراردادن
poses قراردادن
posed قراردادن
setting up قراردادن
set قراردادن
sets قراردادن
pitch دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
areas بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
area بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
terrane طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
pact نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pacts نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pitches دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
probation ارائه مدرک ودلیل
documentation ارائه اسناد یا مدارک
probational ارائه مدرک ودلیل
presenting bank بانک ارائه کننده
producing اقامه ارائه کردن
lead proof ارائه دلیل کردن
devil's advocate <idiom> [ارائه استدلال مخالف]
overlays رویهم قراردادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com