Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
data link
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
Other Matches
track telling
ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
radio data link
ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
teleconferencing
ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
automatic data handling
سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
automatic digital network
شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
HMI's
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
HMI
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
cut out
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
menu display
روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
link
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
compiling
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compile
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiled
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
bus network
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
rapport
ارتباط
hookup
ارتباط
relationships
ارتباط
relationship
ارتباط
link
ارتباط
connexions
ارتباط
correspondency
ارتباط
intercommunication
ارتباط
communicating
ارتباط
liaison
ارتباط
liaisons
ارتباط
correlation
ارتباط
connection
ارتباط
concernment
ارتباط
relation
ارتباط
correspondence
ارتباط
correspondences
ارتباط
coherence
ارتباط
ligature
خط ارتباط
enchainment
ارتباط
communication
ارتباط
coherency
ارتباط
arithmetic relation
ارتباط محاسباتی
login
قطع ارتباط
log out
قطع ارتباط
association
پیوند ارتباط
associations
پیوند ارتباط
background communication
ارتباط پس زمینه
telecommunications
ارتباط تلگرافی
telecommunications
ارتباط از دور
mass communication
ارتباط جمعی
mitwelt
ارتباط با همنوع
data communication
ارتباط داده ها
logout
قطع ارتباط
data communication
ارتباط دادهای
logging off
قطع ارتباط
logging in
برقراری ارتباط
log on
برقراری ارتباط
inaccessible
ارتباط ناپذیر
relevancy
ربط ارتباط
connexion
ارتباط اتصال
intercom
ارتباط داخلی
selective signalling
ارتباط مخصوص
signal communications
ارتباط و مخابرات
intercoms
ارتباط داخلی
subcontrariety
ارتباط قیاسی
synchronous communication
ارتباط همزمان
wire communication
ارتباط با سیم
visual communication
ارتباط بصری
connect
ارتباط رخها
connects
ارتباط رخها
wire
ارتباط باسیم
telecommunication
ارتباط دوربرد
telephone communication
ارتباط تلفنی
communications
ارتباط و مخابرات
trunk line cable
کابل ارتباط
agency of communications
منبع ارتباط
relational
ارتباط شرح
communicates
ارتباط گرفتن
attachment plug
دوشاخه ارتباط
cryptocommunication
ارتباط رمز
communicability
قابلیت ارتباط
one sided communication
ارتباط یکسویه
asynchronous commuinication
ارتباط ناهمزمان
relevance
ربط ارتباط
correlation
ارتباط داشتن
inaccessibility
ارتباط ناپذیری
communicability
ارتباط پذیری
communicable
قابل ارتباط
association coefficient
ضریب ارتباط
conversational interaction
ارتباط محاورهای
communicate
ارتباط گرفتن
communication network
شبکه ارتباط
put through
ارتباط پیداکردن
communicated
ارتباط گرفتن
wires
ارتباط باسیم
communication
ارتباط و مخابرات
tie-in
وسیله ارتباط
inverse relationship
ارتباط معکوس
tie-in
ارتباط دادن
tie in
وسیله ارتباط
extraneity
عدم ارتباط
intercommunion
ارتباط مشترک
tie in
ارتباط دادن
disconnectedly
بدون ارتباط
bond
ارتباط چسب
disjointedness
عدم ارتباط
disconnection
قطع ارتباط
tie-ins
ارتباط دادن
extraneousness
عدم ارتباط
log off
قطع ارتباط
intercommunication
ارتباط داخلی
log in
برقراری ارتباط
direct relationship
ارتباط مستقیم
juxtaposition
ارتباط اجباری
tie-ins
وسیله ارتباط
communication theory
نظریه ارتباط
disaffiliation
عدم ارتباط
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
disconnects
قط ع ارتباط بین دو وسیله
inconsequence
فقدان ارتباط منطقی
tele communication
ارتباط دور برد
disconnecting
قط ع ارتباط بین دو وسیله
disconnect
قط ع ارتباط بین دو وسیله
communicate
ارتباط برقرار کردن
correlation
ارتباط همبسته کردن
combat liaison
ربط و ارتباط رزمی
incommunicado
بدون وسایل ارتباط
communication network
شبکه ارتباط و مخابرات
cryptocommunication
ارتباط ومخابرات رمزی
interlock
بهم ارتباط داشتن
liaises
ارتباط پیدا کردن
linkage
اتصال وسیله ارتباط
linkages
اتصال وسیله ارتباط
piezoelectric
ارتباط در بعضی موادکریستالی
landing signal officer
افسر ارتباط فرود
disrelation
عدم ارتباط بی ارتباطی
liaising
ارتباط پیدا کردن
pecking order
<idiom>
راه ارتباط بایکدیگر
background
فعالیت ارتباط دادهای
mass media
وسایل ارتباط جمعی
liaised
ارتباط پیدا کردن
liaise
ارتباط پیدا کردن
backgrounds
فعالیت ارتباط دادهای
interlocked
بهم ارتباط داشتن
interlocking
بهم ارتباط داشتن
interlocks
بهم ارتباط داشتن
telepathy
ارتباط افکار با یکدیگر
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
equipotential bonding conductor connection
ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
twin sideband
ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
communicate
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
journals
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
journal
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
logging-on
برقراری ارتباط
[رایانه شناسی]
groups
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
extrajudicial
بدون ارتباط به موضوع دعوی
wigwag
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
communicates
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
communicated
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
wigway
ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
coherent
دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
dealing
مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
relevant
آنچه ارتباط مهمی دارد
synesis
ارتباط مفاهیم ربط معانی
interactive
که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
intercom
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
intercoms
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
communication deception
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
scheduled circuits
خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
boat train
[خط ]
قطار با ارتباط به کشتی
[برای سفر]
pull up
اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
control line
ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
docking
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
continuity
مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
dialogue
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
dialogues
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
telecommuting
ارتباط برقرار کردن راه دور
tropospheric scatter
سیستم ارتباط چند چانله تروپوسفری
open system interconnection reference
مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
dialog
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
contact
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
combined communication board
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
suite
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
suites
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
combat liaison
حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
contacted
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
datacom
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
dte
وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود
contacting
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
communication
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
circuits
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuits
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
cyberspace
دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
database
شرح روش ارتباط رکوردها و فیلدهای پایگاه داده
communication
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
intercommunication system
سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com