English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
stablemate اسب مسابقه متعلق به یک گروه
Other Matches
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
age group competition مسابقه برحسب گروه سنی
division دسته گروه اسبهای مسابقه معین
divisions دسته گروه اسبهای مسابقه معین
squad گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
squads گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
thereof=of that متعلق به ان
appurtenant متعلق
anaclitic متعلق به
dependent متعلق
thereof متعلق به ان
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
bridal متعلق بعروس
attached مربوط متعلق
adamic متعلق به ادم
arcadian متعلق به ارکاد
conventual متعلق بخانقاه
alary متعلق به بال
heraldic متعلق به منادی
therof متعلق بان
subscriber's line خط متعلق به مشترک
my متعلق بمن
hereof متعلق باین
our متعلق بما
hypnic متعلق بخواب
hempen متعلق به شاهدانه
chromic متعلق به کرومیوم
ci devant متعلق بدوره سابق
waterside متعلق به کناردریا ساحل
eolithic متعلق به اغاز عصرسنگ
It belongs to him personally. متعلق بشخص اوست
archiepiscopal متعلق به اسقف بزرگ
oversea متعلق بماوراء دریاها
then متعلق بان زمان
acromial متعلق بنوک شانه
subscriber's loop حلقه متعلق به مشترک
government owned industries صنایع متعلق بدولت
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
alar متعلق به پیوندگاه درخت یابرگ
epigraphic سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
epigraphical سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
hostile متعلق به دشمن خصومت امیز
non-human غیر متعلق به نژاد انسان
accipitrine متعلق به مرغان شکاری بازمانند
proprietary متعلق به ملاک وابسته به مالک
non human غیر متعلق به نژاد انسان
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
domain اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
quicquid plantatur solo , solo cedit منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
domains اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
this house belong tome این خانه متعلق بمن است
zoon هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
associated company شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
common متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
libraries مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
extra atmospheric متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
commoners متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commonest متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
transmarine واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
privates متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
no man's land سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
library مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
chain stores فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
preatorian وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
encipher تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
kame تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
neotropical متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
slalom مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
Medici Mamluk rug قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
individuals منحصر بفرد متعلق بفرد
appertain مربوط بودن متعلق بودن
pertains مربوط بودن متعلق بودن
pertained مربوط بودن متعلق بودن
appertaining مربوط بودن متعلق بودن
pertain مربوط بودن متعلق بودن
individual منحصر بفرد متعلق بفرد
appertains مربوط بودن متعلق بودن
appertained مربوط بودن متعلق بودن
your مربوط به شما متعلق به شما
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
praetorial متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
troop گروه
fry گروه
ensigns گروه
thronging گروه
batches گروه
ensign گروه
throngs گروه
fries گروه
frying گروه
trooped گروه
shoals گروه
t group گروه T
cluster bomb گروه
assembly گروه
shoal گروه
batch گروه
clusters گروه
trooping گروه
cliques گروه
teams گروه
clique گروه
cluster گروه
thronged گروه
folk گروه
groups گروه
cohort گروه
cohorts گروه
hosts گروه
hosting گروه
team گروه
host گروه
group گروه
hosted گروه
massing گروه
throng گروه
special interest group گروه
folks گروه
flocks گروه
flocking گروه
flocked گروه
flock گروه
g , series گروه ژ
mass گروه
ring گروه
masses گروه
platoons گروه
platoon گروه
bevy گروه
congregation گروه
congregations گروه
concourse گروه
bunching گروه
schools گروه
bunches گروه
bunched گروه
bunch گروه
school گروه
corps گروه
herds گروه
herding گروه
herded گروه
herd گروه
crowds گروه
swarms گروه
lot گروه
swarmed گروه
swarm گروه
attack group گروه تک
companies گروه
company گروه
squad گروه
crowd گروه
squads گروه
setting up گروه
parcels گروه
party گروه
gangs گروه
multitudes گروه
concourses گروه
multitude گروه
gang گروه
many گروه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com