| Total search result: 201 (18 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| electronic |
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| giros |
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر |
| giro |
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر |
| computer aided factory management |
مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر |
| eft |
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند |
| bridges |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
| bridge |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
| bridged |
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر |
| infra red link |
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد |
| world bank |
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد |
| signalled |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
| signal |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
| signaled |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
| i/o |
محل حافظه که توسط پورت ورودی / خروجی برای انتقال داده با CPU استفاده میشود |
| at |
استاندارد باس IBM که برای انتقال بیتهای داده و اطلاعات آدرس از لبه متصل شونده استفاده میکند |
| IrDA |
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند |
| piggybacking |
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است |
| page |
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات |
| pages |
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات |
| paged |
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات |
| bank giro |
همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول |
| publish |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
| published |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
| publishes |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
| upload |
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور |
Soumak |
بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.] |
| Internet |
شبکه گسترده بین المللی که انتقال داده و فایل را به همراه توابع پست الکترونیکی برای میلیونهای کاربر در جهان فراهم میکند. هر کسی میتواند از اینترنت استفاده کند. و نیز مراجعه شود به HTTP |
| user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
| baseband transmission |
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه |
| wireless network |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
| transfer processing |
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر |
| xmodem |
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد |
| microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
| collimate |
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس |
| electronic |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
| public |
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی |
| fibres |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
| fiber |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
| fibre |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
| vertical |
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی |
| idle |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
| idled |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
| idles |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
| idlest |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
| composite demand |
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی |
| quad |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
| quads |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
| negative acknowledgement |
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد |
| reserve requirement |
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد |
| rediscount rate |
نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد |
| ieee |
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود |
| I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. |
من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی. |
| duplexes |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
| duplex |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
| wimp |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
| PPP |
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود |
| wimps |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
| Hamming code |
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود |
| c |
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع |
cat |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
| open |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
| opens |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
| doubled up |
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن |
| cats |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
| opened |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
double |
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن |
| doubled |
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن |
| executive information system |
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت |
| straight line coding |
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر |
| precision |
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت |
| multiple |
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن |
| drive |
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد |
| drives |
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد |
| literacy |
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی |
| bankers automated clearance system |
سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن |
| available cash |
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است |
| authoring |
ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM |
| dib |
باسی که هنگام انتقال داده از بخشی از کامپیوتر به دیگری استفاده میشود مثل بین حافظه و CPU |
| universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
| timed |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
| time |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
| times |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
| paperless |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
| facsimile transceiver |
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی |
| c |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران |
| cultivation |
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد |
| indexing |
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن |
| scanned |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| scans |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| scan |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| hollerith code |
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند |
| TCP/IP |
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود |
| loads |
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا |
| load |
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا |
| shared |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
| shares |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
| share |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
| drive |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
| drives |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
| data movement time |
زمان صرف شده برای انتقال داده به دیسک |
| poma lift |
تله اسکی میلهای برای انتقال نفر بنفر |
| dump |
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه |
key |
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند |
| increments |
انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن |
| relocation |
کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه |
| transfer limit |
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ |
| increment |
انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن |
| hydraulic fluid |
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم |
| carry |
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی |
| carrying |
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی |
| carried |
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی |
| carries |
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی |
| hypoid |
چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر |
| MediaServer |
سیستم سافت Netscape برای تامین انتقال صوت و تصویر روی اینترنت |
| What is in it for me ? |
برای من چه استفاده ای ؟ |
| for the benefit of |
برای استفاده |
| realizes |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realized |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realizing the palette |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realised |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realises |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realizing |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realize |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realising |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| flippy |
دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود |
log wood |
درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.] |
| strobe |
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود |
| ranges |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
range |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
| ranged |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
| copyrights |
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است |
| copyright |
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است |
| offices |
مناسب برای استفاده در شرکت |
| approval |
توافق برای استفاده از چیزی |
| office |
مناسب برای استفاده در شرکت |
| copy for private use |
نسخه برای استفاده شخصی |
| security blanket <idiom> |
استفاده از چیزی برای راحتی |
| It's for my personal use. |
برای استفاده شخصی است. |
| readies |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
| readied |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
| ready |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
| readying |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
| structures |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
| structuring |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structure |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
| frequency shift keying |
روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود |
| turn over <idiom> |
به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن |
| cai |
استفاده از کامپیوتر برای آموزش یک موضوع |
| subreption |
اختفای حقایق برای استفاده خود |
| peonage |
استفاده از غلام برای کارهای بندگی |
| white slave |
استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس |
cat |
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت |
| cats |
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت |
| to store up something |
انباشتن چیزی برای استفاده در آینده |
| carring over |
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن |
| redundancy check |
تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند |
| patent |
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی |
| patented |
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی |
| batteries |
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار |
| plants |
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا |
| patents |
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی |
| patenting |
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی |
| battery |
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار |
| turbo porolog |
POROLO برای استفاده روی کامپیوتر شخصی |
| registers |
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود |
| alternated |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
| alternate |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
| angary |
حق کشور متحارب برای استفاده از اموال کشوربیطرف |
| eat one's cake and have it too <idiom> |
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن |
| alternates |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
| registering |
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود |
| register |
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود |
| bug taper |
ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب |
| plant |
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا |
horn socket |
[وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود] |
| to pull strings |
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن |
| to the contrary |
برعکس ان |
| vice versa <adv.> |
برعکس |
| vice versa |
برعکس |
| on the contrary |
برعکس |
| per contra |
برعکس |
| contrariwise |
برعکس |
| cyphers |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
| cipher |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
| ciphers |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
| computer literacy |
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل |
| link route segments |
راههای مورد استفاده برای حمل بار یکپارچه |
| devices |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
| mainframe computer |
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe |
| c |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان |
| wharfage |
وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی |
| cbt |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان |
| throw one's weight around <idiom> |
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن |
| signalling |
استفاده از کانال صوتتی طبیعی برای ارسال داده |
| device |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
| photo finish |
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده |
| monadic operator |
عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند |
| materials |
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود |
| scratch file |
ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود |
| material |
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود |
| mouse |
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند |