Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
English
Persian
graph
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
graphs
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
Other Matches
filling out
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
utility
برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
diversely
به اشکال مختلف
diversiform
دارای اشکال مختلف
proteus
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
pleomorphic
چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
bioastronautics
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
aerodynamics
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
medallion
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Kasim Ushag design
طرح قسیم اوشاق
[عشاق]
[مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
reciprocal border
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
zooming
بزرگ کردن یک ناحیه از متن یا گرافیک
discomfiting
ایجاد اشکال کردن
debugged
اشکال زدایی کردن
debugged
اشکال زدائی کردن
To raise difficulties . To creat obstacles.
اشکال تراشی کردن
discomfits
ایجاد اشکال کردن
debug
اشکال زدایی کردن
debug
اشکال زدائی کردن
debugs
اشکال زدائی کردن
discomfit
ایجاد اشکال کردن
debugs
اشکال زدایی کردن
discomfited
ایجاد اشکال کردن
conceal
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceals
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
smoothest
صاف کردن بدون اشکال بودن
smooths
صاف کردن بدون اشکال بودن
smooth
صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed
صاف کردن بدون اشکال بودن
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
interactive graphics
نگاره سازی فعل و انفعالی گرافیک فعل و انفعالی گرافیک محاورهای
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
bugs
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bugging
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bug
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocates
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
gadroon
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
variate
مختلف کردن
blit
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
bitblt
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
interbreed
نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
outcross
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
eurybathic
قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
outbreed
جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
intermarrying
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarry
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
scatter load
بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
intermarries
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarried
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
collect transfer
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
hue
[نقطه جدا کردن رنگ های مختلف از یکدیگر]
permutations
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
permutation
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
log
وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
logs
وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
paints
پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
paint
پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
multiple
حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
compacting
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacted
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacts
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
color code
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
adaptation
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
networking
در یک شهر یا شهرهای مختلف که به آنها امکان ردو بدل کردن اطلاعات میدهد
graphics
گرافیک
graphic
گرافیک
graphics, business
گرافیک
analytical graphics
گرافیک تحلیلی
color graphics
گرافیک رنگی
road movement graph
گرافیک راهپیمایی
passive graphics
گرافیک منفعل
management graphics
مدیریت گرافیک
calligraphic graphics
گرافیک خطاطی
kernels
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernel
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
baud
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
extend
گرافیک و نشانه ها است
low res graphics
گرافیک با وضوح پایین
bit mapped graphics
گرافیک نگاشت ذره یی
extends
گرافیک و نشانه ها است
extending
گرافیک و نشانه ها است
graphs
نقشه هندسی گرافیک
graph
نقشه هندسی گرافیک
turtle graphics
گرافیک لاک پشتی
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
national computer graphics association
انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
rounding
ایجاد دید بهتر در گرافیک
spinosity
اشکال
nodes
اشکال
node
اشکال
bug
اشکال
disadvantages
اشکال
bugging
اشکال
dead lock
اشکال
traverses
اشکال
bugs
اشکال
disadvantage
اشکال
worriment
اشکال
drawbacks
اشکال
traversing
اشکال
nodus
اشکال
barely
با اشکال
traversed
اشکال
snaggy
پر اشکال
traverse
اشکال
drawback
اشکال
print
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
prints
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
printed
کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
debugger
اشکال زدائی
nuclide
اشکال اتمی
debugging
اشکال زدائی
impediment
محظور اشکال
baboons
اشکال مضحک
smooth delivery
تحویل بی اشکال
debugged
اشکال زدایی
trouble shooting
رفع اشکال
burble
اشکال بی نظمی
baboon
اشکال مضحک
demurrable
اشکال کردنی
forms of currency
اشکال پول
hardness
اشکال سفتی
debugger
اشکال یابی
debug
اشکال زدایی
impediments
محظور اشکال
to make difficulties
اشکال تراشیدن
debugging
اشکال زدایی
burbling
اشکال بی نظمی
difficulty
اشکال زحمت
burbles
اشکال بی نظمی
to tide over a difficulty
اشکال را بر طرف
geometric shapes
اشکال هندسی
error description
توضیح اشکال
troubleshooting
اشکال یابی
burbled
اشکال بی نظمی
fault description
توضیح اشکال
i can add rapidly
به اشکال ما افزود
description of error
توضیح اشکال
defect description
توضیح اشکال
geometrical figures
اشکال هندسی
debugs
اشکال زدایی
difficulties
اشکال زحمت
redliner
خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد
MCGA
استاندارد آداپتور گرافیک رنگی در کامپیوترهای IBM PC
ncga
Computer National انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
presentation graphics
گرافیک برای نمایش اطلاعات تجاری یا داده
cad/cam
گرافیک کامپیوتری Aided Computer/AidedDesign anufacturingComputer
Hewlett Packard
مجموعه دستورات استاندارد برای شرح گرافیک
acataposis
اشکال عمل بلع
kaleidoscope
لوله اشکال نما
kaleidoscopes
لوله اشکال نما
To get into difficulties.
دچار اشکال شدن
There is the rub.
اشکال درهمین جااست
bottle neck
مانع اشکال کار
swarm
چندین اشکال برنامه
it is particularly difficult
یک اشکال بخصوصی دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com