Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
card
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
cards
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
Other Matches
bring in
امتیاز بدست اوردن در پایگاه
split the uprights
امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
blocked
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
worst-
امتیاز اوردن
worst
امتیاز اوردن
gained
بدست اوردن
gain
بدست اوردن
gains
بدست اوردن
get
بدست اوردن
obtain
بدست اوردن
acquiring
بدست اوردن
come by
بدست اوردن
soothe
دل بدست اوردن
pick up
بدست اوردن
catch
بدست اوردن
earns
بدست اوردن
earned
بدست اوردن
acquires
بدست اوردن
earn
بدست اوردن
soothes
دل بدست اوردن
soothed
دل بدست اوردن
impetrate
بدست اوردن
procure
بدست اوردن
get round
بدست اوردن
procures
بدست اوردن
procuring
بدست اوردن
offer
بدست اوردن
offers
بدست اوردن
obtained
بدست اوردن
gets
بدست اوردن
getting
بدست اوردن
offered
بدست اوردن
obtains
بدست اوردن
procured
بدست اوردن
recover
دوباره بدست اوردن
attained
بدست اوردن بانتهارسیدن
to get back
دوباره بدست اوردن
recoup
دوباره بدست اوردن
recouped
دوباره بدست اوردن
recouping
دوباره بدست اوردن
strike a balance
موازنه بدست اوردن
attaining
بدست اوردن بانتهارسیدن
to come into a property
دارایی را بدست اوردن
recoups
دوباره بدست اوردن
step into
بسهولت بدست اوردن
finagle
باحیله بدست اوردن
acquirability
امکان بدست اوردن
recovers
دوباره بدست اوردن
optimization
بدست اوردن حد مطلوب
attain
بدست اوردن بانتهارسیدن
have
بدست اوردن دارنده
get back
دوباره بدست اوردن
regains
دوباره بدست اوردن
regaining
دوباره بدست اوردن
attains
بدست اوردن بانتهارسیدن
regained
دوباره بدست اوردن
regain
دوباره بدست اوردن
having
بدست اوردن دارنده
insure
بیمه بدست اوردن
retrieves
دوباره بدست اوردن
recovering
دوباره بدست اوردن
retrieved
دوباره بدست اوردن
retrieve
دوباره بدست اوردن
to pander any one's lust
دل کسیرا بدست اوردن
setup
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
gestalt
معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
get
بدست اوردن فراهم کردن
gets
بدست اوردن فراهم کردن
getting
بدست اوردن فراهم کردن
resume
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
resumed
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
enter
بدست اوردن قدم نهادن در
entered
بدست اوردن قدم نهادن در
enters
بدست اوردن قدم نهادن در
impetrate
با عجز و لابه بدست اوردن
bought
خریداری کردن بدست اوردن
recovers
دوباره بدست اوردن بازیافتن
resumes
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
resuming
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
recover
دوباره بدست اوردن بازیافتن
recovering
دوباره بدست اوردن بازیافتن
wins
بدست اوردن تحصیل کردن
win
بدست اوردن تحصیل کردن
circumstantiate
قرائن وامارت را بدست اوردن
finagle
بازرنگی بدست اوردن نقشه کشیدن
reaps
جمع اوری کردن بدست اوردن
to make a study of something
برای بدست اوردن چیزی کوشیدن
reap
جمع اوری کردن بدست اوردن
reaping
جمع اوری کردن بدست اوردن
reaped
جمع اوری کردن بدست اوردن
stone pit
محل بدست اوردن اطلاعات اجر
pre empt
با حق شفعه بدست اوردن بشفعه خریدن
reoccupy
دنبال کردن دوباره بدست اوردن
investigated
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
bobs
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobbing
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
investigating
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
cupidity
حرص واز برای بدست اوردن مال
bob
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
land hunger
از برای بدست اوردن یاملک حرص ملاکی
investigate
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
racketeer
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
to have a bone to pick
بهانه یا دلیل برای دعوایااستیضاح بدست اوردن
racketeers
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
grossest
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
take over
بدست اوردن توپ از چنگ حریف بعلت خطا
to take out a patent
حق ثبت شده برای استفاده ازاختراعی بدست اوردن
gross
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
austempering
تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicaps
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
false attack
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
dead ball
توپ خارج ازبازی
stanza
بخشی ازبازی هاکی
stanzas
بخشی ازبازی هاکی
teeing ground
منطقه شروع هر بخش ازبازی گلف
nonstriker
یازیگری که در لحظاتی ازبازی فعال نیست
sidelined
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
triplebogey
حساب سه ضربه بیشتر ازاستاندارد در هر بخش ازبازی گلف
sidelines
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelining
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sideline
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
halved
مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
halve
مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
drawing
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
governmentalize
تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
to press against any thing
بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
grasp
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasped
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasps
بچنگ اوردن گیر اوردن
time charter
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
scores
امتیاز
plus
امتیاز
leases
امتیاز
royalties
حق امتیاز
royalty
حق امتیاز
prerogative
امتیاز
prominency
امتیاز
lease
امتیاز
score
امتیاز
upper hand
امتیاز
concession
امتیاز
scored
امتیاز
priviege
امتیاز
franchises
امتیاز
scoreless
بی امتیاز
distinctions
امتیاز
distinction
امتیاز
exclusiveness
امتیاز
pre eminence
امتیاز
franchise
امتیاز
point
امتیاز
charter
امتیاز
act of grace
امتیاز
licence
امتیاز
licences
امتیاز
rectums
امتیاز
rectum
امتیاز
licenses
امتیاز
concessions
امتیاز
pas
امتیاز
run
یک امتیاز
runs
یک امتیاز
prominence
امتیاز
francs
امتیاز
ads
امتیاز
ad
امتیاز
chartering
امتیاز
prerogatives
امتیاز
franc
امتیاز
game bird
یک امتیاز
chartered
امتیاز
charters
امتیاز
advantage
امتیاز
privilege
امتیاز
pre-eminence
امتیاز
scorelines
خط امتیاز
credit
امتیاز
credited
امتیاز
crediting
امتیاز
credits
امتیاز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com