English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
controlled reprisal انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
Other Matches
radio button شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
addressing انتخاب یک ثبات و بررسی یک بیت از آن
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
checked نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
check نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
checks نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
switched نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
switch نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
switches نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
channels دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channelled دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeling دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeled دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channel دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
menu item یک انتخاب در فهرست انتخاب
CTR کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
suffrage حق انتخاب
delegacy انتخاب
franchises حق انتخاب
drafts انتخاب
selections انتخاب
election انتخاب
drafted انتخاب
draft انتخاب
option حق انتخاب
selecting انتخاب
choicest انتخاب
choices انتخاب
choicer انتخاب
choice انتخاب
selection انتخاب
options انتخاب
franchise حق انتخاب
excerption انتخاب
option انتخاب
options حق انتخاب
francs حق انتخاب
franc حق انتخاب
natural selection انتخاب طبیعی
menu فهرست انتخاب
dials انتخاب کردن
menus فهرست انتخاب
dialled انتخاب کردن
dialed انتخاب کردن
switched line خط انتخاب شده
chip select انتخاب تراشه
hit انتخاب یک کلید
eligible شایسته انتخاب
choice of technology انتخاب تکنولوژی
eligible قابل انتخاب
choiceless محروم از حق انتخاب
hitting انتخاب یک کلید
chooser انتخاب کننده
hits انتخاب یک کلید
dial انتخاب کردن
single انتخاب کردن
impluse stepping انتخاب شماره
impluse action انتخاب شماره
selectively مبنی بر انتخاب
selectively انتخاب کننده
pickup انتخاب رشد
selective مبنی بر انتخاب
selective انتخاب کننده
impluse selection انتخاب ایمپولز
self-service با انتخاب ازاد
to have one's pick انتخاب کردن
option شق انتخاب شده
outvoter انتخاب کننده
the polls انتخاب گاه
selectively قابل انتخاب
selection of position انتخاب موضع
self service با انتخاب ازاد
pitch upon انتخاب کردن
selectors انتخاب کننده
mischoose بد انتخاب کردن
mischoice انتخاب غلط
choosing انتخاب کردن
circuit switching انتخاب مدار
chooses انتخاب کردن
choosey انتخاب کننده
cs انتخاب تراشه
pick out <idiom> انتخاب کردن
selector انتخاب کننده
elective دارای حق انتخاب
selective قابل انتخاب
electives دارای حق انتخاب
preselection انتخاب مقدماتی
cooptation انتخاب درونی
cream of the crop <idiom> انتخاب عانی
choose انتخاب کردن
opting انتخاب کردن
elector انتخاب کننده
elected انتخاب شده
elects انتخاب کردن
selected انتخاب کردن
electing انتخاب کردن
elect انتخاب کردن
electors انتخاب کننده
freedom to choose ازادی در انتخاب
route selection انتخاب مسیر
freedom of choice ازادی انتخاب
select انتخاب کردن
seller's option انتخاب فروشنده
screened انتخاب کردن
scracity and choice کمیابی و انتخاب
screening, screenings انتخاب کردن
screens انتخاب کردن
re-election تجدید انتخاب
re-election انتخاب مجدد
re election تجدید انتخاب
re election انتخاب مجدد
screen انتخاب کردن
faulty selection انتخاب غلط
reelection تجدید انتخاب
selects انتخاب کردن
selectivity حسن انتخاب
selection switch گزینه انتخاب
icon راهنمای انتخاب
options شق انتخاب شده
picked انتخاب شده
chose انتخاب کرده
direct selection انتخاب مستقیم
choosy انتخاب کننده
get in انتخاب شدن
opt انتخاب کردن
opted انتخاب کردن
check boxes چهارگوشهای انتخاب
sifts انتخاب کردن
sifted انتخاب کردن
sift انتخاب کردن
breaks انتخاب شود
to make a choice of انتخاب کردن
opts انتخاب کردن
election انتخاب نماینده
social selection انتخاب اجتماعی
ikons راهنمای انتخاب
break انتخاب شود
economic choice انتخاب اقتصادی
icons راهنمای انتخاب
project selection انتخاب پروژه
Whichever she chooses . هر کدام را که انتخاب کند
configure انتخاب سخت افزار
user defined تعریف یا انتخاب کاربر
selections عمل یا فرآیند انتخاب
hit the nail on the head <idiom> یافتن انتخاب صحیح
pick out انتخاب کردن دریافتن
selection عمل یا فرآیند انتخاب
consumer's choice انتخاب مصرف کننده
eligibility شایستگی برای انتخاب
consumer choice انتخاب مصرف کننده
constituent انتخاب کننده موکل
automatic message switching انتخاب خودکار پیام
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
electorates هیئت انتخاب کنندگان
keystroke عمل انتخاب کلید
main menu فهرست انتخاب اصلی
constituents انتخاب کننده موکل
electorate هیئت انتخاب کنندگان
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
reelect تجدید انتخاب کردن
preselect انتخاب کردن مقدماتی
selector switch گزینه انتخاب کننده
ineligible نا شایسته برای انتخاب
option عملی که انتخاب میشود
ineligbility ناشایستگی برای انتخاب
compilations جمع اوری و انتخاب
compilation جمع اوری و انتخاب
destine قبلا انتخاب کردن
electress خانم انتخاب کننده
preselect قبلا انتخاب کردن
presidential election انتخاب رئیس جمهور
preelection promises وعدههای پیش از انتخاب
display menu فهرست انتخاب نمایشی
presidential انتخاب رئیس جمهور
options عملی که انتخاب میشود
target designation سیستن انتخاب هدف
preelection وابسته به پیش از انتخاب
probabilism انتخاب وجه احتمالی
default option انتخاب قرار دادی
target designation روش انتخاب هدف
selector channel کانال انتخاب کننده
capped انتخاب برای تیم ملی
cap انتخاب برای تیم ملی
preselection انتخاب از قبل [دستگاه سازی]
electronic یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
wale تیر افقی انتخاب کردن
suffragist طرفداران دادن حق رای یا حق انتخاب
menus صورت غذا فهرست انتخاب
natural selection فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
qualifier انتخاب شده برای دوربرد
menu صورت غذا فهرست انتخاب
action در حقیقت آن منو انتخاب میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com