English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 232 (14 milliseconds)
English Persian
data communication انتقال اطلاعات
information transmission انتقال اطلاعات
Search result with all words
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
common پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commoners پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commonest پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
signal 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
at استاندارد باس IBM که برای انتقال بیتهای داده و اطلاعات آدرس از لبه متصل شونده استفاده میکند
load فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
loads فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
driver یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
conditioning اصلاح مشخصههای اطلاعات در یک خط انتقال صدا ازطریق تصحیح خصوصیات فازدامنه تقویت کنندههای خط شایسته سازی
glitch یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
communicate انتقال اطلاعات به کسی
communicated انتقال اطلاعات به کسی
communicates انتقال اطلاعات به کسی
asynchronous transmission اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
control unit قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
data link تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد
double buffering روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
electronic transfer of data انتقال الکترونیکی اطلاعات
forward tell انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
frequency shift keying روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
Other Matches
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributes 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
indeterminate change of station انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
xmodem یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
connexions پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
helps پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
[pieces of] information اطلاعات
counterintelligence ضد اطلاعات
intelligence اطلاعات
data اطلاعات
witting اطلاعات
information اطلاعات
transter انتقال
transitions انتقال
transmission line خط انتقال
intuitions انتقال
migration انتقال
transformation انتقال
intuition انتقال
mittimus انتقال
transition انتقال
shifted انتقال
transfer check انتقال
shifts انتقال
transfer line خط انتقال
devolution انتقال
line shaft انتقال
marque انتقال
shift انتقال
transference انتقال
transportation انتقال
translations انتقال
translation انتقال
conveys انتقال
conveyed انتقال
convey انتقال
metabasis انتقال
conduction انتقال
assignment انتقال
transfers انتقال
transferring انتقال
transmission انتقال
assignments انتقال
abaloenation انتقال
negotiations انتقال
negotiation انتقال
transfer انتقال
shift انتقال
transmissions انتقال
move انتقال
conveyance انتقال
downloading انتقال
bail arm انتقال
conductance انتقال
conveying انتقال
displacement انتقال
conveyances انتقال
turn over انتقال
flow of information گردش اطلاعات
information مفروضات اطلاعات
defense information اطلاعات نظامی
intelligence journal دفتریادداشت اطلاعات
dissemination پخش اطلاعات
data processing تهیه اطلاعات
data item جزئیات اطلاعات
meteorological data اطلاعات هواسنجی
essential elements of information عناصراصلی اطلاعات
spial کسب اطلاعات
data base مبنای اطلاعات
spial officer افسرتجسس و اطلاعات
defense information اطلاعات دفاعی
data processing امایش اطلاعات
public information اطلاعات عمومی
perfect information اطلاعات کامل
pemmican اطلاعات خلاصه
pemican اطلاعات خلاصه
stationary information اطلاعات لایتغیر
data banks بانک اطلاعات
ministry of information وزارت اطلاعات
military intelligence اطلاعات نظامی
data bank بانک اطلاعات
financial data اطلاعات مالی
genetic information اطلاعات وراثتی
records available اطلاعات موجود
filter center مرکزتوزیع اطلاعات
departmental intelligence اطلاعات اداری
data element جزئیات اطلاعات
communication عبور اطلاعات
intelligence annex پیوست اطلاعات
secrets اطلاعات سری
instruction pipeline کانال اطلاعات
inquiry office دفتر اطلاعات
input information اطلاعات ورودی
input information اطلاعات اولیه
combatintelligence اطلاعات رزمی
secret اطلاعات سری
assistant chief of staff,g (intelligenc معاونت اطلاعات
information unit واحد اطلاعات
information revolution تحول اطلاعات
information theory نظریه اطلاعات
information system سیستم اطلاعات
combat intelligence اطلاعات رزمی
budget data اطلاعات بودجه
information service خدمات اطلاعات
basic data اطلاعات اولیه
information retrieval بازیابی اطلاعات
intelligence data عناصر اطلاعات
intelligence department اداره اطلاعات
critical intelligence اطلاعات حیاتی
marketing intelligence اطلاعات بازاریابی
logistical data اطلاعات لجستیکی
critical intelligence اطلاعات مهم
data element عناصر اطلاعات
information source منبع اطلاعات
ir بازیابی اطلاعات
data processing پرورش اطلاعات
intelligence service اداره اطلاعات
information bureau دفتر اطلاعات
intelligence service قسمت اطلاعات
information center مرکز اطلاعات
information explosion انفجار اطلاعات
information processing پردازش اطلاعات
intelligence office دفتر اطلاعات
data input اطلاعات ورودی
intelligence estimate براورد اطلاعات
information science علم اطلاعات
tactical intelligence اطلاعات تاکتیکی
intelligence اطلاعات نظامی
information desk میز اطلاعات
information technology تکنولوژی اطلاعات
information on demand اطلاعات با تقاضا
technical data اطلاعات فنی
weather intelligence اطلاعات هواشناسی
wrong information اطلاعات نادرست
disinformation اطلاعات دورغ
keep up with the news <idiom> حفظ اطلاعات
Ministry of Information . وزارت اطلاعات
info مخفف اطلاعات
information office دفتر اطلاعات
leakage of information نشت اطلاعات
tactical intelligence اطلاعات جنگی
handout برگه اطلاعات
information sheet برگه اطلاعات
false information اطلاعات نادرست
negotiate قابل انتقال
transfer number plate [British E] پلاک انتقال
demographic transition انتقال جمعیتی
negotiated قابل انتقال
counter transference انتقال متقابل
crawl carry انتقال خزشی
conveying capacity قدرت انتقال
conveyable قابل انتقال
convect انتقال یافتن
demountable قابل انتقال
transfer license plate [American E] پلاک انتقال
detaching انتقال دادن
data transfer انتقال داده ها
deed of transfer سند انتقال
negotiates قابل انتقال
alienating انتقال دادن
alienates انتقال دادن
alienate انتقال دادن
deed of transfer انتقال نامه
credit transfers انتقال اعتبار
conveyance سند انتقال
conveyances سند انتقال
demand shift انتقال تقاضا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com