English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
deferred exit انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
Other Matches
deffered entry ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
asynchronous انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
activity time مدت زمانی که شروع و ختم هرفعالیت در یک شبکه اجرائی مشخص میکند
alerted وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alert وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alerts وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
calibrated orifice سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
control unit قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
input مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
inputted مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
machines شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
location شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است مشخص میکند
machine شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machined شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
locations شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است مشخص میکند
indeterminate change of station انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
analog صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
analogue صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogues صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
million instructions per second اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
time division multiplexing انتقال چندتایی زمانی
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
Ultimedia موضوعی در چند رسانهای در IBM که صوت و تصویر و ویدیو و متن را ترکیب میکند و سخت افزار لازم برای اجرا را مشخص میکند
timed ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
time ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
times ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
carrier پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
controllers را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
controller را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
scsi بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
descriptor کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند
predicting interval فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
bi directional انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
internal زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
identity عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود
identities عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود
word سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
wraparound سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word wrap سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
worded سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
look ahead جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
microsoft واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
phenomenally حادثهای
phenomenal حادثهای
run duration مدت زمانی که کامپیوتر برنامهای را اجرا میکند
dispatch route جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
accumulation [مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
proxy agent نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
frequency shift keying روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
foreseeable قابل پیش بینی
predictably قابل پیش بینی
sensible قابل پیش بینی
predictable قابل پیش بینی
simultaneity زمانی که CPU و بخشهای ورودی و خروجی کامپیوتر می توانند داده یا کاری را همزمان کنترل کنند
MTF متوسط زمانی که یک وسیله تا پیش از خرابی کار میکند
uptime مدت زمانی که یک وسیله کار میکند و خطا ندارد.
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
transmissive قابل انتقال
alienable قابل انتقال
conductible قابل انتقال
portable قابل انتقال
open cheque چک قابل انتقال
removable قابل انتقال
negotiated قابل انتقال
conveyable قابل انتقال
negotiating قابل انتقال
descendible قابل انتقال
negotiate قابل انتقال
negotiates قابل انتقال
negotiable قابل انتقال
transferable قابل انتقال
demountable قابل انتقال
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
key کلیدی که ورودیهای یک رکورد را مشخص میکند
circle of influence دایرهای که حد منطقه تاثیررا مشخص میکند
expectational inflation تورم قابل پیش بینی
unpredictable غیر قابل پیش بینی
random قابل پیش بینی نیست
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
randomly قابل پیش بینی نیست
unforeseeable غیر قابل پیش بینی
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gates زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
portable program برنامه قابل انتقال
irremovable غیر قابل انتقال
transmissable rights حقوق قابل انتقال
non transferable غیر قابل انتقال
transferable credit اعتبار قابل انتقال
shiftable قابل تعویض یا انتقال
transferable credit اعتباراسنادی قابل انتقال
negotiable papers اوراق قابل انتقال
negotiable instrument سند قابل انتقال
assignable credit اعتبار قابل انتقال
built in غیر قابل انتقال
hook روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hooks روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
cycles دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycled دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
object دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
column خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
boundaries علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
indirect objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
direct objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
columns خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objecting دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
boundary علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
objected دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
dd name برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
software که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
tabs کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
tab کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
category wiring که نوع کابل ها و سیمهای شبکه را مشخص میکند
subprogram زیربرنامه
random number شمارهای که قابل پیش بینی نیست
unpredictable factors عوامل غیر قابل پیش بینی
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
refresh مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refreshed مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
elapsed time زمانی که کاربر برای انجام کاری روی کامپیوتر صرف میکند
refreshes مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
inalienably بطور غیر قابل انتقال
removable mass storage انباره انبوه قابل انتقال
transferable securities اوراق بهادار قابل انتقال
inheritable میراث بردنی قابل انتقال
movable support تکیه گاه قابل انتقال
transferable commercial instrument اوراق تجارتی قابل انتقال
preclinical وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
ansi برنامه مستقیم نرم افزاری کوچک که کدهای کنترلی صفحه نمایش ANSI را تفسیر میکند و صفحه نمایش را کاملا کنترل میکند
knowledge دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
scanner وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
hairy <idiom> غیر قابل پیش بینی [اصطلاح روزمره]
dicey <idiom> غیر قابل پیش بینی [اصطلاح روزمره]
seek زمانی که نوک خواندن / نوشتن شیار مناسب روی دیسک را پیدا میکند
seeking زمانی که نوک خواندن / نوشتن شیار مناسب روی دیسک را پیدا میکند
seeks زمانی که نوک خواندن / نوشتن شیار مناسب روی دیسک را پیدا میکند
formats 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
format 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
commercial paper اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
removable storage media رسانههای ذخیره سازی قابل انتقال
vectored interrupt سیگنال وقفه که پردازنده را به یک تابع در آدرس مشخص هدایت میکند
ringer equivalence number شمارهای که باریک وسیله روی شبکه تلفن را مشخص میکند
input output table بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
optical وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
ocr وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
effective آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
act of God حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
acts of God حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
You never can tell . کار دنیا است ( قابل پیش بینی نیست )
linked subroutine زیربرنامه پیوند یافته
local area network کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
directors نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
director نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
cards کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
asynchronous transmission اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
dial in modem مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
controllable قابل کنترل
floating پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
form کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
op code بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
forms کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
operation بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
formed کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
vorticel جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
hit-and-run <idiom> حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
i/o اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترل امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
baud rate وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
input/output مدیریت و کنترل میکند
rambunctious غیر قابل کنترل
incontrollable غیر قابل کنترل
arithmetic دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
peripheral وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
Internet - بیت یکتا که کامپیوترهایی که می خواهند به شبکه TCP/IP وصل شوند را مشخص میکند
format فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
users رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است
topology که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند
formats فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
floating نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com