Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English
Persian
short tour
انتقال کوتاه مدت
Search result with all words
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
Other Matches
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
down
کوتاه
stockier
کوتاه
stockiest
کوتاه
shortest
کوتاه
concise
<adj.>
کوتاه
stunting
کوتاه
stocky
کوتاه
succinct
کوتاه
bas relif
کوتاه
dwarfish
کوتاه
puny
قد کوتاه
miniatures
کوتاه
synoptic
کوتاه
curtal
کوتاه
short
کوتاه
shorter
کوتاه
miniature
کوتاه
dumpy
کوتاه
pygmy
قد کوتاه
pigmy
کوتاه
succinct
<adj.>
کوتاه
curt
<adj.>
کوتاه
fleeting
<adj.>
کوتاه
short
<adj.>
کوتاه
concise
کوتاه
pigmies
قد کوتاه
pygmy
کوتاه
little
کوتاه
pigmies
کوتاه
pigmy
قد کوتاه
pygmies
کوتاه
pygmies
قد کوتاه
stunts
کوتاه
scut
دم کوتاه
stunt
کوتاه
of short duration
کوتاه
liliputian
قد کوتاه
low
کوتاه
transter
انتقال
translation
انتقال
transitions
انتقال
transition
انتقال
turn over
انتقال
convey
انتقال
devolution
انتقال
metabasis
انتقال
conveyed
انتقال
negotiation
انتقال
negotiations
انتقال
marque
انتقال
abaloenation
انتقال
conveying
انتقال
transference
انتقال
downloading
انتقال
conveys
انتقال
conduction
انتقال
transportation
انتقال
line shaft
انتقال
intuitions
انتقال
mittimus
انتقال
migration
انتقال
transformation
انتقال
displacement
انتقال
conductance
انتقال
translations
انتقال
transfer line
خط انتقال
transfer check
انتقال
intuition
انتقال
conveyances
انتقال
transfers
انتقال
shifted
انتقال
conveyance
انتقال
transmission line
خط انتقال
transfer
انتقال
transferring
انتقال
shift
انتقال
bail arm
انتقال
transmissions
انتقال
shifts
انتقال
move
انتقال
shift
انتقال
assignments
انتقال
assignment
انتقال
transmission
انتقال
fubsy
کوتاه وکلفت
paddles
پاروی کوتاه
easy term
کوتاه مدت
paddle
پاروی کوتاه
bas relief
برجسته کوتاه
draw in
کوتاه شدن
short-lived
کوتاه مدت
transient
فانی کوتاه
escopet
قرابینه کوتاه
bas-relief
برجسته کوتاه
paddling
پاروی کوتاه
hare sighted
کوتاه بین
half timber
الوار کوتاه
escopette
قرابینه کوتاه
half pint
کوتاه تر از مقدارمتوسط
bas-reliefs
برجسته کوتاه
gnomical
کوتاه لب نویس
paddled
پاروی کوتاه
short lived
کوتاه مدت
let us be brief
کوتاه کنیم
pygmies
ادم کوتاه قد
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
abbreviated
کوتاه شده
lop sided
کوتاه و بلند
pigmies
ادم کوتاه قد
low frequency wave
موج کوتاه
mackinaw
کت کوتاه و سنگین
manakin
ادم کوتاه قد
poops
صدای کوتاه
epigrammatical
کوتاه ونیشدار
poop
صدای کوتاه
shortest
کوتاه کردن
manikin
ادم کوتاه قد
knurly
کوتاه قد کوتوله
jog trot
یورتمه کوتاه
pygmy
ادم کوتاه قد
short-range
کوتاه مدت
short range
کوتاه مدت
hide bound
کوتاه فکر
idyl
چکامه کوتاه
idyl
قصیده کوتاه
truncheons
چماق کوتاه
truncheon
چماق کوتاه
low
کوتاه دون
aphorism
سخن کوتاه
anecdotes
قصهء کوتاه
anecdote
قصهء کوتاه
aphorisms
سخن کوتاه
curt
کوتاه ومختصر
intrim
کوتاه مدت
shortening
کوتاه شدگی
short-circuit
اتصال کوتاه
short-circuits
اتصال کوتاه
shuffle
گام کوتاه
truncates
کوتاه کردن
truncated
کوتاه کردن
curtails
کوتاه کردن
by pass
اتصال کوتاه
britches
شلوار کوتاه
breeks
شلوار کوتاه
brachydactyly
کوتاه انگشتی
truncate
کوتاه کردن
truncating
کوتاه کردن
shuffling
گام کوتاه
short stories
داستان کوتاه
short story
داستان کوتاه
novelette
داستان کوتاه
novelettes
داستان کوتاه
lie down
استراحت کوتاه
term paper
رساله کوتاه
unabridged
کوتاه نشده
stags
کوتاه کردن
abridge
کوتاه کردن
an incomprehensive report
گزارش کوتاه
basso relief
برجسته کوتاه
clipping
کوتاه کردن
shuffled
گام کوتاه
scurried
مسابقه کوتاه
scurries
مسابقه کوتاه
shuffles
گام کوتاه
scurry
مسابقه کوتاه
scurrying
مسابقه کوتاه
apophthegm
گفتار لب و کوتاه
stag
کوتاه کردن
curtailing
کوتاه کردن
transients
فانی کوتاه
idyll
قصیده کوتاه
abbreviate
کوتاه کردن
abbreviates
کوتاه کردن
abbreviating
کوتاه کردن
coatee
دامن کوتاه
chiton
قبای کوتاه
shorten
کوتاه کردن
idylls
چکامه کوتاه
shorten
کوتاه تر کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com