English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
double اندازه دو برابر
doubled اندازه دو برابر
doubled up اندازه دو برابر
Search result with all words
proportion اندازه چیزی در برابر با دیگران
Other Matches
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
angles اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typeface اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
triplicate سه برابر سه برابر کردن
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage اندازه گیر اندازه گرفتن
gage اندازه وسیله اندازه گیری
sizes 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
gauge اندازه اندازه گیر
gauges اندازه اندازه گیر
gauged اندازه اندازه گیر
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
equalling برابر
equalled برابر
equaling برابر
two fold دو برابر
tripling سه برابر
one hundred times as many صد برابر
symmetric برابر
equaled برابر
tenfold ده برابر
equals برابر
three fold سه برابر
threefold سه برابر
paripassu برابر
even <adj.> برابر
opposites برابر
sextuple شش برابر
opposite برابر
breasts برابر
breast برابر
for در برابر
triple سه برابر
tripled سه برابر
triples سه برابر
squaring برابر
squares برابر
squared برابر
square برابر
abreast برابر
versus در برابر
equal برابر
sixfold شش برابر
one fold یک برابر
he is twice the man he was دو برابر
decuple ده برابر
doubled دو برابر
bracketed برابر
equipollent برابر
euqal برابر
identical برابر
tantamount برابر
as much a دو برابر
homological برابر
level with each other برابر
ninefold نه برابر
doubled up دو برابر
eq برابر با
double دو برابر
vs در برابر
equalze برابر کننده
trebling سه برابر کردن
antithesis برابر نهاده
trebled سه برابر کردن
treble سه برابر کردن
eualize برابر کردن
equilateral دو پهلو برابر
humbled to the dust باخاک برابر
fivefold پنج برابر
ge بزرگتر از یا برابر با
manifold چند برابر
doubled up دو برابر بزرگتر
lifelong برابر یک عمر
equality gate برابر سازی
against payment در برابر پول
anti thesis برابر نهاد
equalizers برابر کننده
equalizer برابر کننده
treble our casualties سه برابر تلفات ما
trebly بطور سه برابر
triple precision دقت سه برابر
triplex سه برابر کردن
triply بطور سه برابر
parallel برابر خط موازی
paralleled برابر خط موازی
doubler دو برابر کننده
counterweight وزنه برابر
triple precision با دقت سه برابر
fair play شرایط برابر
equaling برابر مساوی
antitheses برابر نهاده
parallels برابر خط موازی
parallelling برابر خط موازی
parallelled برابر خط موازی
eight fold هشت برابر
paralleling برابر خط موازی
trebles سه برابر کردن
octuple هشت برابر
leveled سطح برابر
levelled سطح برابر
equaled برابر مساوی
levels سطح برابر
equal برابر مساوی
equivalents برابر مشابه
equivalent برابر مشابه
peering برابر بودن با
peered برابر بودن با
peer برابر بودن با
level سطح برابر
level out برابر کردن
counterweights وزنه برابر
nip and tuck تقریبا برابر
parallelize برابر کردن
money worth برابر پول
equals برابر مساوی
life long برابر با یک عمر
equalling برابر مساوی
leveller برابر کننده
equalled برابر مساوی
leveler برابر کننده
peer to each other برابر با یکدیگر
prallelize برابر کردن
counterbalances نیروی برابر
counterbalanced نیروی برابر
counterbalance نیروی برابر
doubled دو برابر بزرگتر
par برابر کردن
senary شش برابر ششگانه
doubled up : دو برابر دوتا
septuple هفت برابر
sevenfold هفت برابر
doubled up دو برابر کردن
doubled دو برابر کردن
doubled : دو برابر دوتا
identical کاملا" برابر
equalization برابر کردن
double : دو برابر دوتا
double دو برابر کردن
millionfold یک میلون برابر
quadraple چهار برابر
quintuple پنج برابر
double دو برابر بزرگتر
reduplicate دو برابر کردن
plainer صاف برابر
sextuple شش برابر کردن
plainest صاف برابر
dead even دقیقا برابر
plains صاف برابر
mustn't برابر است با not must
tie برابر شدن
water resistant مقاوم در برابر اب
plain صاف برابر
multiple چند برابر
ties برابر شدن
deuce برابر درامتیاز 04
under the same conditions شرایطی برابر
EC پیشوند برابر با ex-
overkill کشتار چند برابر
pull up with با چیزی برابر شدن
pull up to با چیزی برابر شدن
le to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
fourfold چهار برابر چهارگانه
reliability ایمنی در برابر خرابی
principle of equal advantage اصل مزیت برابر
equipotent دارای اثرات برابر
liability for damages مسئولیت در برابر خسارت
equiangular triangle سه پهلو برابر [ریاضی]
libra برابر با61 اونس
septuple هفت برابر کردن
failure safety ایمنی در برابر خرابی
keep up with some one با کسی برابر بودن
triples سه برابر چیزی بودن
tripled سه برابر چیزی بودن
triple سه برابر چیزی بودن
resistance to cracking مقاوم در برابر شکستگی
resistance to failure مقاوم در برابر ترک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com