English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
domestication اهلی سازی
Other Matches
tames اهلی
taming اهلی
natives اهلی
domestic اهلی
tamest اهلی
tamer اهلی
tamed اهلی
native اهلی
tame اهلی
domesticated اهلی
domestic animals حیوانات اهلی
fox terrier نوعی سگ اهلی
live stock چارپایان اهلی
semidomesticated نیمه اهلی
livestock چارپایان اهلی
domesticated اهلی شده
naturalized اهلی شده
domesticity حالت اهلی
tamely بطور اهلی
Aborigine اهلی قدیم
domesticates اهلی کردن
domesticating اهلی کردن
domesticate اهلی کردن
pet حیوان اهلی منزل
animal husband پرورش جانوران اهلی
pets حیوان اهلی منزل
farmed پرورشگاه حیوانات اهلی
farms پرورشگاه حیوانات اهلی
farm پرورشگاه حیوانات اهلی
domestically بطور خانوادگی و اهلی
petted حیوان اهلی منزل
privilegium حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
manx cat گربه اهلی موکوتاه ودم کوتاه
thremmatology علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
water buffalo گاو میش اهلی شده اسیایی
zootechny فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechnics فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechnician کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
rabbitry محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
local anasthesia سر سازی
compaction تو پر سازی
bridge building پل سازی
bridgework پل سازی
stylization مد سازی
pavement کف سازی
truncation بی سر سازی
pavements کف سازی
individualizes تک سازی
padding له سازی
individualize تک سازی
retortion خم سازی
individualising تک سازی
idolization بت سازی
flooring کف سازی
retortion کج سازی
individualizing تک سازی
individualises تک سازی
individualization تک سازی
deflexion خم سازی
repk lection پر سازی
flection خم سازی
individualised تک سازی
individualized تک سازی
individuation تک سازی
road construction جاده سازی
atomization ریز سازی
bellfounding زنگ سازی
balladry تصنیف سازی
beadwork تسبیح سازی
unification یکی سازی
acidification اسید سازی
bedevilment شیطان سازی
belittlement کم ارزش سازی
decentralization نامتمرکز سازی
road building جاده سازی
anabiosis زنده سازی
asphalt paving جاده سازی
storage ذخیره سازی
activation فعال سازی
aromatization عطر سازی
manifestations اشکار سازی
manifestation اشکار سازی
activation barrier سد فعال سازی
suppression موقوف سازی
afforestment جنگل سازی
anonymization گمنام سازی
aromatization معطر سازی
ordering مرتب سازی
arrefication رقیق سازی
the d. فن شبیه سازی
arrefication لطیف سازی
emulation نمونه سازی
denaturation مصنوعی سازی
defeasance باطل سازی
deep foundation پی سازی در عمق
decryption اشکار سازی
deconditioning ناشرطی سازی
debilitation ناتوان سازی
deallocation ازاد سازی
deactivation بی اثر سازی
de escalation محدود سازی
de energize بی برق سازی
dazzlement خیره سازی
dactyliography نگین سازی
crystallization بلور سازی
denudation برهنه سازی
deprival بی بهره سازی
derichment رقیق سازی
elution پاکیزه سازی
dwelling construction اپارتمان سازی
dwelling construction خانه سازی
duplexing مضاعف سازی
divestment بی بهره سازی
divestiture برهنه سازی
divestiture بی بهره سازی
discolourment بدرنگ سازی
dilution رقیق سازی
die shop حدیده سازی
die making حدیده سازی
detersion پاک سازی
countersink خزینه سازی
cooperage پیت سازی
cooperage چلیک سازی
carcassing اسکلت سازی
carbonize کربن سازی
capitalization سرمایه سازی
capital building سرمایه سازی
canalization کانال سازی
canalization ابراه سازی
canalization مجرا سازی
calico printing چیت سازی
calcination اهک سازی
cabinetwork مبل سازی
curriery چرم سازی
cabinetwork قفسه سازی
brick works اجر سازی
carnification گوشت سازی
cartwright's shop دوچرخه سازی
cavitation حفره سازی
coordination هماهنگ سازی
confectionary شیرینی سازی
conceptualization مفهوم سازی
computer simulation شبیه سازی
compactions فشرده سازی
compaction فشرده سازی
coking time زمان کک سازی
coking period زمان کک سازی
coking chamber اطاقک کک سازی
christianization عیسوی سازی
channelization تنگه سازی
channelization مجرا سازی
channelization ترعه سازی
ceiling construction سقف سازی
bonification به سازی محیط
urbanization شهری سازی
shipbuilding کشتی سازی
illuminations روشن سازی
illumination روشن سازی
metabolic سوخت و سازی
secretion پنهان سازی
synchronizing همزمان سازی
integration مجتمع سازی
cooling خنک سازی
doping ناخالص سازی
overturn واژگون سازی
overturned واژگون سازی
overturns واژگون سازی
regionalism منطقه سازی
flooding غرقه سازی
intriguing زمینه سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com