Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
primary
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
Other Matches
hand-held
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
first in first out
صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
fifo
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
fifo
اولین صادره از اولین وارده
first strike
اولین ضربت در اولین حمله
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
fifo
که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
ultra high frequency
بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f.
بسامد بسیار بسیار زیاد
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
state-of-the-art
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
infantile
ابتدایی
fundamental
ابتدایی
preliminary
ابتدایی
initialed
ابتدایی
initial
ابتدایی
elementary
ابتدایی
primo
ابتدایی
initials
ابتدایی
radicals
ابتدایی
preliminaries
ابتدایی
originals
ابتدایی
elementarily
ابتدایی
initialling
ابتدایی
rudimentary
ابتدایی
primary
ابتدایی
initialled
ابتدایی
initialing
ابتدایی
primitive
ابتدایی
basic
ابتدایی
original
ابتدایی
basics
ابتدایی
radical
ابتدایی
primary
ابتدایی مقدماتی
primitivization
ابتدایی شدن
abecedarian
مبتدی ابتدایی
grammar schools
مدرسه ابتدایی
primitive society
جامعه ابتدایی
primer
باستانی ابتدایی
primers
باستانی ابتدایی
elementary gate
دریچه ابتدایی
initial pressure
فشار ابتدایی
basic training
تعلیمات ابتدایی
lower courts
محاکم ابتدایی
basic requisition number
درخواست ابتدایی
grade school
مدرسه ابتدایی
prime color
رنگ ابتدایی
prime impression
دعوی ابتدایی
grammar school
مدرسه ابتدایی
primary position
موضع ابتدایی
graphics
شکل ابتدایی
rudiment
اولیه ابتدایی
elementary diagram
نمودار ابتدایی
elementary education
اموزش ابتدایی
primary education
اموزش ابتدایی
protopathic sensitivity
حساسیت ابتدایی
elementary function
تابع ابتدایی
initiatory
اولین
initialed
اولین
initialing
اولین
initialled
اولین
initial
اولین
initials
اولین
headmost
اولین
initialling
اولین
incipient
اولیه مرحله ابتدایی
high velocity
با سرعت ابتدایی زیاد
incipience
وضع مقدماتی ابتدایی
initial velocity
سرعت ابتدایی توپ
initial fire request
درخواست ابتدایی اتش
infrastructure
ساختار یا سرویس ابتدایی
incipincy
وضع مقدماتی ابتدایی
prototaxic mode
شیوه ادراکی ابتدایی
primitive cell
سلول واحد ابتدایی
low-tech
دارای فنآوری ابتدایی
muzzle velocity
سرعت ابتدایی توپ
prep
مدرسه ابتدایی دبستان
early German history
تاریخ ابتدایی آلمان
natives
قالب اولی یا ابتدایی
native
قالب اولی یا ابتدایی
initials
اولین یا در ابتدا
initialled
اولین یا در ابتدا
initialling
اولین یا در ابتدا
initialed
اولین یا در ابتدا
initialling
اولین قسمت
initials
اولین قسمت
initialling
اولین امضاء
initials
اولین امضاء
initial
اولین قسمت
initialed
اولین قسمت
initialing
اولین قسمت
initialing
اولین امضاء
initial
اولین یا در ابتدا
initialing
اولین یا در ابتدا
initial
اولین امضاء
initialled
اولین قسمت
initialled
اولین امضاء
initialed
اولین امضاء
immediate destination
اولین مقصد
betimes
در اولین فرصت
first strike
اولین ضربه
first generation
اولین سری
first salvo
اولین رگبار
second
که پس از اولین می آید
seconded
که پس از اولین می آید
seconds
که پس از اولین می آید
seconding
که پس از اولین می آید
comparative ve
اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
twopenny
کتاب اول ابتدایی بچه ها
microprocessor
طرح قط عات ابتدایی در CPU
initiator
چاشنی اولیه خرج ابتدایی
developed muzzle velocity
سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
triploblastic
دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
microprocessors
طرح قط عات ابتدایی در CPU
straight run pitch
تفاله اولین تقطیر
first light
اولین طلیعه خورشید
at your earliest convenience
در اولین فرصت مناسب
first ionization potential
پتانسیل اولین یونش
Go to the first crossroad.
به اولین چهارراه بروید.
dday
اولین روزاغاز بکار
at first light
در اولین روشنایی روز
Go to the first crossroad.
به اولین تقاطع بروید.
basics
حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
skeletal code
برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
basic
حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
lifo last in first out
اولین صادره از اخرین وارده
alphas
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
alpha
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
standard
اولین مگا بایت حافظه در PC.
standards
اولین مگا بایت حافظه در PC.
filo
اخرین صادره از اولین وارده
lifo
اولین صادره ازاخرین وارده
homes
اولین رکورد داده در فایل
first offender
متخلف برای اولین بار
first offenders
متخلف برای اولین بار
CERN
یس که www اولین آنجا اختراع شد
home
اولین رکورد داده در فایل
January
اولین ماه سال مسیحی
for the first
[last]
time
برای اولین
[آخرین]
بار
grader
جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
framework
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
supercharge
خرجی که حداکثر سرعت ابتدایی با ان بدست می اید
frameworks
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
preprocess
اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده
ante-court
[اولین صحن در خانه های بزرگ]
green run
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
initialed
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialling
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
ash wednesday
اولین روز ایام روزهء مسیحیان
initialled
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initials
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
drop cap
حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
delivery leadtime
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
head
اولین عنصر داده در لیست بودن
initial
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialing
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
delivery leadtime
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
low sunday
اولین یکشنبه بعد از عید پاک
map
رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید
maps
رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید
microprogram
مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
escapement
تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
cpu
گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
prototype
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
geometric mean
فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
second strike
اولین حمله متقابله یا ضدحمله در یک جنگ اتمی
computed air release point
نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
prototypes
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
first down
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
gastraea
رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
executes
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
germ layer
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
self-
سیستمی که معمولاگ در هنگام شروع بررسیهای ابتدایی را انجام میدهد
executing
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
execute
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executed
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
primitive
تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
gastrea
رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
initial
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialing
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialed
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialled
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
debutant
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
first salvo
اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
identity
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
first offenders
کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
first offender
کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
ring
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
widow
اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد
honor
امتیاز اولین نفر بودن درشروع بازی گلف
initials
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
widows
اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد
innovation theory
این نظریه اولین بار توسط جوزف شومپتر
initialling
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
identities
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
NetBIOS
که به برنامههای کاربردی امکان انجام عملیات ابتدایی روی شبکه میدهد.
interlude
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com