English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
English Persian
arithmetic operator اپراتور محاسباتی
Search result with all words
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
Other Matches
arithmetic محاسباتی
fiscal محاسباتی
arithmetic operation عمل محاسباتی
compute bound با تنگنای محاسباتی
design stress resultant تلاش محاسباتی
design strength مقاومت محاسباتی
compute bound محدودیت محاسباتی
compute bound کران محاسباتی
compute bound باتنگنای محاسباتی
computational mistake خطای محاسباتی
miscalculations خطای محاسباتی
calculating machine ماشین محاسباتی
miscalculation خطای محاسباتی
arithmetic relation ارتباط محاسباتی
calculating punch پانچ محاسباتی
nomogram جدول محاسباتی
nomograph نمودار محاسباتی
nomogram نمودار محاسباتی
money of account پول محاسباتی
accounting prices قیمت های محاسباتی
deferred credits اعتبارات سالهای محاسباتی
operational amplifier تقویت کننده محاسباتی
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
operators اپراتور
operators اپراتور ها
operator اپراتور
users اپراتور ها
user اپراتور
operator اپراتور
additions عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
addition عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
arithmetic علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
logic operator اپراتور منطقی
impedance operator اپراتور مقاومت
exclusive or اپراتور بولی
console operator اپراتور کنسول
wireless operator اپراتور بی سیم
computer operator اپراتور کامپیوتر
operator console کنسول اپراتور
machine operator اپراتور ماشین
operator console پیشانه اپراتور
arithmetic عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
monadic boolean operator اپراتور بولی با یک اپراند
precedence قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
alu بخشی از CPU که تمام توابع محاسباتی و منط قی را انجام میدهد
arithmetic logic unit بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
mechanical percentage حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
automatic lathe operator اپراتور ماشین تراش خودکار
operator of light machinery اپراتور ماشین الات سبک
operator of heavy machinery اپراتور ماشین الات سنگین
monadic operator اپراتور منط قی فقط با یک عملوند
aggregates دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
arithmetic محاسباتی که روی اعداد انجام می شوند از قبیل جمع و تفریق و ضرب و تقسیم
aggregate دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
one address computer دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
control line ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
process bound برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
work فضای حافظه که اپراتور اشغال کرده است
worked فضای حافظه که اپراتور اشغال کرده است
alu Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
alternates که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
automatics آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
menus انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
manual انجام شده توسط اپراتور و بدون کمک ماشین
menu انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
inclusive or اپراتور بولی که مقدار جدول صحت را بیان میکند
alternated که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternate که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
automatic آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
internal زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
panel یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panels یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
indirect objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objecting داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objected داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
object داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
direct objects داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
operator وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
front panel مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
operators وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
window فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
manual عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
operator مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
unattended operation سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
operators مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
selenodesy اندازه گیری مکانهای ماه یانقشه برداری محاسباتی کره ماه
dispersed intelligence یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
key قطعه ای کاغذ بالای کلیدهای مخصوص برای یادآوری به اپراتور تابع های خاص
tilt and swivel که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
workspace فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
array کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
arrays کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
defaulted عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
conscious error خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست
default عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulting عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaults عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
algebra استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
number cruncher کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
control line aircraft نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
processor وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
howler صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howlers صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
aggregates تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
arithmetic register ثبات حسابی ثبات محاسباتی
arithmetic instruction دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
attack director وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
key صدای تولید شده توسط کامپیوتر که به اپراتور اجازه میدهد تا بداند که کلید انتخاب شده ثبت شده است
menu برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
error خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
worded سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
wraparound سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word wrap سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com