Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
special drawing rights
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
Other Matches
european monetary fund
صندوق پولی اروپا
premundane
پیش ازافرینش جهان بوده
fasces
یک دسته میله که تبری در میان ان قرار داشته وپیشاپیش فرمانداران رومی می بردند و نشان قدرت بوده
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
Imperial Silk Hunting Carpet
فرش شکارگاهی ابریشمی درباری
[این فرش مربوط به قرن شانزده میلادی بوده و در زمینه حاشیه از صحنه های شکار به همراه گل های شاه عباسی و اسلیمی استفاده شده است.]
Afshar design
طرح افشاری
[ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
Lambalo
لامبالو
[این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.]
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
inversion
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
capital expenditure
هزینهای که برای بهبودسرمایه وافزایش ان بکارمیرود
bolshevism
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
middle distance
فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
condensation
میعان
liquid limit
حد میعان
liquefaction
میعان
fluidity
میعان
increments
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
increment
افزودن چیزی یا افزودن یک عدد
re attachment
در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
condensation
میعان گازها
heat of condensation
گرمای میعان
condensate
محصول میعان
tone-on-tone
[بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
molar heat of condensation
گرمای مولی میعان
liquescence
حالت میعان ابگونگی
second world
جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
european monetary agreement
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
Quchan
قوچان
[شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
partitions
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partition
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
monetarists
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
innovation theory
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
atlas
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlases
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
terminologies
اصطلاحات
terminology
اصطلاحات
grammatical term
اصطلاحات دستوری
turkism
اصطلاحات ترکی
architectural terms
اصطلاحات معماری
nomanclature
مجموعه اصطلاحات
nomenclauture
فهرست اصطلاحات
nautical terms
اصطلاحات دریایی
nomenelature
فهرست اصطلاحات
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
jargon
اصطلاحات مخصوص یک صنف
botanical terms
اصطلاحات گیاه شناسی
medical terminology
اصطلاحات پزشکی یا طبی
briticism
اصطلاحات خاص انگلیس
nomenclature
مجموعه اصطلاحات نامگذاری
minaei
از اصطلاحات داوری کاراته
technical
اصطلاحات وقواعد فنی
technic
اصطلاحات وقواعد فنی
italicism
عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
inkhorn
دارای اصطلاحات قلنبه
terminologies
اصطلاحات علمی یافنی
terminology
اصطلاحات علمی یافنی
terminological
وابسته به مجموعه اصطلاحات
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
cant
اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته
germanism
اصطلاحات ویژه زبان المانی
terminological
وابسته به اصطلاحات علمی وفنی
patavinity
لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
gallicism
اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
anglicist
متخصص اصطلاحات و قواعدزبان انگلیسی
terminology
لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
terminologies
لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
souithernism
لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
nomenclature
نام گذاری فهرست اصطلاحات
technicalization
استفاده از اصطلاحات یاروشهای فنی
nomenclature
فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
computerese
استفاده کنندگان از کامپیوتر مجموعه اصطلاحات کامپیوتری
ink hard terms
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
law french
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
lingua
زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
okuns law
براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
This dictionary has many examples of how idioms are used .
این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
pidgins
انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
pidgin
انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
king's english
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
wimp
آدم دست و پا چلفته
[شمال آلمان]
[خفت آور ]
[اصطلاحات نوجوانان]
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
fact
بوده
facts
بوده
been
بوده
has been
بوده
has-beens
بوده
has-been
بوده
i have been
بوده ام
increase
افزودن
appends
افزودن
appending
افزودن
appended
افزودن
adject
افزودن به
append
افزودن
subjoin
افزودن
aggrade
افزودن
dynamize
افزودن
enhance
افزودن
put on
افزودن
increased
افزودن
increases
افزودن
adding
افزودن
adds
افزودن
augmented
افزودن
potentize
افزودن
add
افزودن
augment
افزودن
to eke out
افزودن
to run rup
افزودن
aggrandise
افزودن
imburse
افزودن
eke
افزودن
augmenting
افزودن
add
افزودن
accelerating
افزودن
enhancing
افزودن
augments
افزودن
enhances
افزودن
accelerates
افزودن
accelerated
افزودن
aggrandize
افزودن
Inc
افزودن
append
افزودن
subjoin
افزودن
accelerate
افزودن
enhanced
افزودن
eke out
افزودن به
pockets
پولی
monetary
پولی
impecuniousity
بی پولی
venal
پولی
mercenaly
پولی
moneyed
پولی
pocket
پولی
impecuniosity
بی پولی
pecuniary
پولی
moneyary
پولی
chests
صندوق
funded
صندوق
fund
صندوق
chest
صندوق
case
صندوق
hutch
صندوق
hutches
صندوق
chest set
صندوق
cash office
صندوق
lacunar
صندوق
cash
صندوق
cashed
صندوق
cashes
صندوق
cashing
صندوق
cases
صندوق
water jacket
صندوق اب
boxes
صندوق
box
صندوق
coffer
صندوق
coffers
صندوق
coffee roaster
قهوه بوده
has-beens
بوده است
has-been
بوده است
has been
بوده است
amplified
افزودن بالابردن
amplifies
افزودن بالابردن
stocked
به موجودی افزودن
preponderate
چربیدن بر افزودن
amplifying
افزودن بالابردن
amplify
افزودن بالابردن
to pay back
برگرداندن افزودن
stock
به موجودی افزودن
plus
افزودن به مثبت
grooved pulley
پولی شیاردار
backing
پشتوانه پولی
real
غیر پولی
loose pulley
پولی هرزگرد
monetary expansion
توسعه پولی
financial property
داراییهای پولی
financial property
اموال پولی
monetary unit
واحد پولی
dealing for money
معاملات پولی
tight money
کنترل پولی
unit of currency
واحد پولی
financial inventory
ذخایر پولی
polywag
پولی واگ
money capital
سرمایه پولی
monetary school
مکتب پولی
monetary reserves
ذخائر پولی
monetary policy
سیاست پولی
monetary instruments
ابزارهای پولی
monetary inflation
تورم پولی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com