English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
dry cell battery باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
Other Matches
NiMH نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
charge ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
NiCad نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
comparable آنچه قابل مقایسه نیست
storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
nonerasable storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
He's a good director but he doesn't bear [stand] comparison with Hitchcock. او [مرد ] کارگردان خوبی است اما او [مرد] قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
replenished شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishing شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenish شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
chargeable آنچه قابل شارژ است
not a patch on به هیچ طرف مقایسه نیست با
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
regenerating 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
analogous قابل مقایسه
incomparability غیر قابل مقایسه
comparably بطور قابل مقایسه
to stand comparison with قابل مقایسه بودن با
to bear comparison with قابل مقایسه بودن با
retrain ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
comparable قابل مقایسه مانند کردنی
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
luggable کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
resalable قابل فروش مجدد
reusable قابل استفاده مجدد
benchmark نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
benchmarks نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
reusable program برنامه قابل استفاده مجدد
reproducible قابل تولید مجدد تجدید پذیر
To her , abI'llon tomans is a mere trifle . قابل نوشیدن نیست
charges شارژ کردن شارژ
charge شارژ کردن شارژ
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
random قابل پیش بینی نیست
It is beyond me. برای من قابل درک نیست.
hidden آنچه قابل دیدن نیست
randomly قابل پیش بینی نیست
terminals خرابی که قابل تعمیر نیست
irretrievable آنچه قابل بازگشت نیست
terminal خرابی که قابل تعمیر نیست
shuttles رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttled رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttle رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
forward روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forwarded روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
protects محل حافظه که قابل تغییر نیست
random number شمارهای که قابل پیش بینی نیست
unprotected که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
protecting محل حافظه که قابل تغییر نیست
protect محل حافظه که قابل تغییر نیست
irreversible process پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست
secure system سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
permanent خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
to jump-start an engine موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones. سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
You never can tell . کار دنیا است ( قابل پیش بینی نیست )
This compares to the Mini models, which cost only 200 EUR. این قابل مقایسه است با مدل های مینی که قیمتشان فقط ۲۰۰ اویرو است.
atom مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atoms مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
protect محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
lock up وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
hardwired program برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
reads وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
protecting محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
faulty شیاری از دیسک مغناطیسی که قابل خواندن یا نوشتن کامل نیست
read وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
machine address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
protects محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
to contrast [with] مقایسه کردن با [برابرکردن برای مقایسه]
booster cable [jumper cable] کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
punctuation marks نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
sectors شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
fields فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
fielded فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
nick ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
punctuation mark نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
nicking ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
wire کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
wires کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
nicks ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
conscious error خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست
dedicated کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
privacy قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست
IF statement عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
aliens دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
scrambling کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
wind aided اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
scrambled کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scramble کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
alien دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
scrambles کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
non maskable interrupt سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست
pans حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan- حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
winchester disk دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
pan حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
conversion tables جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
isolate فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolates فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolating فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
his conduct is object رفتارش قابل اعتراض است رفتارش رضایتبخش نیست
unjustified نواری که حاوی متن فرمت نشده است , و قابل چاپ نیست تا داده فرمت شود.
fixes داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fix داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
re endorsement پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
dependent غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
fixes دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
fix دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
NetBEUI گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
attribute مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributing مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributes مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
format استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
formats استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
defective خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
charging شارژ
heat شارژ
fluxing agent شارژ
heats شارژ
like charge شارژ همنام
charge d'affaires شارژ دافر
furnace charge شارژ کوره
load شارژ کردن
chargers دستگاه شارژ
coke per charge ذغال کک شارژ
basic allowance شارژ انبار
charger دستگاه شارژ
melting charge شارژ ذوب
loads شارژ کردن
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
maintenance float شارژ انبار سیال
authorized stockage list صورت شارژ انبار
constant current charge شارژ با جریان ثابت
liquid metal charge شارژ فلز مذاب
constant voltage charge شارژ با ولتاژ ثابت
turbocharger موتور شارژ کننده توربین
uncharged غیر مسلح شارژ نشده
tariff شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
floatation سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
tariffs شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
maintenance float شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
charges مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
electric تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
charge مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
his parentage isunknown اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
charging point محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز
electroluminescence نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
collations مقایسه
resemblance مقایسه
collation مقایسه
analogies مقایسه
comparison مقایسه
comparisons مقایسه
datum line خط مقایسه
analogy مقایسه
batteries باتری
battery باتری
heater battery باتری ا
chargers باتری پر کن
filament battery باتری ا
charger باتری پر کن
storage cell باتری
battery charger باتری پر کن
battery charging rectifier باتری پر کن
h.t. battery باتری ب
battery copper مس باتری
b battery باتری ب
battery water اب باتری
h.b. battery باتری ا
c battey باتری سی
comparableness قابلیت مقایسه
even parity مقایسه زوج
comparator مقایسه کننده
contrast مقایسه کردن
cf مقایسه شود
incomparable مقایسه ناپذیر
parity error غلط مقایسه
odd parity مقایسه فرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com