Dictiornary-Farsi | بارنامه بدون قیدوشرط | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
clean bill of lading	بارنامه بدون قیدوشرط


Other Matches

unconditional	بدون قیدوشرط
de jure recognition	شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
found shipment	بار بدون بارنامه
found shipment	کالای بدون بارنامه یا رسید
manifests	بارنامه
manifesting	بارنامه
manifest	بارنامه
consignment note	بارنامه
road bill	بارنامه
waybill	بارنامه
way bill	بارنامه
b/l	بارنامه
blading	بارنامه
manifested	بارنامه
bill of lading	بارنامه
dirty bill od lading	بارنامه مشروط
flight manifest	بارنامه هواپیما
clean bill of lading	بارنامه بی نقص
clean bill of exchange	بارنامه بی نقص
dirty bill od lading	بارنامه مغشوش
way bill	بارنامه دریایی
claused bill og exchange	بارنامه مشروط
clean bill of lading	بارنامه تمیز
clean bill of lading	بارنامه ساده
clean bill of lading	بارنامه بی نقض
combined bill of laning	بارنامه مرکب
bill of loading	بارنامه کشتی
foul bill of lading	بارنامه مشروط
through bill of lading	بارنامه سراسری
short form bill of exchange	بارنامه ملخص
through bill of exchange	بارنامه سراسری
supply manifest	بارنامه امادی
ocean manifest	بارنامه دریایی
foul bill of lading	بارنامه نادرست
awb	بارنامه حمل هوایی
house airway bill	بارنامه داخلی هوایی
air bill	بارنامه محموله هوایی
combined bill of laning	بارنامه حمل مرکب
reconsignment	تجدید بارنامه کردن
supply manifest	بارنامه اقلام تدارکاتی
airway bill	بارنامه حمل هوایی
on board bill of exchange	بارنامه روی کشتی
railway bill of lading	بارنامه راه اهن
way bill	بارنامه راه اهن
inland waterway bill of lading	بارنامه ابراه داخلی
ocean manifest	بارنامه حمل کالای دریایی
fiata combined transport bill of lading	بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
contract shipment number	شماره بارنامه کالای ارسالی
cargo documentation	بارنامههای کشتی بارنامه کردن
reconsignment	تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
flight manifest	بارنامه پرواز یا لیست مسافرین هواپیما
contract shipment number	شماره بارنامه مواد مربوط به قرارداد
freight release	بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
fbl	lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
constructive receipt billing	ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
hatch list	لیست بار داخل دهلیزها بارنامه دهلیزها
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
military impedimenta	شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
consignee	گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
acheilous	بدون لب
but	بدون
ex-	بدون
unstressed	بدون مد
indubitable	بدون شک
bottomless	بدون ته
without	بدون
ex	بدون
acheilos	بدون لب
sans	بدون
doubtlessly	بدون شک
undoubtedly	بدون شک
wanting	بدون
obtrusively	بدون حق
i'll warrant	بدون شک
and no mistake	بدون شک
not nearctic	بدون
goalless	بدون گل
to a certainty	بدون شک
undoubted	بدون شک
toothless	بدون دندانه
incommunicable	بدون رابطه
guilelessly	بدون تزویر
unresponsive	بدون احتیاط
incognizant	بدون شناسایی
hands down	بدون احتیاط
immethodical	بدون اسلوب
immediately	بدون واسطه
inapproachable	بدون دسترسی
bloodless	بدون خونریزی
involuntarily	بدون اراده
immusical	بدون هماهنگی
holdless	بدون گیره
notwithstanding	بدون توجه
insecure	بدون ایمنی
indistinctively	بدون فرق
humblest	بدون ارتفاع
humble	بدون ارتفاع
endless	بدون پایان
unattended	بدون متصدی
inviscid	بدون لزوجت
irreflexive	بدون واکنش
irrespective of	بدون ملاحظه
cordless	بدون سیم
intolerantly	بدون بردباری
bachelor	بدون عیال
inaction	بدون فعالیت
inelastic	بدون کشش
ingenuously	بدون تزویر
indubitable	بدون تردید
bachelors	بدون عیال
inofficial	بدون اجازه
inoperculate	بدون دریچه
dealated	بدون بال
indolently	بدون درد
confidently	بدون شبهه
bloodlessly	بدون خونریزی
diamensionless	بدون اندازه
acold	بدون احساسات
acid free	بدون اسید
diamensionless	بدون بعد
dimensionless	بدون بعد
continuously	بدون توقف
achromic	بدون ترخیم
achromatic	بدون ترخیم
achlamydeous	بدون پوشش
deice	بدون یخ کردن
degas	بدون گازکردن
bareheaded	بدون کلاه
awless	بدون بیم
avirulent	بدون شدت
asymptomatic	بدون علامت
anechoic	بدون انعکاس
ametabolous	بدون دگردیسی
ametabolic	بدون دگردیسی
air dry	بدون رطوبت
acranial	بدون کاسهء سر
by rote	بدون فکر
acarpous	بدون میوه
disconnectedly	بدون ارتباط
free from slip	بدون لغزش
free of tax	بدون مالیات
free play	بدون محدودیت
free trader	بدون گمرک
undue	بدون مداخله
adrift	بدون هدف
fruitlessly	بدون نتیجه
glabrous	بدون کرک
free from backlash	بدون لقی
expired	بدون اعتبار
discontinuously	بدون اتصال
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
failure free	بدون خرابی
unselfish	بدون خودخواهی
flavorless	بدون مزه
unalloyed	بدون الیاژ
vainly	بدون نتیجه
blankly	بدون مقصودیامعنی
inoffensive	بدون زنندگی
unfurnished	بدون اثاثیه
excluding meals	بدون غذا
Nothing down.	بدون بیعانه.
faultless <adj.>	بدون مشکل
impeccable <adj.>	بدون مشکل
sound <adj.>	بدون مشکل
flawless <adj.>	بدون مشکل
immaculate <adj.>	بدون مشکل
free from error <adj.>	بدون مشکل
off hand	بدون آمادگی
alcohol-free <adj.>	بدون الکل
decaffeinated	بدون کافئین
without milk	بدون شیر
barrier-free	بدون حائل
cordless <adj.>	بدون سیم
smooth <adj.>	بدون دشواری
trouble-free <adj.>	بدون دردسر
problem-free <adj.>	بدون دردسر
trouble-free <adj.>	بدون زحمت
problem-free <adj.>	بدون زحمت
wireless <adj.>	بدون سیم
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
taxless <adj.>	بدون مالیات
non-assessable <adj.>	بدون مالیات
non-taxable <adj.>	بدون مالیات
tax-exempt <adj.>	بدون مالیات
tax-free <adj.>	بدون مالیات