Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
revocation
باطل سازی برگردانی
Other Matches
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
anullment
باطل سازی
cancelation
[American]
باطل سازی
cancellation
باطل سازی
invalidation
باطل سازی
annulation
باطل سازی
nullification
باطل سازی
defeasance
باطل سازی
recision
باطل سازی
revocation
باطل سازی
annulment
باطل سازی
hyperbaton
برگردانی
eversion
برگردانی
inverts
برگردانی
inverting
برگردانی
invert
برگردانی
avertible
برگردانی
image inversion
برگردانی تصویر
void
باطل شدن باطل کردن
override
باطل کردن باطل ساختن
overrides
باطل کردن باطل ساختن
overrode
باطل کردن باطل ساختن
overridden
باطل کردن باطل ساختن
an absurd notion
خیال باطل عقیده باطل
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
null
باطل
invalid
باطل
void
باطل
invalids
باطل
null and void
باطل
nulity
باطل
dispensing
باطل کردن
nullified
باطل کردن
nullifies
باطل کردن
nullify
باطل کردن
dispenses
باطل کردن
dispensed
باطل کردن
nullifying
باطل کردن
futile
باطل عبث
quash
باطل کردن
quashed
باطل کردن
countercharm
باطل سحر
quashes
باطل کردن
abrogate
باطل کردن
cancels
باطل کردن
rescind
باطل ساختن
rescinding
باطل ساختن
rescinds
باطل ساختن
dispense
باطل کردن
daydream
خیال باطل
cancel
باطل کردن
void
باطل بی اثرکردن
over rule
باطل کردن
invalidates
باطل کردن
overrides
باطل کردن
revoker
باطل کننده
overrode
باطل کردن
invalidate
باطل کردن
undo
باطل کردن
override
باطل کردن
annuls
باطل کردن
daydreamed
خیال باطل
daydreaming
خیال باطل
daydreams
خیال باطل
annulling
باطل کردن
annulled
باطل کردن
annul
باطل کردن
frustrated
باطل بیهوده
cancelling
باطل کردن
undoes
باطل کردن
overridden
باطل کردن
invalidated
باطل کردن
to knock the bottom out of
باطل کردن
my cake is dough
نقشه ام باطل شد
remit
باطل کردن
thwarter
باطل کننده
revoke
باطل کردن
withdraw
باطل کردن
disnnul
باطل کردن
cancel
[booking, reservation]
باطل ساختن
disannul
باطل کردن
to cease to be in force
باطل شدن
nullifier
باطل کننده
diriment
باطل کننده
elide
باطل کردن
invalids
باطل پوچ
strike out
باطل کردن
extinctive
باطل کننده
to be defected
باطل شدن
frustrate
باطل کردن
frustrating
باطل کردن
invalid
باطل پوچ
abjure
باطل کردن
abolish
باطل کردن
dissolve
باطل کردن
frustrates
باطل کردن
lapsed ppa
باطل ملغی
countermand
باطل ساختن
to become inoperative
باطل شدن
void result
نتیجه باطل
vain
باطل پوچ
nulify
باطل کردن
derogate
باطل کردن
null and void
باطل و بی اثر
knock on the head
باطل کردن
inoperative
باطل نامعتبر
wastry
باطل ضایع
void contract
عقد باطل
lapsable
باطل شدنی
wastery
باطل ضایع
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
illusion
خیال باطل وهم
daydream
خیال باطل کردن
void
بی ارزش باطل کردن
unavailable energy
نیروی عاطل و باطل
forfeit
مسابقه باطل شده
daydreams
خیال باطل کردن
dispense with
رهاشدن از باطل شدن
illusions
خیال باطل وهم
forfeits
مسابقه باطل شده
vicious circle of poverty
دور باطل فقر
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
forfeiting
مسابقه باطل شده
forfeited
مسابقه باطل شده
daydreamed
خیال باطل کردن
daydreaming
خیال باطل کردن
falsified
دست بردن در باطل ساختن
falsifies
دست بردن در باطل ساختن
falsify
دست بردن در باطل ساختن
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque).
باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
editis vanity
همه چیز باطل است
all is vanity
همه چیز باطل است
falsifying
دست بردن در باطل ساختن
to set a
اندازه گرفتن باطل کردن
franker
باطل کردن مصون ساختن
franked
باطل کردن مصون ساختن
frankest
باطل کردن مصون ساختن
franking
باطل کردن مصون ساختن
franks
باطل کردن مصون ساختن
set aside
باطل کردن تخصیص دادن
frank
باطل کردن مصون ساختن
postmarks
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
postmark
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
irrepealable
غیر قابل الغاء باطل نشدنی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
indefeasibly
بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
duress
در CL نیزمانند حقوق ماهر عمل یاتاسیس حقوقی ناشی از اکراه باطل است
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
dispelling
دفع کردن طلسم را باطل کردن
dispel
دفع کردن طلسم را باطل کردن
dispelled
دفع کردن طلسم را باطل کردن
dispels
دفع کردن طلسم را باطل کردن
lapsible a
ساقط شدنی باطل شدنی
cancel
باطل کردن اقاله کردن
aside
الغا کردن باطل کردن
abrogates
باطل کردن منسوخ کردن
asides
الغا کردن باطل کردن
invalids
علیل کردن باطل کردن
cancelling
باطل کردن اقاله کردن
cancels
باطل کردن اقاله کردن
invalid
علیل کردن باطل کردن
individualized
تک سازی
compaction
تو پر سازی
flooring
کف سازی
repk lection
پر سازی
local anasthesia
سر سازی
flection
خم سازی
individualizing
تک سازی
truncation
بی سر سازی
stylization
مد سازی
deflexion
خم سازی
individualised
تک سازی
individualises
تک سازی
individualising
تک سازی
individualize
تک سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com