Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (11 milliseconds)
English	Persian
bachelor	بدون عیال
bachelors	بدون عیال
Other Matches
wife	عیال
kicky wicky	عیال
family	عیال
families	عیال
kicksy wicksy	عیال
uxoricide	عیال کشی
uxorial	وابسته به عیال
handicapped with a family	پابست عیال
uxoricide	قتل عیال
uxorious	عیال پرست
uxoriousness	عیال پرستی
to take a wife	عیال اختیارکردن
uxorious	بنده ومطیع عیال خود
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
without	بدون
undoubtedly	بدون شک
acheilos	بدون لب
obtrusively	بدون حق
but	بدون
indubitable	بدون شک
acheilous	بدون لب
unstressed	بدون مد
i'll warrant	بدون شک
doubtlessly	بدون شک
and no mistake	بدون شک
not nearctic	بدون
ex-	بدون
bottomless	بدون ته
sans	بدون
wanting	بدون
to a certainty	بدون شک
ex	بدون
goalless	بدون گل
undoubted	بدون شک
acid free	بدون اسید
cordless	بدون سیم
dealated	بدون بال
degas	بدون گازکردن
deice	بدون یخ کردن
diamensionless	بدون اندازه
diamensionless	بدون بعد
dimensionless	بدون بعد
disconnectedly	بدون ارتباط
discontinuously	بدون اتصال
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
failure free	بدون خرابی
flavorless	بدون مزه
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
bloodlessly	بدون خونریزی
acold	بدون احساسات
acranial	بدون کاسهء سر
air dry	بدون رطوبت
ametabolic	بدون دگردیسی
ametabolous	بدون دگردیسی
free of tax [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
anechoic	بدون انعکاس
quiescently	بدون جنبش
asymptomatic	بدون علامت
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
bareheaded	بدون کلاه
free from backlash	بدون لقی
free from slip	بدون لغزش
inapproachable	بدون دسترسی
incognizant	بدون شناسایی
incommunicable	بدون رابطه
indistinctively	بدون فرق
indolently	بدون درد
inelastic	بدون کشش
ingenuously	بدون تزویر
inofficial	بدون اجازه
inoperculate	بدون دریچه
tax-exempt <adj.>	بدون مالیات
intolerantly	بدون بردباری
inviscid	بدون لزوجت
immusical	بدون هماهنگی
immethodical	بدون اسلوب
free of tax	بدون مالیات
free play	بدون محدودیت
free trader	بدون گمرک
fruitlessly	بدون نتیجه
glabrous	بدون کرک
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
guilelessly	بدون تزویر
zero-rated <adj.>	بدون مالیات
hands down	بدون احتیاط
holdless	بدون گیره
tax-free <adj.>	بدون مالیات
irreflexive	بدون واکنش
by rote	بدون فکر
endless	بدون پایان
humble	بدون ارتفاع
humblest	بدون ارتفاع
problem-free <adj.>	بدون زحمت
trouble-free <adj.>	بدون زحمت
inaction	بدون فعالیت
indubitable	بدون تردید
problem-free <adj.>	بدون دردسر
trouble-free <adj.>	بدون دردسر
insecure	بدون ایمنی
notwithstanding	بدون توجه
unattended	بدون متصدی
consistently	بدون تناقض
faultless	بدون خطا
direct <adj.>	بدون واسطه
unequivocal	بدون ابهام
unequivocally	بدون ابهام
involuntarily	بدون اراده
bloodless	بدون خونریزی
immediately	بدون واسطه
unalloyed	بدون الیاژ
adrift	بدون هدف
unselfish	بدون خودخواهی
acarpous	بدون میوه
achlamydeous	بدون پوشش
achromatic	بدون ترخیم
achromic	بدون ترخیم
vainly	بدون نتیجه
toothless	بدون دندانه
continuously	بدون توقف
unresponsive	بدون احتیاط
confidently	بدون شبهه
unfurnished	بدون اثاثیه
strikeless	بدون ضربت
undue	بدون مداخله
expired	بدون اعتبار
inoffensive	بدون زنندگی
smooth <adj.>	بدون دشواری
blankly	بدون مقصودیامعنی
unvalued	بدون ارج
with in compass	بدون مبالغه
impeccable <adj.>	بدون مشکل
without justification	بدون مجوز
without recourse	بدون حق مراجعه
without recourse	بدون رجوع
workless	بدون عمل
zero elasticity	بدون کشش
backless	بدون پشت
backless	بدون پشتی
cold turkey	بدون آمادگی
faceless	بدون صورت
faceless	بدون ویژگی
weanting	بدون بی منهای
wayless	بدون جاده
unvocal	بدون موسیقی
free from error <adj.>	بدون مشکل
immaculate <adj.>	بدون مشکل
flawless <adj.>	بدون مشکل
sound <adj.>	بدون مشکل
vacant succession	بدون جانشین
valveless	بدون سوپاپ
vibrationless	بدون لرزه
voteless	بدون رای
warless	بدون جنگ
faultless <adj.>	بدون مشکل
unexceptional	بدون استثنا
unmanned	بدون سرنشین
Nothing down.	بدون بیعانه.
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
wing it <idiom>	بدون آمادگی
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
excluding meals	بدون غذا
decaffeinated	بدون کافئین
without milk	بدون شیر
alcohol-free <adj.>	بدون الکل
irrespective of	بدون ملاحظه
wireless <adj.>	بدون سیم
recoilless	بدون لنگر
run on	بدون وقفه
cordless <adj.>	بدون سیم
sans ceremonie	بدون تشریفات
sans recours	بدون رجوع
scoreless	بدون امتیاز
searchless	بدون جستجو
shadeless	بدون سایه
shockless	بدون ضربه
soilless	بدون خاک
stemless	بدون ساقه
prosaically	بدون لطافت
pathless	بدون جاده
non-taxable <adj.>	بدون مالیات
non-assessable <adj.>	بدون مالیات
taxless <adj.>	بدون مالیات

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com