Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
backless
بدون پشتی
Search result with all words
faldstool
صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
backless bench
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
benchstool
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
Other Matches
tump line
طناب یا تسمه کوله پشتی مال بند سینه کوله پشتی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
spinally
پشتی
dorsal
پشتی
backs
پشتی
back
پشتی
hinders
پشتی
spinal
پشتی
dorsad
پشتی
hindered
پشتی
posterior
پشتی
hinder
پشتی
backing
پشتی
backrest
پشتی
sparsity
کم پشتی
at the back of
به پشتی
back door
در پشتی
hindering
پشتی
tergal
پشتی
trailng
پشتی
backpart
پشتی
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
dorsolateral
پشتی و جانبی
dorsal fin
بالچه پشتی
knapsack
کوله پشتی
to give a knee to
پشتی کردن
kit
کوله پشتی
knapsacks
کوله پشتی
to keep in countenance
پشتی کردن
kits
کوله پشتی
dorsomedial
پشتی- میانی
bolsters
پشتی کردن
pads
لایه پشتی
sparseness
کم پشتی پراکندگی
climbing pack
کوله پشتی
climbing sack
کوله پشتی
rucksack
کوله پشتی
swag
کوله پشتی
rucksacks
کوله پشتی
bolster
پشتی کردن
pad
لایه پشتی
bolstered
پشتی کردن
dossel
پشتی فهری
dossal
پشتی ظهری
packs
کوله پشتی
pack
کوله پشتی
padded
پشتی دار
backed
پشتی دار
pillow
پشتی مخده
pillows
پشتی مخده
negrophilism
پشتی از سیاهان
backing pawl
ضامن پشتی
dossal
پشتی فهری
density of traffic
پر پشتی امد و شد
haversack
کوله پشتی
haversacks
کوله پشتی
trailing edge
لبه پشتی
to stick up for
پشتی کردن
dossel
پشتی ظهری
kit bag
کوله پشتی
packsack
کوله پشتی
dossel
پشتی صندلی وغیره
swagman
مسافرکوله پشتی دار
turtle graphics
گرافیک لاک پشتی
dossal
پشتی صندلی وغیره
rear
[front]
connection
اتصال
[جلوئی]
پشتی
knapsacks
کوله پشتی کوچک
pillow
[قالیچه اندازه پشتی]
knapsack
کوله پشتی کوچک
ladder back
دارای پشتی بلند
dorsomedial thalamus
تالاموس پشتی- میانی
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
back
پشتی کنندگان تکیه گاه
windsor chair
صندلی دارای پشتی منحنی
back
پشتی کردن پشت انداختن
backs
پشتی کنندگان تکیه گاه
pack frame
کوله پشتی زین دار
backs
پشتی کردن پشت انداختن
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
trailing zeros
صفرهای پشتی
[دنباله دار]
[ریاضی]
granger
عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
backpacks
کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
to stand by a person
از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
backpack
کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
dorsiventral
دارای قسمت پشتی وشکمی مشخص
wing chair
مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
to stand up for
پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
background
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
acentrous
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
obtrusively
بدون حق
indubitable
بدون شک
sans
بدون
unstressed
بدون مد
ex
بدون
ex-
بدون
undoubted
بدون شک
acheilos
بدون لب
acheilous
بدون لب
not nearctic
بدون
bottomless
بدون ته
wanting
بدون
i'll warrant
بدون شک
goalless
بدون گل
undoubtedly
بدون شک
but
بدون
and no mistake
بدون شک
without
بدون
to a certainty
بدون شک
doubtlessly
بدون شک
searchless
بدون جستجو
constantly
بدون تغییر
unadvised
بدون اطلاع
recoilless
بدون لنگر
shockless
بدون ضربه
faultless
بدون خطا
unaligned
بدون صف ارایی
unblushing
بدون شرم
undeviating
بدون انحراف
safely
بدون خطر
consistently
بدون تناقض
quiescently
بدون جنبش
prosaically
بدون لطافت
undeviating
بدون تردیدرای
unfeigned
بدون تصنع
soilless
بدون خاک
strikeless
بدون ضربت
scoreless
بدون امتیاز
sans recours
بدون رجوع
termless
بدون شرط
sans ceremonie
بدون تشریفات
tenantless
بدون مستاجر
run on
بدون وقفه
stemless
بدون ساقه
stemless
بدون تنه
toeless
بدون پنجه
unequivocal
بدون ابهام
shadeless
بدون سایه
unequivocally
بدون ابهام
terrorless
بدون ترس
unceasing
بدون وقفه
immediately
بدون واسطه
disconnectedly
بدون ارتباط
expired
بدون اعتبار
inoffensive
بدون زنندگی
dimensionless
بدون بعد
diamensionless
بدون بعد
diamensionless
بدون اندازه
deice
بدون یخ کردن
blankly
بدون مقصودیامعنی
acarpous
بدون میوه
discontinuously
بدون اتصال
undue
بدون مداخله
flavorless
بدون مزه
failure free
بدون خرابی
exclusive of
بدون در نظرگرفتن
toothless
بدون دندانه
continuously
بدون توقف
unresponsive
بدون احتیاط
confidently
بدون شبهه
unfurnished
بدون اثاثیه
vainly
بدون نتیجه
degas
بدون گازکردن
dealated
بدون بال
acold
بدون احساسات
awless
بدون بیم
avirulent
بدون شدت
acranial
بدون کاسهء سر
air dry
بدون رطوبت
ametabolic
بدون دگردیسی
ametabolous
بدون دگردیسی
asymptomatic
بدون علامت
acid free
بدون اسید
achromic
بدون ترخیم
achromatic
بدون ترخیم
cordless
بدون سیم
by rote
بدون فکر
unalloyed
بدون الیاژ
adrift
بدون هدف
unselfish
بدون خودخواهی
bloodlessly
بدون خونریزی
bareheaded
بدون کلاه
achlamydeous
بدون پوشش
anechoic
بدون انعکاس
free from slip
بدون لغزش
unattended
بدون متصدی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com