English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
kissing button برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
Other Matches
crossbow man کمانگیر با کمان صلیبی
full draw کشیدن زه کمان بطور کامل
offsets برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
absorb درکشیدن
absorbs درکشیدن
inbreathe درکشیدن
rational number عددی که به عنوان تقسیم دو عدد کامل نوشته میشود
production missile موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
to pigon anyone of a thing چیزی رابافریب از کسی درکشیدن
data integrety ثبات و کامل بودن دادهای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری میشود بی نقصی داده ها
target bow کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
papillary مانند برامدگی دارای برامدگی
archers کمانگیر
archer کمانگیر
bowman کمانگیر
boarded وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
archer's paralysis گرفتگی عضله کمانگیر
bracer محافظ بازوی کمانگیر
horseback archer کمانگیر سوار بر اسب
finger tip چرم انگشتانه مانند کمانگیر
finger stall چرم انگشتانه مانند کمانگیر
stand طرز یا محل ایستادن کمانگیر
circuit وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
armguard قطعه چرمی محافظ دست کمانگیر
bows کمان کمان هدفگیری
bow کمان کمان هدفگیری
bowing کمان کمان هدفگیری
bowed کمان کمان هدفگیری
tangent مماس
tangents مماس
tangents خط مماس جیب
endless screw پیچ مماس
awash مماس با سطح اب
contact lens عدسی مماس
contact lenses عدسی مماس
tangent خط مماس جیب
tangency حالت مماس
asymptote مماس ازلی
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
gaps مسافت بین نوک هدف وصفحه نشانه از نظر کمانگیر
gap مسافت بین نوک هدف وصفحه نشانه از نظر کمانگیر
full mobilization تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
surface of impact سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
serpentine حرکت در ساختن دو شکل مانند 8 لاتین مماس با هم
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
completed case جعبه کامل خشاب کامل
full annealing بازپخت کامل تاباندن کامل
full scale باندازه کامل بمقیاس کامل
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countered چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countering چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
group طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
blind side سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
dapping نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
rainbow border حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
vortex line خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
imago حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough بطور کامل کامل
cusp برامدگی
ganglion برامدگی
mounds برامدگی
gibbous برامدگی
mound برامدگی
ridges برامدگی
ridge برامدگی
granulation برامدگی
knurr برامدگی
extuberance برامدگی
bluging برامدگی
ledge برامدگی
knop برامدگی
knurl برامدگی
knosp برامدگی
bulging برامدگی
bulges برامدگی
bulged برامدگی
nub or nubble برامدگی
overhang برامدگی
overhangs برامدگی
tuberosity برامدگی
domes برامدگی
whaleback برامدگی
neuroma برامدگی پی
bulge برامدگی
turgescence برامدگی
knur برامدگی
ledges برامدگی
dome برامدگی
nurl برامدگی
burrs برامدگی
bump برامدگی
entasis برامدگی
nub برامدگی
nibs برامدگی
convexity برامدگی
knob برامدگی
knobs برامدگی
heave برامدگی
heaved برامدگی
nib برامدگی
burr برامدگی
antinode برامدگی
burring برامدگی
bumpier پر از برامدگی
bumpiest پر از برامدگی
bumpy پر از برامدگی
burred برامدگی
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
forms ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
dummy متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
soft دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softest دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
bowed کمان
bow کمان
sagittarius کمان
bowing کمان
sagittarii کمان
bows کمان
spot کمان
bowstring زه کمان
arcs کمان
fiddle bow کمان
fiddlestick کمان
arc کمان
arches کمان
arches : کمان
arch- کمان
arch کمان
arch- : کمان
arch : کمان
spots کمان
knuckle bone برامدگی بندانگشت
eminence برامدگی بزرگی
sills برامدگی دریایی
protuberance برامدگی قلنبگی
promontory پرتگاه برامدگی
splint برامدگی کوچک
jag برامدگی تیز
nodules برامدگی کوچک
verrucas گندمه برامدگی
knarred دارای برامدگی
knar برامدگی درچوب
tumors تومور برامدگی
protuberances برامدگی قلنبگی
lump غلنبه برامدگی
bossed برامدگی تزیینی
boss برامدگی تزیینی
nodules برامدگی عقده
bosses برامدگی تزیینی
nodule برامدگی عقده
bossing برامدگی تزیینی
nodule برامدگی کوچک
sill برامدگی دریایی
verruca گندمه برامدگی
lumps غلنبه برامدگی
lumped غلنبه برامدگی
humping برامدگی گرد
hyperostosis برامدگی استخوان
tumour تومور برامدگی
turgor برامدگی [تورم]
bunchout برامدگی یافتن
bumpiness دارای برامدگی
bulging test ازمایش برامدگی
bulginess برامدگی شکم
exostosis برامدگی استخوان
protuberancy برامدگی قلنبگی
knobby دارای برامدگی
bowing of bed برامدگی کف نهر
phyma برامدگی پوست
phantom tumour برامدگی موقتی
boll برامدگی مانند
thenar برامدگی کف دست
papillose دارای برامدگی
caput نوک برامدگی
eminency برامدگی بزرگی
circular projection برامدگی گرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com