Dictiornary-Farsi | بردار وقفه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
interrupt vector	بردار وقفه


Other Matches

polygraphs	رونوشت بردار نسخه بردار
polygraph	رونوشت بردار نسخه بردار
interrupts	خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting	خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt	خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
transparent	مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently	مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
arrows	بردار
resultant	بردار
equivocatory	اب بردار
arrow	بردار
vector	بردار
dope vector	بردار
vectors	بردار
ascribing	رونویس بردار
vectorial	حامل بردار
ascribes	رونویس بردار
ascribed	رونویس بردار
voltage vector	بردار ولتاژ
weight lifter	وزنه بردار
lifter	وزنه بردار
light vector	بردار نور
liner velocity	بردار سرعت
magnetic vector	بردار مغناطیسی
burgers vector	بردار برگرز
ascribe	رونویس بردار
mouldable	قالب بردار
normal vector	بردار عمود
lift vector	بردار برا
normal vector	بردار قائم
ratable	نرخ بردار
rateable	نرخ بردار
curls	حلقه بردار
vector	حامل بردار
stainable	زنگ بردار
state vector	بردار حالت
vectors	حامل بردار
curled	حلقه بردار
curl	حلقه بردار
radius vector	بردار شعاعی
poynting's vector	بردار پوینتینگ
state vector	بردار وضعیت
numerale	شماره بردار
participable	شرکت بردار
patchable	وصله بردار
polar vector	بردار قطبی
treatable	تعلیم بردار
treader	گام بردار
topographer	نقشه بردار
tollable	باج بردار
state vector	بردار حلات
force	بردار نیرو
taxable	مالیات بردار
velocities	بردار سرعت
velocity	بردار سرعت
forcing	بردار نیرو
cross bearer	صلیب بردار
surveyors	نقشه بردار
sampler	نمونه بردار
samplers	نمونه بردار
axial vector	بردار محوری
benefic	بهره بردار
circulation of a vector	چرخه بردار
fraudulent	کلاه بردار
active	تنزل بردار
subordination	فرمان بردار
suborder	فرمان بردار
submission	فرمان بردار
postponement	فرمان بردار
hypotaxis	فرمان بردار
bilable	ضمانت بردار
code vector	بردار رمز
component	مولفه بردار
components	مولفه بردار
surveyor	نقشه بردار
land surveyor	نقشه بردار
swindler	کلاه بردار
swindlers	کلاه بردار
photographer	عکس بردار
photographers	عکس بردار
exponible	توضیح بردار
field vector	بردار میدان
dutiable	گمرک بردار
finable	جریمه بردار
flux of a vector	شاره بردار
forfoitable	جریمه بردار
harvestman	خرمن بردار
wave vector	بردار موج
forces	بردار نیرو
subsumption	فرمان بردار
discountable	تخفیف بردار
customable	گمرک بردار
crucifer	صلیب بردار
disciplinable	نظم بردار
damageable	غرامت بردار
hoid up	وقفه
interruptions	وقفه
interrupts	وقفه
chasm	وقفه
interrupt	وقفه
interruption	وقفه
dead lock	وقفه
down time	وقفه
interrupting	وقفه
discontinuance	وقفه
hold back	وقفه
at a stretch	بی وقفه
abeyance or adeyancy	وقفه
abeyance	وقفه
desuetude	وقفه
chasms	وقفه
station	وقفه
stations	وقفه
break	وقفه
breaks	وقفه
jib	وقفه
jibbed	وقفه
jibbing	وقفه
jibs	وقفه
blocks	وقفه
stationed	وقفه
arrest	وقفه
arrested	وقفه
arrests	وقفه
stick	وقفه
deadlock	وقفه
standstill	وقفه
unabated <adj.>	بی وقفه
blocking	وقفه
block	وقفه
blocked	وقفه
uninterrupted	بی وقفه
ceased	وقفه
stound	وقفه
suspensions	وقفه
suspension	وقفه
gaps	وقفه
ceasing	وقفه
gap	وقفه
pausing	وقفه
pauses	وقفه
paused	وقفه
hiatus	وقفه
ceases	وقفه
standstil	وقفه
cease	وقفه
interval	وقفه
paralysis	وقفه
pause	وقفه
magnetic vector potential	پتانسیل بردار مغناطیسی
vector graphics display	بردار نمایش گرافیکی
Come off it !Get along-with you.	بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
basis vector	بردار پایه [ریاضی]
rodman	کمک نقشه بردار
velocity	بردار سرعت [فیزیک]
cracky	ترک بردار زودشکن
X coordinate	مختصات بردار افقی
core barrel	لوله نمونه بردار
core drill	مته نمونه بردار
vector data aggregate	بردار اطلاعات مجتمع
Pick, what you like [want] !	هر کدام را می خواهی بردار!
magnetic field vector	بردار میدان مغناطیسی
freestone	سنگ تراش بردار
vector psychology	روانشناسی بردار نگر
x axis	بردار افقی گراف
y axis	بردار عمودی گراف
Y coordinate	مختصات بردار عمودی
Leave her alone. Stop bothering her.	دست از سر دخترک بردار
Euclidean vector	بردار اقلیدسی [ریاضی]
magnetization vector	بردار مغناطیس کنندگی
position	بردار مکان [ریاضی]
location vector	بردار مکان [ریاضی]
radius vector	بردار مکان [ریاضی]
dope vector	بردار خصیصه نما
position vector	بردار مکان [ریاضی]
It cannot be trifled with . It is no joking matter.	شوخی بردار نیست
docile	تعلیم بردار مطیع
beneficiary	بهره بردار ذیحق
he was proof against harm	اسیب بردار نبود
beneficiaries	بهره بردار ذیحق
make-weights	سر وزن رسیدن وزنه بردار
crooks	ادم قلابی کلاه بردار
Why dont you come off it!	چرا دست بردار نیستی !
make-weight	سر وزن رسیدن وزنه بردار
indefensibly	چنانکه دفاع بردار نباشد
Take it as a souvenir!	این را به عنوان سوغاتی بردار!
z axis	بردار عمق در گراف سه بعدی
None of your tricks.	دست ازحقه بازی بردار
make weight	سر وزن رسیدن وزنه بردار
crooking	ادم قلابی کلاه بردار
field book	دفترچه یادداشت نقشه بردار
crook	ادم قلابی کلاه بردار
massed learning	یادگیری بی وقفه
full stops	وقفه کامل
interrupt driven	وقفه گرا
run on	بدون وقفه
time out	وقفه فاصله
system interrupt	وقفه سیستم
massed practice	تمرین بی وقفه
unceasing	بدون وقفه