English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
army ready material program برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
Other Matches
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
combat readiness امادگی رزمی
readiness امادگی رزمی
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
combat ready دارای امادگی رزمی
condition of readiness وضعیت امادگی رزمی
readiness category نوع امادگی رزمی
readiness category درجه امادگی رزمی
materiel readiness امادگی رزمی وسایل
level of readiness سطح امادگی رزمی
flyable dud بدون امادگی رزمی
war footing حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
unit categories انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
army material program برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
ActiveX که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
air target material program برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
dead دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
prototype اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototypes اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
civilian supply امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
duty with troops در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat developer وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combat power نیروی رزمی استعداد رزمی
combatcommand فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat orders دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
coordinated procurement عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
balanced mobilization بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
api مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
craft reimbursable supply اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
combat air patrol هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
jobs دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
procurement rate نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
advances بهبود ها
proceedings بهبود ها
progression بهبود
progress بهبود
recoveries بهبود
remission بهبود
mending بهبود
recovery upturn بهبود
advance بهبود
improvement بهبود
revival بهبود
revivals بهبود
recovery بهبود
improvement بهبود
improvements بهبود
formed امادگی
forms امادگی
disposition امادگی
qualification امادگی
susceptibility امادگی
kelter or kilter امادگی
form امادگی
proneness امادگی
tautness امادگی
readiness امادگی
penchant امادگی
kelter امادگی
covers امادگی
cover امادگی
preparations امادگی
coverings امادگی
conditioning امادگی
predispostion امادگی
preparedness امادگی
preparation امادگی
betterment اصلاح بهبود
improvability بهبود پذیری
restore to health بهبود دادن
to restorative to health بهبود دادن
improvable بهبود پذیر
modifying بهبود دادن
modify بهبود دادن
improvements بهبود دادن
upgraded بهبود امکانات
up and about <idiom> بهبود یافتن
upgrades بهبود امکانات
modifies بهبود دادن
upgrading بهبود امکانات
pull through <idiom> بهبود یافتن
upgrade بهبود امکانات
recovery time زمان بهبود
meliorist بهبود گرای
meliorism بهبود طلبی
tempering quality قابلیت بهبود
temper حالت بهبود
to look oneself again بهبود یافتن
meliorate بهبود یافتن
pick up health بهبود یافتن
tempers حالت بهبود
look oneself again بهبود یافتن
quick recovery بهبود سریع
ameliorative بهبود یابنده
It'll be OK. <idiom> بهبود میابد!
tempered حالت بهبود
improvement بهبود دادن
ameliorator بهبود دهنده
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
third degree of readiness امادگی درجه سه
reconditioning تجدید امادگی
liability to disease تعهد امادگی
peripheral دوره امادگی
vigilance امادگی چالاکی
law of readiness قانون امادگی
physical fitness امادگی جسمانی
indisposition عدم امادگی
training camp اردوی امادگی
state of alert وضعیت امادگی
work out تمرین امادگی
reading readiness امادگی خواندن
half way houses خانههای امادگی
condition of readiness شرایط امادگی
peak up در اوج امادگی
medical fitness امادگی پزشکی
hot امادگی کامل
hottest امادگی کامل
operational readiness امادگی عملیاتی
erg 2- امادگی ذاتی
preparatory schools اموزشگاه امادگی
hotter امادگی کامل
indisposedness عدم امادگی
unreadiness عدم امادگی
preparatory interval دوره امادگی
indispositions عدم امادگی
second degree of readiness امادگی درجه دو
preparatory school اموزشگاه امادگی
insusceptibility عدم امادگی
availability زمان امادگی
recoverable error خطای قابل بهبود
welfare state دولت بهبود بخش
spontaneous recovery بهبود خود به خودی
recuperation بهبود جبران خسارت
spontaneous remission بهبود خود به خودی
recovers بهبود یافتن بازیابی
improvised بهبود سازی شده
recovering بهبود یافتن بازیابی
recover بهبود یافتن بازیابی
school readiness امادگی ورود به مدرسه
preparation امادگی اماده سازی
physical fitness امادگی عمومی جسمانی
lurch امادگی شکست فاحش
lurched امادگی شکست فاحش
lurches امادگی شکست فاحش
distensibility امادگی برای بادکردن
lurching امادگی شکست فاحش
operational performance category طبقه امادگی عملیاتی
preparations امادگی اماده سازی
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
readiness اماده باش امادگی
accessibility امادگی برای پذیرایی
data terminal ready امادگی ترمینال داده
data set ready امادگی مجموعه داده ها
habilitation لباس پوشاندن امادگی
fourth degree of readiness امادگی درجه چهار
ingenuity امادگی برای اختراع
operational performance category امادگی عملیاتی از طبقه
peripheral course دوره امادگی نظامی
digital darkroom برنامهای برای بهبود تصویر
vulnerary بهبود دهنده داروی زخم
To recover. To get well. خوب شدن ( بهبود یا فتن )
uprating بهبود میزان کارائی [مهندسی]
teachability امادگی جهت یاد گرفتن
haemophillia امادگی بخون رفتن زیاد
fluctuability امادگی برای بالاوپایین رفتن
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
sight read بدون امادگی قبلی اجراکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com