Total search result: 201 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
negative tax plan |
برنامه مالیات منفی |
|
|
Other Matches |
|
negative income tax |
مالیات بر درامد منفی |
negative tax plan |
طرح مالیات منفی |
api |
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود |
ability to pay principle of taxation |
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود |
incidence of taxation |
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد |
advalorem tax |
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا |
remission of taxes |
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات |
excise |
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم |
excise tax |
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم |
assessments |
ممیزی مالیات وضع مالیات |
assessment |
ممیزی مالیات وضع مالیات |
automatic programming |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
tax evasion |
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات |
source |
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس |
object oriented |
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود |
new |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
newest |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
newer |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
new- |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
nonneutralities of income taxation |
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد |
landing schedule |
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود |
swap |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
job |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
swapped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
jobs |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
swaps |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swops |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swopping |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swopped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
dynamic data exchange |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند |
taxation |
مالیات بندی مالیات |
levied |
مالیات بندی مالیات |
levies |
مالیات بندی مالیات |
levies |
اخذ مالیات مالیات |
levied |
اخذ مالیات مالیات |
levy |
مالیات بندی مالیات |
levy |
اخذ مالیات مالیات |
levying |
مالیات بندی مالیات |
levying |
اخذ مالیات مالیات |
modular |
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
Send To command |
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد |
preemptive multitasking |
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت |
regressive income tax |
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
assembly |
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند |
applet |
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3- |
producers burden of tax |
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات |
double negatives |
دو منفی |
minus sign |
منفی |
negation |
منفی |
double negative |
دو منفی |
negatives |
منفی |
null |
منفی |
negatory |
منفی |
positive/negative junction |
منفی |
minus signs |
منفی |
negative |
منفی |
parameters |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |
iterate |
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود |
compiler |
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند |
scheduled wave |
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه |
executive |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
sequential |
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند |
executives |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
goto |
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد |
business |
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند. |
businesses |
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند. |
supervisory |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند |
iterative routine |
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود |
source computer |
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود |
parameter |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |
synthetic address |
زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است |
calling |
مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه |
developments |
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش |
diagnostics |
تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد |
development |
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش |
subprogram |
1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود |
stops |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
stopped |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
stop |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
stopping |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
source language |
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه |
pl/m |
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود |
dropped |
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود |
conditional |
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی |
c |
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته |
function |
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند |
compiling |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
dropping |
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود |
toolkit |
مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند |
drops |
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود |
optimum schedule |
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند |
chapters |
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد |
drop |
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود |
main line program |
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند |
chapter |
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد |
coding |
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد |
dynamic link library |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
drags |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
compiled |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
drag |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
debugger |
نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند |
dragged |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
functions |
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند |
statement |
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند |
concurrent |
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت |
functioned |
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند |
statements |
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند |
compile |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
object oriented |
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود |
compiles |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
did not |
ماضی منفی do |
nope |
جواب منفی |
deceleration |
شتاب منفی |
degeneration |
واخوراند منفی |
not |
حرف منفی |
grey propaganda |
تبلیغات منفی |
non-violence |
مبارزهی منفی |
false negative |
منفی کاذب |
non placet |
رای منفی |
nonnegative |
غیر منفی |
negation |
منفی کردن |
negatively |
بطور منفی |
dissaving |
پس انداز منفی |
ground |
سیم منفی |
ground |
قطب منفی |
ground |
اتصال منفی |
cathode |
قطب منفی |
minus |
کم شد با علامت منفی |
nay |
رای منفی |
cathodes |
قطب منفی |
retardation |
شتاب منفی |
negative feedback |
فیدبک منفی |
negative electricity |
برق منفی |
negative film |
فیلم منفی |
negative g |
گرانش منفی |
negative glow |
روشنی منفی |
negative induction |
القای منفی |
negative ion |
یون منفی |
negative modulation |
پخش منفی |
negative modulation |
تحمیل منفی |
negative |
منفی کردن |
negative plate |
صفحه منفی |
negatives |
منفی کردن |
negative pole |
قطب منفی |
negative potential |
پتانسیل منفی |
negative feedback |
واخوراند منفی |
negative element |
سازه منفی |
negative electrode |
الکترد منفی |
passives |
مبارزه منفی |
passive |
مبارزه منفی |
negative acceleration |
شتاب منفی |
negative balance |
مانده منفی |
adverse balance |
موازنه منفی |
adverse balance |
مانده منفی |
minus clearance |
تولرانس منفی |
negative brush |
زغال منفی |
negative charge |
بار منفی |
negative conductor |
سیم منفی |
negative lead |
سیم منفی |
negative wire |
سیم منفی |
negative correlation |
همبستگی منفی |
negative electricity |
الکتریسیته منفی |
no |
منفی مخالف |
negating |
منفی کردن |
negates |
منفی کردن |
negated |
منفی کردن |
negatively skewed |
چوله منفی |
negative saving |
پس انداز منفی |
negative side |
بخش منفی |
negative signe |
علامت منفی |
negative skewness |
چولگی منفی |
bonding |
اتصال منفی |
negative transmission |
پخش منفی |
negative slope |
شیب منفی |
negative stability |
پایداری منفی |
negative transfer |
انتقال منفی |
negative terminal |
پایانه منفی |
negative reward |
پاداش منفی |
negativeness |
منفی بودن |
negativism |
منفی گرایی |
negate |
منفی کردن |
negative relation |
رابطه منفی |
negativist |
منفی باف |
negativist |
منفی گوی |
negativism |
منفی کاری |
negative practice |
تمرین منفی |
negativism |
منفی بافی |
negative reinforcement |
تقویت منفی |
negative logic |
منطق منفی |
transfers |
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد |
segment |
بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست |
helps |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
macro |
زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد |
identification |
بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند |
segments |
بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست |
help |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
helped |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
hook |
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند |
hooks |
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند |