Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
English
Persian
stripping
برهنه سازی
denudation
برهنه سازی
divestiture
برهنه سازی
Search result with all words
indecent exposure
نمودار سازی تن برهنه درپیش مردم
Other Matches
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
sky clad
برهنه
baldly
برهنه
discalceated
برهنه
evite
زن برهنه
untented
برهنه
discalceate
برهنه
starkers
برهنه
baldest
برهنه
balder
برهنه
bald
برهنه
nudes
برهنه
nude
برهنه
denudate
برهنه
stripped
برهنه
oats
جو برهنه
naked
برهنه
barehanded
<adj.>
با دست برهنه
peeled
زائر برهنه
barebaked
سواراسب برهنه
bareback
سواراسب برهنه
disrobe
برهنه کردن
undressed
لخت برهنه
achene
تخم برهنه
disrobing
برهنه کردن
to bare
برهنه کردن
lay bare
برهنه کردن
adamite
ادم برهنه
denude
برهنه کردن
denuded
برهنه کردن
denudes
برهنه کردن
denuding
برهنه کردن
disrobed
برهنه کردن
disrobes
برهنه کردن
to lay bare
برهنه کردن
gymnogynous
برهنه تخمدان
gymnopterous
برهنه بال
gymnostomous
برهنه دهان
gymnospore
هاگ برهنه
nakedly
برهنه وار
gymnosophist
فیلسوف برهنه
stark naked
بکلی برهنه
gymnocarpous
برهنه میوه
strip
برهنه کردن
uncover
برهنه کردن
uncovering
برهنه کردن
uncovers
برهنه کردن
widowed of fruits
برهنه از میوه
stripteaser
رقاصه برهنه
bares
برهنه کردن اشکارکردن
barest
برهنه کردن اشکارکردن
magascopic
نمودار بچشم برهنه
bald animal or tree
درخت یا حیوان برهنه
aphyllous
بی شاخ و برگ برهنه
barer
برهنه کردن اشکارکردن
baring
برهنه کردن اشکارکردن
peeled
برهنه نخ نما شده
bare
برهنه کردن اشکارکردن
bared
برهنه کردن اشکارکردن
Cupid
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
gymnosophy
اصول وطرز زندگی فیلسوفان ومرتاضهای برهنه هندی
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
gymnopaedic
درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
poeeping tom
ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
uncovers
اشکار کردن برهنه کردن
uncover
اشکار کردن برهنه کردن
uncovering
اشکار کردن برهنه کردن
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
individualizing
تک سازی
individualizes
تک سازی
individualized
تک سازی
deflexion
خم سازی
retortion
کج سازی
pavements
کف سازی
bridge building
پل سازی
local anasthesia
سر سازی
padding
له سازی
flection
خم سازی
idolization
بت سازی
truncation
بی سر سازی
retortion
خم سازی
individualize
تک سازی
bridgework
پل سازی
stylization
مد سازی
flooring
کف سازی
individuation
تک سازی
individualization
تک سازی
compaction
تو پر سازی
individualising
تک سازی
individualises
تک سازی
individualised
تک سازی
repk lection
پر سازی
pavement
کف سازی
individuation
جدا سازی
nest building
لانه سازی
mythopoetic
اساطیر سازی
neutralization
خنثی سازی
inculcation
جایگیر سازی
neutralization
بی اثر سازی
forgery
سند سازی
inebriation
مست سازی
forgeries
صورت سازی
seduction
گمراه سازی
individualization
فرد سازی
individualization
منفرد سازی
inflexion
خم سازی خمیدگی
forgery
صورت سازی
inceration
موم سازی
incavation
پوک سازی
substructure
زیر سازی
fitting
جفت سازی
grillwork
سبد سازی
formulation
قاعده سازی
gunsmithery
تفنگ سازی
mutilation
معیوب سازی
curtailment
کوتاه سازی
obscuration
تیره سازی
obliteration
پاک سازی
mortar mixing
ملات سازی
bookbinding
کتاب سازی
beautification
زیبا سازی
brewing
ابجو سازی
equating
هم ارز سازی
reclamation
اباد سازی
optimality
بهینه سازی
bedding
ثابت سازی
bedding
محکم سازی
bedding
کف سازی بسترسازی
oblieration
پاک سازی
nonlinear optimization
بهینه سازی
histogenesis
بافت سازی
horology
ساعت سازی
hymnography
سرود سازی
networking
شبکه سازی
ichnography
زمینه سازی
forgeries
سند سازی
image formation
تصویر سازی
immortalization
جاوید سازی
strangling
خفه سازی
nidificate
لانه سازی
heterodyne reception
زنه سازی
withdrawal
رها سازی
nidification
اشیانه سازی
solution
چاره سازی
solutions
چاره سازی
refreshments
تازه سازی
refreshment
تازه سازی
haematogenesis
خون سازی
harmonization
هم اهنگ سازی
impregnation
ابستن سازی
insulating
عایق سازی
oscillation
نوسان سازی
smoothing
صاف سازی
arching
طاق سازی
latticing
شبکه سازی
modeller
قالب سازی
miseenscene
صحنه سازی
rejuvenation
جوان سازی
simulations
همانند سازی
simulation
همانند سازی
simulations
شبیه سازی
simulations
فاهر سازی
depletion
تهی سازی
magnifcation
بزرگ سازی
mealing
نرم سازی
maximization
بیشینه سازی
materialization
مادی سازی
malting
مالت سازی
resolving
برطرف سازی
oscillations
نوسان سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com