English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 244 (44 milliseconds)
English Persian
to fold up به بالا کج کردن [مهندسی]
to hinge up به بالا کج کردن [مهندسی]
to tilt up به بالا کج کردن [مهندسی]
to turn up [collar] به بالا کج کردن [مهندسی]
Search result with all words
backbone مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
backbones مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
list 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
buck بالا پریدن وقوز کردن
bucks بالا پریدن وقوز کردن
compile برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiled برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
lift بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
overestimate غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimated غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimates غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimating غلو کردن دست بالا گرفتن
inflate پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflating پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
fluctuate نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuated نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuates نوسان کردن بالا وپایین رفتن
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
souffle پف کردن یا بالا امدن غذا
souffles پف کردن یا بالا امدن غذا
soufflTs پف کردن یا بالا امدن غذا
antilift device ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
elate بالا بردن محفوظ کردن
seesaw بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
setl زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
upthrust بطرف بالا پرتاب کردن
uptilt بطرف بالا کج کردن
high ball شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
to sit up and beg التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to reject something with a shrug [of the shoulders] با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
Other Matches
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
at a great age در سن بالا یی
aweigh بالا
gallery لژ بالا
in old age [in great age] در سن بالا
galleries لژ بالا
over بالا
top بالا
ascendancy بالا
up there ان بالا
upper بالا
up stairs بالا
over- بالا
balconies لژ بالا
headwater بالا اب
up رو به بالا
atop بالا
up بالا
ascendency بالا
overtones بالا تن
uppermost از بالا
overhead بالا
overhead سر بالا
upped بالا
highs بالا
aloft بالا
highest بالا
high بالا
upping رو به بالا
upping بالا
upped رو به بالا
overtone بالا تن
on high در بالا
upside بالا
upper limit حد بالا
balcony لژ بالا
above در بالا
superincumbent از بالا
lever bridge پل بالا رو
outreach بالا
radio frequency فرکانس بالا
top-down از بالا به پایین
upper classes طبقه بالا
raises بالا کشیدن
upper class طبقه بالا
radius زند بالا
raise بالا بردن
raises بالا بردن
raise بالا کشیدن
up بالا بردن
high precison دقت بالا
top down از بالا به پایین
rallies بالا بردن قی مت
lifted بالا دادن
lifted جر ثقیل بالا بر
upping بالا بردن
soar بالا رفتن
rallied بالا بردن قی مت
head piece قسمت بالا
lift بالا بردن
upward بطرف بالا
the above figures ارقام بالا
lift بالا دادن
upped بالا بردن
high resolution وضوح بالا
soared بالا رفتن
puke بالا اوردن
high order رتبه بالا
bottom up از پایین به بالا
surmountable بالا قرارگرفتنی
highlights نور بالا
highlighted نور بالا
highlight نور بالا
hoists بالا کشیدن
they were filfty at the outsid دست بالا
talll بلند بالا
oversize سایز بالا
high frequency alternator ژنراتورفرکانس بالا
superstructure ساختار بالا
superstructures ساختار بالا
upheaval بالا امدن
at the utmost دست بالا
lift جر ثقیل بالا بر
puked بالا اوردن
high-class از طبقات بالا
climb بالا کشیدن
climbed بالا کشیدن
climbing بالا کشیدن
pukes بالا اوردن
puking بالا اوردن
warp beam نورد بالا
climbs بالا کشیدن
soars بالا رفتن
high impedance امپدانس بالا
spec مشخصات بالا
high grown بلند بالا
scandent بالا رونده
ascendance بالا رفتن
it comes from above از بالا می آید
to bring up بالا اوردن
intumesce بالا امدن
Mt بالا رفتن
face up feed خورد رو به بالا
lifts بالا بردن
abovestairs طبقه بالا
raising بالا اوردن
Mts بالا رفتن
high burst ترکش بالا
spoke bone زند بالا
lifts بالا دادن
jack up بالا بردن
high frequency فرکانس بالا
ascendent بالا رونده
ascensive بالا رونده
boosters بالا برنده
to fetch up بالا اوردن
booster بالا برنده
high efficiency راندمان بالا
ascending بالا رونده
on stilts بالا ایستاده بل
to cast the g. بالا اوردن
high contrast تغایر بالا
high frequency بسامد بالا
plan view نمای بالا
pushup بالا فشردنی
up <adv.> به بالا [آمدن]
to puff out بالا امدن
to puff up بالا امدن
high voltage ولتاژ بالا
lifting بالا دادن
the upper storey اشکوب بالا
rally بالا بردن قی مت
lifting جر ثقیل بالا بر
lifted بالا بردن
high temperature دمای بالا
heave in بالا کشیدن
heave away بالا بکشید
long precision با دقت بالا
mountant بالا رونده
aspire بالا رفتن
upwards <adv.> به بالا [رفتن]
lifts جر ثقیل بالا بر
aspiring بالا رفتن
plan view دید از بالا
lifting بالا بردن
joo chin pyon soon koot کف دست بالا
heave بالا کشیدن
high wing بال بالا
aspires بالا رفتن
heaved بالا کشیدن
uplifts بالا بردن
uplift بالا بردن
aspired بالا رفتن
raise of loom بالا بردن
hoists بالا بردن
to turn up [collar] به بالا تا زدن
promoted بالا بردن
promotes بالا بردن
top carriage قنداق بالا
top cast ریختن از بالا
top pour ریختن از بالا
shoot-outs بالا جستن
shoot-out بالا جستن
jacks بالا بردن
upwards بطرف بالا
toss بالا انداختن
upward rotation چرخش رو به بالا
upward motion حرکت رو به بالا
uptake بالا برنده
res noitaloseR بالا
elevate بالا بردن
to fold up به بالا پیچیدن
to hinge up به بالا پیچیدن
to tilt up به بالا پیچیدن
to turn up [collar] به بالا پیچیدن
embezzle بالا کشیدن
tossed بالا انداختن
upward flow جریان رو به بالا
embezzled بالا کشیدن
up and down بالا و پایین
embezzles بالا کشیدن
shoot forth بالا جستن
wrappers بالا پوش
tweaks بالا بردن
tweaking بالا بردن
tweaked بالا بردن
tweak بالا بردن
embezzling بالا کشیدن
uplifter بالا برنده
upper bound کران بالا
upper beam تیر بالا
unfield میدان بالا
promote بالا بردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com