Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
to draw up a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
to write out a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
to write up a report
به تفصیل نوشتن گزارشی
Other Matches
write up
به تفصیل نوشتن
write out
به تفصیل نوشتن
write-ups
به تفصیل نوشتن
write-up
به تفصیل نوشتن
reportorial
گزارشی
a true and accurate report
گزارشی درست و دقیق
demand report
گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
action oriented management report
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
diffusiveness
تفصیل
detail
تفصیل
lengthiness
تفصیل
circumstantially
به تفصیل
detailing
تفصیل
diffuseness
تفصیل
the ins and outs
تفصیل
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
auxesis
تفصیل بسط
circumstance
تفصیل رویداد
expatiation
شرح پر تفصیل
gloss
تفصیل توضیح
reporting by axception
گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
expatiated
به تفصیل شرح دادن
expatiate
به تفصیل شرح دادن
expatiates
به تفصیل شرح دادن
expatiating
به تفصیل شرح دادن
expounded
به تفصیل شرح دادن
expounding
به تفصیل شرح دادن
expounds
به تفصیل شرح دادن
expound
به تفصیل شرح دادن
expand
پهن کردن به تفصیل شرح دادن
expanding
پهن کردن به تفصیل شرح دادن
expands
پهن کردن به تفصیل شرح دادن
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
shop drawing
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
to drive a pen or quill
نوشتن
superscrible
نوشتن
pens
نوشتن
set down
نوشتن
inscribing
نوشتن
inscribes
نوشتن
penning
نوشتن
pt down
نوشتن
penned
نوشتن
pen
نوشتن
write head
هد نوشتن
to set down
نوشتن
to reduce to writing
نوشتن
to put down
نوشتن
inscribe
نوشتن
inscribed
نوشتن
write
نوشتن
scrawled
بد نوشتن
scrawling
بد نوشتن
scrawls
بد نوشتن
scribbles
بد نوشتن
scribbling
بد نوشتن
scribble
بد نوشتن
scribbled
بد نوشتن
writes
نوشتن
scrawl
بد نوشتن
indite
نوشتن
put down
<idiom>
نوشتن
autograph
دستخط نوشتن
elegize
قصیده نوشتن
itemising
به اقلام نوشتن
itemises
به اقلام نوشتن
r/w
خواندن- نوشتن
engross
درشت نوشتن
itemised
به اقلام نوشتن
editorializing
سرمقاله نوشتن
precis
خلاصه نوشتن
poeticize
شعر نوشتن
editorialize
سرمقاله نوشتن
autographed
دستخط نوشتن
hyphenate
با خط پیوند نوشتن
itemized
به اقلام نوشتن
itemizes
به اقلام نوشتن
double space
یک خط درمیان نوشتن
editorializes
سرمقاله نوشتن
read/write
خواندن- نوشتن
tablet
بر لوح نوشتن
editorialized
سرمقاله نوشتن
itemize
به اقلام نوشتن
tablets
بر لوح نوشتن
read/write head
هدخواندن- نوشتن
poetize
شعر نوشتن
write-offs
زود نوشتن
editorialises
سرمقاله نوشتن
write-off
زود نوشتن
write off
زود نوشتن
overwrite
جای نوشتن
overwrite
زیاد نوشتن
editorialised
سرمقاله نوشتن
overwrite
دومرتبه نوشتن
over write
جای نوشتن
miswrite
اشتباه نوشتن
itemizing
به اقلام نوشتن
editorialising
سرمقاله نوشتن
demythologize
تفسیر نوشتن
handwrite
بادست نوشتن
i am weary of writing
از نوشتن خسته
pens
خامه نوشتن
prose
نثر نوشتن
commentating
تقریظ نوشتن
commentates
تقریظ نوشتن
commentated
تقریظ نوشتن
commentate
تقریظ نوشتن
penmanship
طرز نوشتن
inscroll
در طومار نوشتن
pen
خامه نوشتن
penned
خامه نوشتن
penning
خامه نوشتن
impanel
در صورت نوشتن
graphomania
شهوت نوشتن
write head
نوک نوشتن
annotating
حاشیه نوشتن
annotates
تفسیر نوشتن
annotates
یادداشت نوشتن
annotates
حاشیه نوشتن
programs
برنامه نوشتن
annotated
تفسیر نوشتن
program
برنامه نوشتن
autographing
دستخط نوشتن
annotating
یادداشت نوشتن
to dip ones pen in gall
سخت نوشتن
scribble
باشتاب نوشتن
scrolls
کتیبه نوشتن
table
در فهرست نوشتن
tabled
در فهرست نوشتن
tables
در فهرست نوشتن
tabling
در فهرست نوشتن
annotating
تفسیر نوشتن
list
در فهرست نوشتن
note
نت موسیقی نوشتن
notes
نت موسیقی نوشتن
preambles
مقدمه نوشتن
preface
دیباچه نوشتن
prefaced
دیباچه نوشتن
prefaces
دیباچه نوشتن
prefacing
دیباچه نوشتن
annotate
یادداشت نوشتن
annotate
حاشیه نوشتن
invoicing
فاکتور نوشتن
invoices
فاکتور نوشتن
preamble
مقدمه نوشتن
enlists
درفهرست نوشتن
noting
نت موسیقی نوشتن
annotated
یادداشت نوشتن
annotated
حاشیه نوشتن
annotate
تفسیر نوشتن
enlist
درفهرست نوشتن
scribbling
باشتاب نوشتن
scribbles
باشتاب نوشتن
scribbled
باشتاب نوشتن
enlisting
درفهرست نوشتن
invoiced
فاکتور نوشتن
circumscribe
نوشتن در دور
rewrite
دوباره نوشتن
rewrites
دوباره نوشتن
rewrites
باز نوشتن
rewriting
دوباره نوشتن
rewrite
باز نوشتن
rewritten
دوباره نوشتن
rewritten
باز نوشتن
jotted
با شتاب نوشتن
jots
با شتاب نوشتن
graphic
وابسته به فن نوشتن
to write out
بتفضیل نوشتن
circumscribed
نوشتن در دور
circumscribes
نوشتن در دور
tired of writing
خسته از نوشتن
circumscribing
نوشتن در دور
invoice
فاکتور نوشتن
rewriting
باز نوشتن
allegorize
تمثیل نوشتن
to write off
به اسانی نوشتن
gloss
حاشیه نوشتن بر
jot
با شتاب نوشتن
rewrote
دوباره نوشتن
rewrote
باز نوشتن
wirte only
تنها نوشتن
autographs
دستخط نوشتن
scroll
کتیبه نوشتن
capitalizes
باحروف درشت نوشتن
duplicate
المثنی نوشتن یابرداشتن
typed
با ماشین تحریر نوشتن
types
با ماشین تحریر نوشتن
type
با ماشین تحریر نوشتن
capitalized
باحروف درشت نوشتن
protocol
مقاوله نامه نوشتن
capitalising
باحروف درشت نوشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com