English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
agamic بی نیاز ازتخم نر
Other Matches
cleck ازتخم در اوردن
embryonic membrane ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
preovulatory واقع شونده درمرحله قبل ازتخم گذاری
egg tooth نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
an ovoviviparous animal جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
praecocial درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
LUT مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
cleans کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
need نیاز
self sufficing بی نیاز
self-sufficient بی نیاز
needed نیاز
needing نیاز
needless بی نیاز
demand نیاز
requirement نیاز
demanded نیاز
demands نیاز
requirement نیاز
demand نیاز
want نیاز
need نیاز
achievement need نیاز پیشرفت
self-explanatory بی نیاز از توصیف
capital requirement نیاز سرمایه
n affiliation نیاز پیوندجویی
affiliation need نیاز پیوندجویی
wanted نقصان نیاز
want نقصان نیاز
self explanatory بی نیاز از توصیف
nurturance need نیاز مهرورزی
necessity نیاز نیازمندی
need gratification ارضای نیاز
self-evident بی نیاز از اثبات
cognizance need نیاز شناخت
construction need نیاز سازندگی
prerequisites پیش نیاز
prerequisite پیش نیاز
requirement مورد نیاز
n achievement نیاز پیشرفت
felt need نیاز هشیار
manifest need نیاز اشکار
quasi need شبه نیاز
succorance need نیاز مهرطلبی
demands نیاز احتیاج
sweet nothings راز و نیاز
urgency of need ضرورت نیاز
self contained برون بی نیاز
self explaining بی نیاز از توصیف
social need نیاز اجتماعی
structural requirement نیاز استاتیکی
demanded نیاز احتیاج
demand نیاز احتیاج
dominance need نیاز سلطه گری
deference need نیاز دنباله روی
chemical oxygen demand نیاز شیمیایی اکسیژن
defendance need نیاز خویشتن پایی
custom ROM مین نیاز مشتری
floor space occupied فضای مورد نیاز
c.o.d نیاز شیمیایی به اکسیژن
lime requirement اهک مورد نیاز
demand processing پردازش بر اساس نیاز
self sufficient مستغنی بی نیاز از غیر
obviates رفع نیاز کردن
obviating رفع نیاز کردن
reserve requirements ذخائر مورد نیاز
criminal court راز و نیاز کردن
need press theory نظریه نیاز- فشار
obviated رفع نیاز کردن
obviate رفع نیاز کردن
demand paging صفحه بندی مورد نیاز
bank capital requirement سرمایه مورد نیاز بانک
biological oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
b.o.d نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
postfix و نیاز به کروشه را از بین می برد.
addressing بدون نیاز به موارد خاص
common goods کالای مورد نیاز عموم
biochemical oxygen demand نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
require نیاز داشتن لازم بودن
required نیاز داشتن لازم بودن
requires نیاز داشتن لازم بودن
requiring نیاز داشتن لازم بودن
combat essential مورد نیاز حتمی رزمی
demand satisfaction تحویل اماد مورد نیاز
overproduce بیش ازفرفیت یا نیاز تولیدکردن
post free بدون نیاز به تمبر زدن
iam in bad بسیار نیاز مند هشتم
netblock ابشاری که نیاز به دفاع ندارد
notation و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations و دیگر نیاز به کروشه نیست
required supply rate نواخت مهمات مورد نیاز
requirements آنچه مورد نیاز است
paralleling اگر به توجه نیاز داشته باشند
specifies بیان واضح آنچه نیاز است
parallelled اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelling اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallels اگر به توجه نیاز داشته باشند
materials requirements planning برنامه ریزی مواد مورد نیاز
specifying بیان واضح آنچه نیاز است
To leave someone in the lurch . کسی را قال گذاشتن ( هنگام نیاز )
specify بیان واضح آنچه نیاز است
paralleled اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel اگر به توجه نیاز داشته باشند
completes آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
reorder level مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
completing آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
supplied تامین چیزی که مورد نیاز است .
completed آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
complete آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
supplying تامین چیزی که مورد نیاز است .
shortest بدون نیاز به حمل کننده مسیر
supply تامین چیزی که مورد نیاز است .
customers ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
customer ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
short بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shorter بدون نیاز به حمل کننده مسیر
You are needed . They need you . وجود شما مورد نیاز است
dynamically بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
discard خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarded خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
dynamic بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
demand یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
attention سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
buffer بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
attentions سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
real time داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
demanded یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
discarding خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
operation دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
elastic buffer اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
These statistics speak for themselves. این آمار به هیچ توضیحی نیاز ندارد.
discards خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
demands یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
customize بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customising بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customises بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
end item وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
public information اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
customized بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
cpu کل زمانی که CPU برای پردازش دستورات نیاز دارد
storage حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
Gun laws need to be revisited. قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
automatic آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
We'll need 10 years at a [the] minimum. ما کمکمش به ۱۰ سال [برای این کار] نیاز داریم.
automatics آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
inherits یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
equipment وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
autos خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
hogs برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogged برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hog برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
logical گرافیکی که حاوی اطلاعات رنگ مورد نیاز است
inheriting یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inherit یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
static حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
auto خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
thinnest روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinners روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
interrupt سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
thinned روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
prompt نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompted نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompts نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
interrupting سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
Funstionalism [عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
standalone که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
ancillary equipment وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
thins روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
overlay و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
interrupts سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
overlaying و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlays و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
multiphase program برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
fetches سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetch سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetched سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
print تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
process نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
prints تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
multiplex روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد
processes نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
printed تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
free issue system سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
paging که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
extracted دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
compound وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
compounded وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
extract دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
storing ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
compounds وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
store ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com