English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
change beat تبادل ضربه
exchange of blows تبادل ضربه
Other Matches
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
interchange تبادل
interchanges تبادل
interchanged تبادل
exchanging تبادل
handshaking تبادل
exchanges تبادل
transaction تبادل
exchanged تبادل
interchanging تبادل
exchange تبادل
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
interchanges تبادل کردن
exchange of pleadings تبادل لوایح
interchanged تبادل کردن
exchange of views تبادل نظر
ester interchange تبادل استری
interchange تبادل کردن
exchange energy انرژی تبادل
heat exchange تبادل گرما
heat exchange تبادل حرارت
energy exchange تبادل انرژی
electron exchange تبادل الکترون
interchange of energy تبادل انرژی
ion exchange تبادل یون
ion exchange تبادل یونی
interchanging تبادل کردن
concentred exchange تبادل همزمان
chemical exchange تبادل شیمیایی
crossing over تبادل ژنی
interlocution تبادل نظر
transesterification تبادل استری
interchangeable تبادل پذیر
social exchange تبادل اجتماعی
interchange of heat تبادل حرارت
transformation of heat تبادل حرارت
interchangeability قابلیت تبادل
exchanges تبادل ردوبدل ارز
charge exchange phenomenon پدیده تبادل بار
ion exchange resin رزین تبادل یونی
exchange تبادل ردوبدل ارز
To exchange views with someone . . To compare notes with some one. با کسی تبادل نظرکردن
exchanged تبادل ردوبدل ارز
exchanging تبادل ردوبدل ارز
dialog box جعبه تبادل دوطرفه
forced convection تبادل حرارت اجباری
aircraft handover تبادل کنترل هواپیما
to interchange views تبادل نظر کردن
pbx تبادل انشعاب خصوصی
ion exchange chromatography کروماتوگرافی تبادل یونی
uncommunicative بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر
twx Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ
pabx Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
ascii Information Codefor AmericanStandard Interchange کد استاندارد امریکایی برای تبادل اطلاعات
protocol سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocols سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
thermodynamics علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
appleline IB تبادل اطلاعات کندرا قادر می سازد تا باکامپیوترهای بزرگ شرکت یک دستگاه سخت افزاری که ریزکامپیوتر ACINTOSH
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
slugger ضربه زن
kicks ضربه با پا
stroked ضربه
sole of the foot kick ضربه با کف پا
pulsed ضربه
impulse ضربه
stroke ضربه
impulses ضربه
sole kick ضربه با کف پا
blows ضربه
impacts ضربه
pulse ضربه
pushes ضربه
pushed ضربه
push ضربه
surges ضربه
butting ضربه با سر
surged ضربه
shock proof ضد ضربه
double kick دو ضربه پی در پی
flaps ضربه
impact ضربه
mishit ضربه بد
strokes ضربه
shocks ضربه
surge ضربه
left ضربه چپ
impluse ضربه
shockproof ضد ضربه
kicked ضربه با پا
bonks ضربه بر سر
bonking ضربه بر سر
bonked ضربه بر سر
bonk ضربه بر سر
yee jupkki ضربه پا
collision ضربه
interrupter ضربه گر
hacks ضربه
antiknock ضد ضربه
hack ضربه
pop ضربه
popped ضربه
pops ضربه
hacked ضربه
thud ضربه
tits ضربه
thudded ضربه
tit ضربه
thudding ضربه
thuds ضربه
kicks ضربه
kick ضربه با پا
flap ضربه
flapped ضربه
butt joint ضربه
brunt ضربه
strikeless بی ضربه
stroking ضربه
shocked ضربه
sole trap ضربه با کف پا
blow ضربه
shock ضربه
shot ضربه
head ضربه با سر
kicking ضربه با پا
shots ضربه
kick ضربه
kicked ضربه
collisions ضربه
kicking ضربه
whang ضربه
foozle ضربه ناشیانه
shock absorbers ضربه گیر
shock absorbers ضربه پذیر
ignition pulse ضربه احتراق
deliver ضربه زدن
flip shot ضربه با استفاده از مچ
flutter kick ضربه پا در کرال
delivers ضربه زدن
jarred ضربه زدن
lashed ضربه شلاق
jar ضربه زدن
foul blow ضربه خطا
impluse ضربه ولتاژ
horryo chagi ضربه کشش پا
impluse ضربه جریان
drumbeat ضربه طبل
drumbeats ضربه طبل
impact test ازمایش ضربه
impact factor ضریب ضربه
impact effect اثر ضربه
impact coefficient ضریب ضربه
shocks ضربه تکان
impact chisel قلم ضربه ای
impact acceleration شتاب ضربه ای
shock ضربه تکان
impluse ratio نسبت ضربه
slats ضربه شدید
slat ضربه شدید
foundamental blow ضربه کارساز
jars ضربه زدن
four quarter hold ضربه فنی
free hit ضربه ازاد
coinage ضربه سکه
impluse regenerator بازیاب ضربه
hammer blow ضربه قوچ
dubs ضربه کم جان
dubbed ضربه کم جان
dub ضربه کم جان
lollipops ضربه اسان
lollipop ضربه اسان
hammer drill سوراخ کن ضربه ای
shocked ضربه تکان
jolting تکان ضربه
tossed ضربه بلند
tosses ضربه بلند
tossing ضربه بلند
beat of drum ضربه طبل
bar stop ضربه میله
backheader ضربه با عقب سر
concussion ضربه مغزی
axial runout ضربه محوری
atonic interrupter ضربه گر سست
toss ضربه بلند
slashed ضربه سریع
bingle ضربه پایگاهی
jolts تکان ضربه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com