English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
clip ترمینال باطری بست
clipped ترمینال باطری بست
clippings ترمینال باطری بست
clips ترمینال باطری بست
Search result with all words
battery terminal ترمینال باطری
Other Matches
virtual مشخصات ترمینال ایده آل که به عنوان مدل ترمینال واقعی به کارمی رود
teleprinters واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinter واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
bettery باطری
exchange battery باطری
battery باطری
batteries باطری
capacitor باطری
cells باطری
cell باطری
battery charger شارژر باطری
dry cell battery باطری خشک
battery box جعبه باطری
cell tester ازمایشگر باطری
battery backup باطری پشتیبان
heating battery باطری فیلامان
low voltage battery باطری فیلامان
battery clamp ترمینالهای باطری
battery switch کلید باطری
c battery باطری شبکه
dry cell باطری خشک
biasing battery باطری بایاس
cotainer جعبه باطری
dry pile باطری قلمی
ideal galvanic cell باطری ایده ال
accumulator battery اکومولاتور باطری
mercury battery باطری جیوهای
microbattery باطری کوچک
microphone battery باطری میکروفن
oven battery باطری کوره
torch battery باطری قلمی
thermal battery باطری حرارتی
primery battery باطری اولیه
poles قطب باطری
solar battery باطری افتابی
main battery باطری اصلی
lighting battery باطری نور
pole قطب باطری
ampere hour capacity فرفیت باطری
battery acid اسید باطری
cells پیل خانه باطری
high tension battery باطری فشار قوی
cell جزء اصلی باطری
high voltage battery باطری فشار قوی
anode قطب مثبت باطری
coke oven battery باطری کوره ذغالی
batteries باطری برجک توپ
anodes قطب مثبت باطری
cell پیل خانه باطری
cells جزء اصلی باطری
battery باطری برجک توپ
battery output توان برونداد باطری
grid bias battery باطری بایاس شبکه
grid battery باطری بایاس شبکه
point قطبهای باطری یاپلاتین
battery box leg پایه نگهدارنده باطری
internal battery مقاومت داخلی باطری
battery backup system سیستم پشتیبان باطری
traction battery باطری وسیله نقلیه
flashlight battery باطری چراغ قوه
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
ignition battery باطری سیستم جرقه زنی
nickel cadmium battery باطری الکتریکی نیکل کادمیوم
hydrometer وسیله ازمایش اسید باطری
chargers دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر
charger دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر
dynamo battery ignition unit سیستم جرقه زنی دینام -باطری
grids مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grid مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
cordless drill driver دریل برقی [دریلی که با باطری کار می کند] [ابزار]
golf car وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
unbalanced cell سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
battery bus ترمینال
binding screw ترمینال
bus terminal ترمینال
terminals ترمینال
terminal ترمینال
ro terminal ترمینال- RO
grip ترمینال
pole post clamp ترمینال
line terminal ترمینال خط
gripped ترمینال
gripping ترمینال
grips ترمینال
boost charge ولتاژ ثابت و اولیهای که به باطری داده میشود تا انرابرای استارت موتور اماده نگه دارد
remote terminal ترمینال دوردست
primery terminal ترمینال اولیه
local terminal ترمینال محلی
clamp bolt پیچ ترمینال
terminal board تخته ترمینال
Where is the terminus? ترمینال کجاست؟
video terminal ترمینال تصویری
tv terminal ترمینال تلویزیونی
transformer terminal ترمینال ترانسفورماتور
terminal voltage ولتاژ ترمینال
terminal stand پایه ترمینال
terminal box جعبه ترمینال
intermediate terminal ترمینال میانی
smart terminal ترمینال هوشمند
air terminal ترمینال هوایی
dumb terminal ترمینال گنگ
data terminal ترمینال داده
display terminal ترمینال نمایش
earth terminal ترمینال زمین
filament terminal ترمینال فیلامان
graphical terminal ترمینال گرافیکی
graphics terminal ترمینال گرافیکی
grid cap ترمینال شبکه
grid clip ترمینال شبکه
input terminal ترمینال ورودی
input terminal ترمینال اولیه
intelligent terminal ترمینال هوشمند
holders ترمینال سرپیچ
holder ترمینال سرپیچ
air terminals ترمینال هوایی
collector terminal ترمینال کلکتور
junction box جعبه ترمینال
junction boxes جعبه ترمینال
grid terminal ترمینال شبکه
visual display terminal ترمینال نمایش بصری
dte وسیله ترمینال داده
remote terminal ترمینال راه دور
clamping در قید گذاشتن ترمینال
clamped در قید گذاشتن ترمینال
clamp در قید گذاشتن ترمینال
clamps در قید گذاشتن ترمینال
data terminal equipment تجهیزات ترمینال داده
cursive scanning پیمایش با یک ترمینال ویدئویی
data terminal ready امادگی ترمینال داده
dial up terminal ترمینال شماره گیری
point of sale terminal ترمینال فروش اطلاعات
user's terminal ترمینال استفاده کننده
vdt ترمینال نمایش بصری
barrel وفیفه هدایت در یک ترمینال
barrels وفیفه هدایت در یک ترمینال
video display terminal ترمینال نمایش تصویری
alphanumeric display terminal ترمینال نمایش الفبا عددی
programmable terminal ترمینال قابل برنامه ریزی
journals گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
anode ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله
journal گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
anodes ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
positive قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
dumb terminal پایانه صامت ترمینال غیر هوشمند
cathode ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathodes ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cordless screwdriver پیچگوشتی برقی [پیچگوشتی که با باطری کار می کند] [ابزار]
slave ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
drained یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
drain یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
dtr Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
draining یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
smarts ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarting ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
drains یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
user programmable terminal ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
smarter ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarted ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
satellite ترمینال کامپیوتری که خارج شبکه اصلی است
smartest ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
entered وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
enters وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
slaves ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
site poll قرار دادن تمام ترمینال ها یا وسایل در یک محل
attention کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
slaving ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
enter وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
satellites ترمینال کامپیوتری که خارج شبکه اصلی است
smart ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
attentions کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
slaved ترمینالی که با کامپیوتر اصلی یا ترمینال کنترل شود
pedestal میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
pedestals میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
operated ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
operate ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
cybercafe شرکتی که حاوی چند ترمینال متوسط به اینترنت است
local وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
multi terminal system سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
graphic display یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
locals وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
status سیگنال کامپیوتری برای درخواست اطلاعات از وضعیت خط ی ترمینال
interactive ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
operates ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
ro ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند
local area network شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
jobs ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
vdt Terminal Display Video ترمینال نمایش ویدئویی پایانه نمایشگر
logs بوسیله ترمینال به کامپیوتر مرکزی پیش از دستیابی به برنامه یا داده .
log بوسیله ترمینال به کامپیوتر مرکزی پیش از دستیابی به برنامه یا داده .
blast through alphanumerics حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
overhead مدت زمان کامپیوتر برای فراخوانی و بررسی هر ترمینال شبکه
ring نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
key مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
job ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
workstations محل کار کاربر کامپیوتر با ترمینال , VDU , چاپگر , مودم و..
workstation محل کار کاربر کامپیوتر با ترمینال , VDU , چاپگر , مودم و..
bituminous paint رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com