English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
beat تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
beats تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
Other Matches
pull ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pulls ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
overarm خارج شدن بازوی شناگر ازاب
catch نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
kicks ضربه پای شناگر
kicked ضربه پای شناگر
kick ضربه پای شناگر
kicking ضربه پای شناگر
hack ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacked ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacks ضربه خطای دست به بازوی حریف
odder ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oddest ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
pivot arm بازوی گردان بازوی اتصال
drum rolls ضربات مداوم
drum roll ضربات مداوم
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
swimmer شناگر
swimmers شناگر
lay to مبادله ضربات کردن
butterflyer شناگر پروانه
backstroker شناگر پشت
breaststroker شناگر قورباغه
naiad مهروی شناگر
water dog شناگر ماهر
turns برگشت شناگر
turn برگشت شناگر
like as we lie طرفین دارای ضربات مساوی
rat a tat ضربات متوالی و تند زدن
KO با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
rat a tat tat ضربات متوالی و تند زدن
KO's با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
rat-a-tat ضربات متوالی و تند زدن
medleyist شناگر شنای مختلط
individual medleyist شناگر شنای مختلط
freestyler شناگر شنای ازاد
waterfowler شکارچی مرغان شناگر
armpoll کشش دست شناگر
pit a pat با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
belly whopper شیرجه شناگر برروی شکم
slugfest مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
tamp بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
halved مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
halve مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
even par انجام تعداد ضربات استاندارددر یک بخش یا تمام بخشای گلف
Given the water ,he is a good swimmer . <proverb> آب نمى بیند والا شناگر قابلى است .
scorecard کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
scorecards کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
gatepost بازوی در
gateposts بازوی در
string arm بازوی زه کش
crank arm بازوی لنگ
moment arm بازوی گشتاور
jib=boom بازوی جرثقیل
jibbed بازوی متحرک
drawbar بازوی کشش
rocker arm بازوی ننویی
rocker arm بازوی اسبک
lever arm بازوی اهرم
jib بازوی متحرک
whip بازوی بار
boom بازوی متحرک
access arm بازوی دسترسی
access arm بازوی دستیابی
booming بازوی متحرک
jibbing بازوی متحرک
yardarm بازوی افقی
booming بازوی بیل
boomed بازوی متحرک
boomed بازوی بیل
gateposts بازوی دروازه
gatepost بازوی دروازه
booms بازوی بیل
booms بازوی متحرک
shank بازوی لنگر
whips بازوی بار
a broken arm بازوی شکسته
boom بازوی بیل
whipped بازوی بار
jibs بازوی متحرک
yardarm بازوی دکل ناو
bottom boom بازوی متحرک جراثقال
crank web بازوی میل لنگ
wiper arm بازوی برف پاک کن
roadwheel arm بازوی غلطک شنی
bracer محافظ بازوی کمانگیر
rams بازوی انتقال نیرو سگدست
yards بازوی افقی دکل ناو
ram بازوی انتقال نیرو سگدست
rammed بازوی انتقال نیرو سگدست
stockade دودکش بازوی لنگر کشتی
yard بازوی افقی دکل ناو
stockades دودکش بازوی لنگر کشتی
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
topping off بازوی بلند کننده بوم جرثقیل
rosettes گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
rosette گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
trucking خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucks خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
roadwheel arm بازوی چرخ جاده اهرم موازنه شنی
trucked خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
truck خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
drawbar pull فشار وارد به بازوی اتصال یابازوی کشش
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
armlock گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
olympic lift and cross face گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
deceleration time زمانی که بازوی دستیابی پس از حرکت به محل صحیح دیسک سخت متوقف میشود
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
turnstiles تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstile تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
tapped ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
prints بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
print بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
actuator محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
concentrator وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
double kick دو ضربه پی در پی
collisions ضربه
thuds ضربه
thud ضربه
flapped ضربه
kicks ضربه با پا
head ضربه با سر
collision ضربه
thudding ضربه
kicking ضربه
flaps ضربه
thudded ضربه
flap ضربه
pulsed ضربه
hack ضربه
hacks ضربه
tit ضربه
tits ضربه
impulses ضربه
impulse ضربه
butt joint ضربه
hacked ضربه
pulse ضربه
pushes ضربه
pushed ضربه
kicks ضربه
impact ضربه
push ضربه
impacts ضربه
antiknock ضد ضربه
pop ضربه
bonks ضربه بر سر
surges ضربه
shocks ضربه
shot ضربه
shots ضربه
shocked ضربه
shock ضربه
mishit ضربه بد
surged ضربه
surge ضربه
shock proof ضد ضربه
popped ضربه
pops ضربه
whang ضربه
strikeless بی ضربه
yee jupkki ضربه پا
left ضربه چپ
brunt ضربه
sole trap ضربه با کف پا
sole of the foot kick ضربه با کف پا
sole kick ضربه با کف پا
slugger ضربه زن
bonk ضربه بر سر
bonked ضربه بر سر
bonking ضربه بر سر
butting ضربه با سر
shockproof ضد ضربه
blow ضربه
kicking ضربه با پا
interrupter ضربه گر
strokes ضربه
stroking ضربه
impluse ضربه
kick ضربه با پا
kick ضربه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com