Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (4 milliseconds)
English
Persian
chip
تعداد قط عات روی یک PCB یا یک وسیله
chips
تعداد قط عات روی یک PCB یا یک وسیله
Search result with all words
cascade connection
تعداد وسیله یامدار که به صورت سری مرتب شده اند
duty rated
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
hi res graphics
graphics resolution high تصویر صاف و واقعی روی صفحه نمایش که به وسیله تعداد زیادی سلولهای تصویرتولید میشود
Other Matches
combinatorics
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
round
تعداد تیر تعداد شلیک دور
roundest
تعداد تیر تعداد شلیک دور
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
odder
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oddest
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
dual capable
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
from pillar to post
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshaking
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
cycled
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
touches
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
dangerous goods by road agreement
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
demands
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
phases
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
tranship
نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
phased
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
radar prediction
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
antiwithdrawal device
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
synchronous
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
concentrator
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
tracked vehicle
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
transhipment
انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
radar tracking
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
transhipment
انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
paul
تعداد کم
magnitude
تعداد
numbers
تعداد
number
تعداد
charter
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
volume
تعداد میزان
number of cycle
تعداد دوره ها
number of cycle
تعداد تناوبها
number of rounds
تعداد گلوله ها
population
[pop.]
تعداد مردم
volumes
تعداد میزان
quantities
تعداد زیاد
A smaller number . Fewer .
تعداد کمتر
small lot
نوبه کم تعداد
counting
تعداد ایمپولز
counts
تعداد ایمپولز
wheen
تعداد زیاد
count
تعداد ایمپولز
work force
تعداد کارگر
quantity
تعداد زیاد
counted
تعداد ایمپولز
number of threads
تعداد پیچش ها
nest
تعداد توابع در یک تابع
nests
تعداد توابع در یک تابع
paralleling
تعداد آدرسهای متصل به هم
Quite a few people ...
تعداد زیادی
[از مردم]
count
تعداد امتیاز توپزن
counted
تعداد امتیاز توپزن
parallelled
تعداد آدرسهای متصل به هم
paralleled
تعداد آدرسهای متصل به هم
counts
تعداد امتیاز توپزن
cyclic rate
تعداد تیردر دقیقه
precision
تعداد ارقام یک عدد
quantity
تعداد یا شماره چیزی
parallel
تعداد آدرسهای متصل به هم
day of supply
تعداد روزهای اماد
day of duty
تعداد روزهای خدمت
day of absence
تعداد روزهای نهستی
family size
تعداد افراد خانواده
number of componentes
تعداد سازندههای مستقل
width
تعداد حروف در یک صفحه یا خط
counting
تعداد امتیاز توپزن
No small number of ...
تعداد زیادی
[از مردم]
quantities
تعداد یا شماره چیزی
blocking factor
تعداد رکوردها در بلاک
birthrate
تعداد موالید زه وزاد
setting up
تعداد موضوعات مربوطه
poll
تعداد رای دهندگان
versions
تعداد گونههای یک محصول
atomicity
تعداد اتم در ملکول
tpi
تعداد شیار در هر اینچ
set
تعداد موضوعات مربوطه
number
[of something]
تعداد
[عده]
[چیزهایی]
sets
تعداد موضوعات مربوطه
kajillion
[slang]
تعداد بسیار زیادی
thereabouts
در حدود آن میزان یا تعداد
bpi
تعداد بایت در هر اینچ
string
تعداد حروف یک رشته
parallels
تعداد آدرسهای متصل به هم
polled
تعداد رای دهندگان
version
تعداد گونههای یک محصول
parallelling
تعداد آدرسهای متصل به هم
polls
تعداد رای دهندگان
man-hour
جمع تعداد ساعات کار
counted
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
tolling
تعداد تلفات جنگی ضایعه
counted
ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
registration numbers
تعداد دفعات ثبت تیر
sums
کل تعداد موضوعات جمع شده با هم
counts
ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
counts
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
toll
تعداد تلفات جنگی ضایعه
head counts
تعداد مردم شمرده شده
registration number
تعداد دفعات ثبت تیر
size of a statistical sample
[N]
تعداد کل داده های آماری
count
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counting
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
head count
تعداد مردم شمرده شده
count
ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
lpm
تعداد خطوط دردقیقه inutes
counting
ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
mainframe computer
مانند تعداد عملوند همزمان
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
sum
کل تعداد موضوعات جمع شده با هم
bytes per inch
تعداد بایت ها در یک واحد اینچ
item
تعداد حروف و ارقام در داده
frequency
تعداد پریودها پریودیسیته وفور
items
تعداد حروف و ارقام در داده
frequencies
تعداد پریودها پریودیسیته وفور
pitches
تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
cycle
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
pitch
تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
cycles
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
strengths
توان رزمی تعداد نفرات
wpm
تعداد کلمات دردقیقه inute
cycled
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
strength
توان رزمی تعداد نفرات
number of rounds
تعداد تیرهای شلیک شده
man-hours
جمع تعداد ساعات کار
tolls
تعداد تلفات جنگی ضایعه
natality
تعداد زایش وموالید جدید
word
تعداد کلمات در فایل یا متن
worded
تعداد کلمات در فایل یا متن
balanced line
تعادل تعداد مهاجمان در وسط
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
magazine
تعداد صفحات در سیستم ویدیویی متنی
character pitch
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
rate
تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
grossest
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
array
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
grosser
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grossed
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
rates
تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
arrays
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
grossing
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
magazines
تعداد صفحات در سیستم ویدیویی متنی
accuracy
هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
gross
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com