English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
audible تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
Other Matches
deropement مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
bump and go نوعی مانور دفاعی
bump and run نوعی مانور دفاعی
head and arm هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
kukutsu dachi ایستادن در مقابل حریف
to backtrack <idiom> <verb> نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
stances طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stance طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stance طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stances طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
to backtrack <idiom> <verb> عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
to row back <idiom> <verb> نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
to row back <idiom> <verb> عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
break out نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
safety بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
charges حمله به حریف
charge حمله به حریف
assaulted حمله بدنی به حریف
assaults حمله بدنی به حریف
assault حمله بدنی به حریف
parrying دفع کردن حمله حریف
parry دفع کردن حمله حریف
parries دفع کردن حمله حریف
bootleg نوعی حمله با فریفتن حریف
parried دفع کردن حمله حریف
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
disengage رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
stop hit ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
naked reverse حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
tackled ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
ceding parry کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
tackle ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
post knotting پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
glides حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
touch football نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
covered گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled up مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
strong point پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
backpedal عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
loops حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
hysterics حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
side sweep and over under گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
vortex breakdown/brust جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
rio treaty اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
ond shot بیک حمله دریک حمله
hysteroid حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic حمله تشنجی شبیه حمله
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
shunting مانور
maneuver مانور
ease of movement مانور
exercise term عنوان مانور
maneuverability قابلیت مانور
maneuver and fire اتش و مانور
exercise commander فرمانده مانور
handle مانور کردن
joint exercise مانور مشترک
exercised مانور نظامی
exercise مانور نظامی
exercises مانور نظامی
free maneuver مانور ازاد
fire and maneuver اتش و مانور
combat exercise مانور جنگی
ship handling مانور با کشتی
handles مانور کردن
umpires داور مانور
umpiring داور مانور
plan of maneuver طرح مانور
umpired داور مانور
umpire داور مانور
scheme of maneuver طرح مانور
maneuvering board لوحه مانور
mass of maneuver حجم مانور
backfield خط دفاعی
defensive دفاعی
vindicative دفاعی
defensive line خط دفاعی
apologetic دفاعی
maneuvred طرح کردن مانور
maneuvring طرح کردن مانور
maneuvres طرح کردن مانور
wishbone t نوعی طرح مانور
williamson turn نوعی مانور دریایی
sea room شعاع مانور دریایی
manoeuvres طرح کردن مانور
tight t طرح اصلی مانور تی
manoeuvred طرح کردن مانور
manoeuvring طرح کردن مانور
manoeuvre طرح کردن مانور
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
wishbones نوعی طرح مانور
exercise code word رمز عملیات مانور
quartermaster's notebook دفتر مانور ناو
out maneuver تفوق جستن در مانور
controlled exercise مانور کنترل شده
wishbone نوعی طرح مانور
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
map maneuver مانور روی نقشه
front line خط حمله خط حمله یادفاع
rejoinders پاسخ دفاعی
defence mechanisms مکانیزم دفاعی
defensive league اتحاد دفاعی
mixers نوعی خط دفاعی
rejoinder پاسخ دفاعی
cover بازی دفاعی
coverings بازی دفاعی
covers بازی دفاعی
defence mechanism مکانیزم دفاعی
odd front خط دفاعی 4 نفره
preventive war نبرد دفاعی
five man line خط دفاعی 5 نفره
defensive war جنگ دفاعی
zone منطقه دفاعی
zones منطقه دفاعی
defensively حالت دفاعی
mixer نوعی خط دفاعی
stack the defence ارایش دفاعی
defense position موضع دفاعی
defense mechanism مکانیسم دفاعی
defense information اطلاعات دفاعی
defense base پایگاه دفاعی
blue line خط دفاعی هاکی
backcourt نیمه دفاعی
agger پشته ی دفاعی
defensive fire اتش دفاعی
defensive league اتحادیه دفاعی
maneuvres مشق کردن مانور دادن
ease of movement سهولت حرکت راحتی مانور
maneuvred مشق کردن مانور دادن
maneuver حرکت جنگی مانور کردن
manoeuvres مشق کردن مانور دادن
out maneuver برتری مانور پیدا کردن
maneuvering board تابلوی نمایش مانور ناوها
maneuvring مشق کردن مانور دادن
ground game روش استفاده از مانور دویدن
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
manoeuvred مشق کردن مانور دادن
pilot rudder تیغه سکان مانور ناو
manoeuvre مشق کردن مانور دادن
manoeuvring مشق کردن مانور دادن
cross block سد کردن خط دفاعی از کنار
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
apologists نویسندهء رسالهء دفاعی
apologist نویسندهء رسالهء دفاعی
sandbag ایجاداستحکامات دفاعی کردن
back judge داور در محوطه دفاعی
presses تاکتیک دفاعی فشرده
ante-mural [e] جان پناه دفاعی
Cashel [استحکامات دفاعی ایرلندی]
protective cover جان پناه دفاعی
guards حالت دفاعی شمشیرباز
press تاکتیک دفاعی فشرده
bangoe gei تکنیک دفاعی تکواندو
switch position موضع رابط دفاعی
switch position موضع دفاعی بینابین
first defense gun جلوترین تیربار دفاعی
guarding حالت دفاعی شمشیرباز
sandbagged ایجاداستحکامات دفاعی کردن
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
rejoining پاسخ دفاعی دادن
rejoins پاسخ دفاعی دادن
defensiveness حالت دفاعی داشتن
palest حصار دفاعی دفاع
decompensation فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
defensive wrestler کشتی گیر دفاعی
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
defensive player شطرنج باز دفاعی
guard حالت دفاعی شمشیرباز
rejoined پاسخ دفاعی دادن
pale حصار دفاعی دفاع
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
rejoinders پاسخ دفاعی دادن
paler حصار دفاعی دفاع
sandbagging ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbags ایجاداستحکامات دفاعی کردن
rejoin پاسخ دفاعی دادن
rejoinder پاسخ دفاعی دادن
drifted مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifting مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
clamp anf rake مانور برای کنترل گوی درمواجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com