Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
energizing in field o phase rotation
تغذیه میدان دوار
Other Matches
rotary field
میدان دوار
capstan
میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
dystrohpy
تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
friction feed
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
compound wound generator
ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field
میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery
اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
pivoting
دوار
giddy
دوار
gyrant
دوار
capstan
دوار
rotatory
دوار
circler
دوار
winching
دوار
rotating
دوار
winch
دوار
winched
دوار
winches
دوار
rotary
دوار
closure minefield
میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
jenny
جراثقال دوار
drum
گردونه دوار
windlasses
دوار لنگر
paraboloid of revolution
سهموی دوار
windlass
دوار زنجیر
cable holder
دوار زنجیر
capstan wheel
چرخ دوار
spheroid
بیضوی دوار
windlass
دوار لنگر
windlasses
دوار زنجیر
giddy
مبتلا به دوار سر
winch driver
متصدی دوار
drummed
گردونه دوار
circulating pump
پمپ دوار
race ring
سینی دوار
rotary switch
کلید دوار
rotary valve
شیر دوار
rotary furnace
کوره دوار
rotary axis
محور دوار
rotary converter
مبدل دوار
gipsy
گردونه دوار
rotary cement klin
کوره سیمان دوار
daisy wheel printer
چاپگر چرخ دوار
anchor engine
موتور دوار لنگر
wildcat
گیره دوار لنگر
wheel printer
چاپگر چرخ دوار
veer on power
با دوار زنجیر دادن
wildcats
گیره دوار لنگر
support roller
رینگ وطوقه دوار
rotary piston machanism
مکانیزم پیستون دوار
heave around
به کار انداختن دوار
vertigo
دوار سر چرخش بدور
colorado
تیغه دوار ماهیگیری
capstan lathe
ماشین تراش دوار
roundlet
کمی گرد و دوار
gyratory crusher
ماشین سنگ شکن دوار
internal gear pump
پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
mine winch
دوار مین جمع کنی ناو
racer
ریل یا سرسره دوار برجک توپ
skate mount
پایه دوار مسلسل روی خودرو
heave around
شروع به کار کشیدن طناب با دوار
racers
ریل یا سرسره دوار برجک توپ
daisy wheel
عضو چاپ کننده در یک چاپگرچرخ دوار
coursed
میدان تیر میدان
courses
میدان تیر میدان
course
میدان تیر میدان
gyro
وسیلهای که از اندازه حرکت زاویهای یک جرم دوار
gyro rotor
چرخ دوار قطبنمای الکتریکی wheel gyro : syn
coriolis force
نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
stroboscope
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
hasty breaching
نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
line feed
تغذیه خط
nourishment
تغذیه
alimentation
تغذیه
nutrition
تغذیه
recharge
تغذیه
nourished
تغذیه
feeders
خط تغذیه
nutriments
تغذیه
nutriment
تغذیه
nourish
تغذیه
nourishes
تغذیه
feeding
تغذیه
recharged
تغذیه
recharges
تغذیه
recharging
تغذیه
feeder
خط تغذیه
nurtures
تغذیه
nurturing
تغذیه
diet
تغذیه
nurtured
تغذیه
nurture
تغذیه
sustenance
تغذیه
feedings
تغذیه
universal roll
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
form feed
تغذیه کاغذ
paper feer
تغذیه کاغذ
pasturage
تغذیه کردن
serial feeding
تغذیه نوبتی
aliment
تغذیه کردن
food program
رژیم تغذیه
nourish
تغذیه کردن
cross feed
تغذیه عرضی
feeder
سیم تغذیه
supply cable
کابل تغذیه
feeders
سیم تغذیه
main supply line
خط تغذیه اصلی
undernourishment
گرفتارسوء تغذیه
breast feeding
تغذیه پستانی
undernourishment
سوء تغذیه
mulnutrition
سوء تغذیه
natural recharge
تغذیه طبیعی
breast-feeding
تغذیه پستانی
bacteriophagy
تغذیه ازباکتری
cutler feed
تغذیه کاتلر
reverse bias
تغذیه معکوس
undernourished
سوء تغذیه
undernourished
گرفتارسوء تغذیه
feedway
تغذیه کننده
nutritionist
ویژه گر تغذیه
nutritionists
ویژه گر تغذیه
feed mechanism
مکانیزم تغذیه
feed pipe
لوله تغذیه
feed pump
پمپ تغذیه
feeder canal
کانال تغذیه
feeder panel
تابلوی تغذیه
feeding center
مرکز تغذیه
malnutrition
سوء تغذیه
dystrophic nutrition
تغذیه دش بار
recharge basin
حوضچه تغذیه
pouring gate
تغذیه قالب
power pack
جعبه تغذیه
power supplay
منبع تغذیه
power supply
منبع تغذیه
anti parallel feeding
تغذیه مخالف
bottle feeding
تغذیه با بطری
bottle-feeding
تغذیه با بطری
downfeed
تغذیه رو به پایین
support
[nourish, feed]
تغذیه کردن
power transformer
مبدل تغذیه
feeding problem
مشکل تغذیه
injection well
چاه تغذیه
magazine feed
تغذیه مخزن
noises
منبع تغذیه
dystrophy
سوء تغذیه
ff
تغذیه کاغذ
artificial recharge
تغذیه مصنوعی
noise
منبع تغذیه
unhealthy diet
تغذیه ناسالم
malnourished
بد تغذیه شده
fed
تغذیه شده
feeds
تغذیه گردن
malnourished
دچارسوء تغذیه
pastures
تغذیه کردن
feeds
تغذیه کردن
feed
تغذیه گردن
plate supply
تغذیه صفحه
main feed
تغذیه اصلی
anthophagous
تغذیه شده با گل
alimentiveness
قوه تغذیه
innutrition
عدم تغذیه
ad lib feeding
تغذیه ازاد
feed
تغذیه کردن
recharge well
چاه تغذیه
anode supply
تغذیه صفحه
ab power pack
جعبه تغذیه ا.ب
pasture
تغذیه کردن
tilting mixer
نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود
power feed cable
کابل تغذیه برق
feeding group
گروه تغذیه کننده
switched
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
positive feeder
سیم تغذیه مثبت
switch
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
graze
تغذیه کردن از چریدن
grazed
تغذیه کردن از چریدن
grazes
تغذیه کردن از چریدن
long distance supply
تغذیه مسافت دور
ration method
روش تغذیه پرسنل
switches
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
dozzle
مخزن کمکی تغذیه
power supply switch
کلید منبع تغذیه
predator
تغذیه کننده از شکار
loop feeder
سیم تغذیه حلقوی
endophagous
تغذیه کننده ازروی
internal power supply
منبع تغذیه داخلی
predatorial
تغذیه کننده از شکار
predators
تغذیه کننده از شکار
power supply cable
کابل منبع تغذیه
feeds
خوراندن تغذیه کردن
gates
راه تغذیه لشعلث
petrol feed pump
پمپ تغذیه بنزین
anthophagous
تغذیه کننده از شهد گل
tractor feed
تغذیه کاغذ پیوسته
myrmecophagous
تغذیه کننده ازمورچه
vermivorous
تغذیه کننده از کرم
negative feeder
سیم تغذیه منفی
hematophagous
تغذیه کننده از خون
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com